صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۰۶۱۷۲
تاریخ انتشار: ۲۰:۱۷ - ۲۱ شهريور ۱۳۹۳
هیچ کس نمی­تواند همه کارها را خودش انجام دهد و شما هم همین طور هستید. بنابراین بهتر است که نقاط ضعف خود را بشناسید و تلاش کنید که برای کارهایی که در انجام آنها کمتر مهارت دارید، از دیگران کم بگیرید.

توانایی این که یک مدیر احساسات خود را کنترل کند و تحت فشار آرام بماند، کارایی او را بسیار افزایش می­دهد. گروه «تلنت اسمارت» تحقیقی را روی حدود یک میلیون نفر انجام داده و دریافته است که کسانی که امور اجرایی موفقی داشته­اند، این مهارت را دارند که احساسات خود را در زمان اضطراب مدیریت کنند تا آرام و تحت کنترل باقی بمانند.

تحقیقات زیادی درباره این مسئله وجود دارد که فشار روحی غیر قابل کنترل و خیلی شدید، باعث صدمه رساندن به سلامتی جسمی و روحی افراد می­شود. اما مشکل این جاست که فشار روانی و اضطراب و دلواپسی که پس از آن می­آید، یک پدیده کاملا ضروری برای اشخاص است. خیلی سخت است که مغز ما به وقایع واکنش نشان دهد مگر این که درجاتی از اضطراب و فشار روانی را داشته باشد. در حقیقت، بیشترین کارایی و تحرکت افراد، پس از درجات حد وسطی از فشار روحی به دست می­آید.

تا وقتی که فشار روحی به فشاری دایم و طولانی­مدت تبدیل نشده، برای انسان بدون آسیب است. تحقیقاتی در دانشگاه برکلی در کالیفرنیا، مزیتهای حد معمولی از فشار روحی و استرس را نشان داده است. فشار روحی مغز را تشویق می­کند که سلولهایی بسازد که برای حافظه انسان مفید هستند. اما از سوی دیگر، این تحقیقات کاملا نشان­دهنده اهمیت این موضوع است که فشار روحی باید تحت کنترل فرد باشد. هنگامی که فشار روحی از چند لحظه به صورت فشار روحی بلندمدت در بیاید، مانع این می­شود که مغز سلولهای جدید بسازد.

در کنار مشکلاتی مثل عارضه قلبی، افسردگی و چاقی، فشار روحی و استرس می­تواند باعث کاهش کارایی روانی افراد نیز بشود. خوشبختانه، به جز موارد خیلی اندک، مثل وقتی که یک شیر به انسان حمله کند، فشار روحی می­تواند تحت کنترل افراد باشد. بازیگران، مجریان و کسانی که فشار روحی را به خوبی تحمل می­کنند، استراتژیهایی برای مقابله با استرس دارند که از آنها در محیطهایی پراسترس که در پیش دارند، به کار می­گیرند. تعداد این استراتژیها بسیار زیاد است اما از این میان، 10 استراتژی بهتری که بیشتر به کار مدیران می­آید، انتخاب شده است. خیلی از این استراتژی­ها ممکن است واضح و روشن و نیز ساده باشد اما باید توجه داشته باشید که مسئله مهم این است که شما در زمان مناسب متوجه شوید که کدام یک از آنها را باید به کار بگیرید.

1- قدر چیزهایی که دارید را بدانید

این فقط یک شعار نیست و صرف تمرکز و فکر کردن به این که چقدر مزیتهای نسبی در مقایسه با دیگران دارید، شما را از فشارهای روحی دور نمی­کند. مثل قدیمی نگاه کردن به نیمه پر لیوان هم کمک چندانی نمی­کند. شما باید تلاش کنید که حالت روانی شما تغییر پیدا کند و بهتر شود چون این کار است که باعث می­شود هورمون کورتیزول که منشأ استرس است، در شما به طور میانگین به اندازه 23 درصد  کاهش پیدا کند. تحقیقات دانشگاه کالیفرنیا نشان داده است که مردمی که به طور روزانه تلاش می­کنند که نگرش بهتر و مثبتی به زندگی و کار خود داشته باشند، در حالت روحی و سطح انرژی بیشتری هستند. این اتفاقات باعث می­شود که میزان کورتیزول در بدن کاهش پیدا کند.

2- از پرسیدن «چه خواهد شد» پرهیز کنید

«چه خواهد شد؟» این سئوالی است که هیزم بر آتش استرس و نگرانی افراد می­پاشد. کارهای در میلیونها جهت­ و حالت مختلف می­توانند انجام شوند و هر چه شما بیشتر برای احتمالات آینده نگران شوید، کمتر می­توانید روی کارهایی که استرس شما را کاهش می­دهند و تحت کنترل در می­آورند، تمرکز کنید. افراد آرام می­داند که سئوال «چه می­شود» آنها را فقط به جایی می­برد که نمی­خواهند یا لازم نیست به آن جا برده شوند.

3- مثبت باقی بمانید

افکار مثبت باعث می­شوند که استرسهای دوره­ای شما با تمرکز بر توجهات مغزی شما، به چیزی تبدیل شوند که کاملا بدون فشار روحی هستند. شما باید مغز خود را وادار کنید که به طور خودآگاه مواردی را برای فکر کردن انتخاب کند که مثبت هستند. هر فکر مثبت باعث می­شود که توجه و تمرکز شما به کارهایتان بیشتر شود. وقتی که کارها خوب پیش می­رود و حالت روحی شما هم خوب است، کارها خیلی ساده­تر انجام خواهند شد. اما وقتی که موانعی بر سر راه است و ذهن شما هم درگیر و احاطه­شده با افکار منفی است، کارها با موانع زیادی مواجه می­شوند. در این مواقع، به روزی که داشته­اید فکر کنید و یک اتفاق مثبت از روز را در نظر مجسم کنید و به این فکر نکنید که این اتفاق چقدر کوچک بوده است. اگر موردی از این دست، در همان روز پیدا نکردید، اتفاق مثبتی از روز قبل یا هفته گذشته پیدا کنید. یا ذهن خود را درگیر اتفاق مثبتی که در آینده خواهد افتاد، کنید. نکته در این جا این است که شما باید افکار مثبتی داشته باشید که وقتی ذهنتان در حال رفتن به افکار منفی است، آن را به سوی آن افکار سوق دهید.

4- ارتباط خود را به طور موقت قطع کنید

دقت به این که چه مواقعی میزان فشار روحی شما کاهش پیدا می­کند، می­تواند کمکتان کند تا استرس خود را کم کنید. وقتی که شما در هر 7 روز هفته و 24 ساعته برای افراد محل کارتان در دسترس هستید، شما خود را در معرض ارتباط با منبع بزرگی از پدیده­های استرس­زا قرار می­دهید. خاموش کردن موبایل و آف لاین شدن به بدن شما اجازه می­دهد که اتصال شما با منبع پدیده­های استرس­زا قطع شود. مطالعات نشان داده است که کارهای ساده­ای مثل چند ساعت چک نکردن ایمیلها، می­توان سطح استرس را در افراد پایین بیاورد.

فناوری باعث شده است که شما تصور کنید که هر زمانی از شبانه روز و در هر روزی از هفته، باید در دسترس باشید. این مسئله کار را برای این که شما از لحظات بدون فشار روحی خود در خارج از محل کار لذت ببرید، سخت می­کند. حتی خواندن یک ایمیل هم می­تواند ذهن شما را منحرف کند و باعث شود که فکرتان به کار مشغول شود. اگر رها کردن خود از ارتباطاتی که به کار مربوط می­شود در شبهای اوقات کاری هفته سخت است، تلاش کنید این کار را در تعطیلات آخر هفته انجام دهید. بازه­های زمانی­ای را انتخاب کنید و همه وسایل ارتباطی خود را قطع کنید. شما شگفت­زده خواهید شد وقتی که ببینید در همین بازه­های زمانی چقدر راحت هستید و همین کار چقدر می­تواند شما را برای برنامه کاری روزهای کاری هفته دوباره پر از انرژی کند. اگر شما نگران مشکلات احتمالی پیش آمده از این کار هستید، این قطع ارتباط را در زمانی انجام بدهید که احتمال کمتری وجود دارد که با شما تماس گرفته شود؛ مثلا در صبح روزهای یکشنبه (روز تعطیل هفته). اگر شما با این کار به آرامش رسیدید، بازه زمانی خود را گسترده­تر کنید و بیشتر به خود استراحت بدهید.

5- میزان مصرف کافئین خود را کاهش دهید

 خوردن نوشیدنی­های کافیئن­دار باعث می­شود که ترشح آدرنالین در بدن افزایش پیدا کند. آدرنالین منبعی برای پاسخهای «بجنگ یا فرار کن» است؛ یعنی مکانیزمی که بر اثر آن بدن در مواقع خطر آماده می­شود که مسایل ناگهانی احتمالی واکنش نشان دهد. مکانیزم بجنگ یا فرار کن، سبب می­شود که افراد بیشتر از این که در اعمال خود فکر را لحاظ کنند، به سرعت پاسخ توجه داشته باشند. این حالت برای وقتی که یک خرس شما را دنبال می­کند خیلی خوب است ولی برای مواقعی که شما در حال پاسخ دادن به یک ایمیل هستید، مناسب نیست. در این مواقع، اگر با استرس روبه­رو باشید، مغز و بدن شما بیش از حد به آن توجه می­کند و احساسات بیش از آن که لازم است بر شما مسلط می­شود.

6- به اندازه مناسب بخوابید

هر چه از فواید و اهمیت خوابیدن برای افزایش هوش احساسی و توانایی کنترل فشار روحی گفته شود، کم است. وقتی که شما می­خوابید، می­توان گفت که مغز شما دوباره شارژ می­شود، حافظه دارای اتفاقات روزانه مرور می­شود و اتفاقات در حافظه ذخیره یا دور ریخته می­شوند و برای همین است که وقتی شما از خوابی بیدار می­شود، ذهنی آرام و روشن دارید. بنابراین وقتی که شما به اندازه کافی یا به روش درستی نمی­خوابید، خودکنترلی، توجه و حافظه شما کاهش می­یابد. محرومیت از خواب باعث می­شود سطح هورمونهای استرس­زا در بدن افزایش پیدا کند حتی اگر اتفاق دارای استرس و فشار روحی در آن لحظه رخ نداده باشد. پروژه­های استرس­زا باعث می­شود که شما احساس کنید زمان کافی برای خوابیدن ندارید اما با اختصاص زمان مناسب برای خوابیدن در شب، یکی از کارهایی است که شما می­توانید با انجام آن، فشارهای روحی خود را تحت کنترل دربیاورید.

7- مانع ادامه مکالمات منفی درونی شوید

یکی از بزرگترین کارهایی که برای کنترل استرس می­توانید انجام بدهید، این است که به مکالمات درونی منفی خود پایان دهید. هر چه شما بیشتر افکار منفی را در ذهن خود نگه دارید، قدرت بیشتری هم پیدا می­کنید که آن را جذب کنید. بیشتر افکار و ذهنیتهای منفی ما فقط فکرند نه واقعیت. وقتی که شما دیدید که در حال پذیرش یک فکر منفی و ناخوشایند هستید، صدای درونی شما می­گوید: «وقتش است که این افکار را متوقف کنید و آنها را روی کاغذ پیاده کنید». به عبارت دیگر، باید از این کار دست بر دارید و روی کاغذ بنویسید که به چه چیزهایی فکر می­کنید. وقتی که شما موفق شدید جریان ورودی فکرهای منفی را آهسته کنید، منطقی­تر می­شوید و می­توانید میزان اهمیت آنها را برانداز کنید.

شما باید درک کنید که وقتی از گزاره­هایی استفاده می­کنید که در آنها کلمات «هرگز»، «بدترین»، «هیچ وقت» و نظیر آنها را به کار می­برید، آنها گزاره­های درستی نیستند. اگر با حذف این کلمات، فکر می­کنید که هنوز افکار شما بازتاب­دهنده واقعیتند، آنها را به کارکنان یا دوستانی که مورد اعتمادتان هستند، نشان دهید و بپرسید که آیا با جملات شما موافق هستند یا نه. این کار به تدریج باعث می­شود که شما افکار منفی خیالی را از افکاری که واقعیت دارند باز بشناسید و عادت کنید که مدام افکار منفی را از ذهن خود بزدایید.

8- دورنمای ذهنی خو را اصلاح کنید

استرس و نگرانی باعث می­شود که ما تصوراتی غیر واقعی از اتفاقات پیرامون خود داشته باشیم. این خیلی راحت است که ما فکر کنیم یک فرصت زمانی ناکافی برای انجام کارها، یک رییس غیر قابل بخشش یا ترافیک شدید باعث شده است که ما همیشه با استرس و فشار روحی روبه­رو باشیم. شما نمی­توانید محیط خود را عوض کنید اما می­توانید پاسختان به محیط را تغییر بدهید. بنابراین بیش از این که وقت صرف چیز دیگری کنید، یک دقیقه روی دورنمای وضعیت خود وقت بگذارید. وقتی که شما با خود می­گویید «همه چیز اشتباه از آب در می­آید» یا «هیچ چیزی قابل محاسبه نیست»، نیاز دارید که وضعیت خود را تغییر بدهید و دوباره چارچوب­بندی کنید. یک راه خوب برای این دوباره برنامه­ریزی کردن و اصلاح دورنمای کاری شما، این است که فهرستی از تمام مشکلات استرس­زایی که رخ داده و محاسباتی که درست در نیامده، تهیه کنید. آن گاه است که می­بینید آن طور که در واقعیت بوده، این مسایل بزرگ نیستند و می­توان آن را حل کرد یا دست کم مانع تاثیرگذاری خیلی زیادشان بر روان شما شد.

9- نفس عمیق بکشید

نفس عمیق همیشه و همه جا برای آرام کردن افراد به کار می­آید. این روش را امتحان کنید؛ وقتی که با استرس شدید مواجه می­شوید، چند دقیقه روی نفس کشیدن خود وقت بگذارید. در را ببندید، همه مزاحمان را رد کنید، روی صندلی بنشینید و فقط نفس بکشید. هدفتان این باشد که تمام وقتتان را در آن لحظات فقط روی نفس کشیدن متمرکز کنید. فکر کنید که چگونه نفس وارد ریه­هایتان می­شود و بیرون می­آید. به نظر کار راحتی می­آید اما وقتی سخت می­شود که برای بیش از یکی دو دقیقه بخواهید این کار را ادامه دهید. این کار ممکن است خیلی ساده به نظر برسد و حتی کمی هم احمقانه جلوه کند اما وقتی شگفت زده می­شوید که پس از دقایقی نفس عمیق کشیدن، احساس راحتی خیلی زیادی می­کنید و می­بینید که راحت­تر می­توانید با مشکلات روبه­رو شوید.

10- از سیستمهای حمایتی خود استفاده کنید

هیچ کس نمی­تواند همه کارها را خودش انجام دهد و شما هم همین طور هستید. بنابراین بهتر است که نقاط ضعف خود را بشناسید و تلاش کنید که برای کارهایی که در انجام آنها کمتر مهارت دارید، از دیگران کم بگیرید. هر کسی در محل کار یا خارج از محل کار، کسی را دارد که وقتی مشکلی برای او پیش آید یا نیاز به کمک داشته باشد، از آنها کمک بگیرد. شاید حتی نیازی نباشد که آنها برای شما کار بزرگی انجام دهند بلکه در بسیاری از مواقع، افرادی که در بیرون از موقعیت استرس­زا قرار دارند، راه حلهایی را پیشنهاد می­دهند که همان می­تواند کمک­کننده بزرگی باشد.

منبع: فوربس

مترجم: سعید ارکانی
برچسب ها: مدیران موفق
ارسال نظرات