فرارو- محسن رضایی طی نامه ای جزئیات دولت ائتلافی مورد نظر خود را منتشر کرد تا به اما و اگرها در این خصوص و نگرانی حامیان احمدی نژاد از ائتلاف با اصلاح طلبان پایان دهد.
رضایی در نامه سرگشاده خود بیان نمود که این طرح برای ائتلاف میان نیروهای اصولگرا و ارزشی است و نه میان اصولگرایان و اصلاح طلبان.
رضایی نوشته است: «چند ماه پيش (خرداد ماه سال 1387) دولت ائتلافی كارآمد و متعهد را باچندنفر از بزرگان انقلاب و چند نفر از نامزدهای احتمالی اصولگرا مطرح كرديم، همه آنها از آن استقبال کردند.»
وی اضافه کرده است: «مدل دولت ائتلافی با طرح دولت وحدت ملی متفاوت است، در دولت وحدت ملی تفاهمي بين جناحها و سران آنها بوجود ميآيد ولي در دولت ائتلافی، تفاهمی بين نامزدهای رياست جمهوری اصولگرا و ارزشی صورت ميگيرد به اين ترتيب که سی نفر از افراد كارآمد و متعهد كه موفقيت آنها در مديريت بخشهاي مختلف كشور به اثبات رسيده باشد گردهم ميآيند و كساني هم که از نيروهاي ارزشي قصد نامزد شدن در انتخابات رياست جمهوري دهم را دارند به آنها افزوده مي شوند.»
این گفته دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نشان داد که این طرح نه راهکاری برای اجماع میان تمام جریان های کشور بلکه راه حلی برای توافق نیروهای اصولگرا و ارزشی شاید در جهت عبور از احمدی نژاد باشد.
و باز شاید به همین خاطر بود که حامیان دولت صرفا با استناد به اظهار نظر مثبت دبیر کل حزب کارگزاران در این باره تلاش کردند این طرح ها را به اصلاح طلبان نسبت دهند، تا اصولگرایان موافق این طرح از خواسته خود منصرف شوند. اما تقریر مبدع این طرح جلوی این حرف و حدیث ها را گرفت تا نشان دهد که اگرچه اصولگرایان می خواهند برای حفظ اصولگرایی چاره ای بیاندیشند اما حاضر نیستند با نیرو های غیر اصولگرا و غیر ارزشی ائتلاف کنند.
نوشته رضائی در این خصوص اگرچه جلوی بسیاری از صحبت ها را گرفت اما تردیدهای جدیدی در مورد طرح دولت ائتلافی به وجود آورد، چرا که طرح وی با مفهوم رایج دولت ائتلافی در ادبیات سیاسی جهان متفاوت است.
دولت ائتلافی چیست؟
دولت ائتلافی عمدتا در کشورهایی که نظام سیاسی آنها به صورت پارلمانی اداره می شود تحقق پیدا می کند. در این کشور ها حزبی که اکثریت پارلمان را در اختیار دارد دولت را تشکیل می دهد، اما زمانی که هیچ حزبی از اکثریت برخوردار نباشد و یا اکثریت متزلزل داشته باشد به ناچار کابینه به صورت دولتی ائتلافی از احزاب حاضر در پارلمان تشکیل می شود و کابینه به نسبت تعداد اعضای احزاب در پارلمان تقسیم می شود و حضور نمایندگان احزاب در پارلمان نیز تضمینی برای ائتلاف است تا هیچ حزیی نتواند توافق را زیر پا بگذارد.
به عنوان مثال در انتخابات سال 2005 پارلمان آلمان، هیچ کدام از احزاب نتوانستد اکثریت مطلق کرسی ها را از آن خود کنند و حزب دموکرات مسیحی به رهبری آنگلا مرکل تنها با در اختیار داشتن 225 کرسی و سه کرسی بیشتر از حزب سوسیال دموکرات به رهبری گرهارد شرودر، توانست صدر اعظمی را از آن خود کند و کابینه میان این دو جناح سیاسی تقسیم شد.
لازم به ذکر است که دولت ائتلافی دولتی از سر اجبار است و اولین مشکل آن این است که به خاطر اختلاف نظر احزاب در مورد مسائل مختلف اجرای امور با مشکل پیش می رود.
اما در نظام های ریاستی که انتخابات ریاست جمهوری فارغ از انتخابات پارلمان برگزار می شود، دم زدن از دولت ائتلافی امری نادرست است چرا که در این نظام ها پارلمان که کنترل کننده دولت ائتلافی است نقشی متفاوت دارد.
ایران نیز همچون امریکا از آن دست کشور هائی است که به صورت ریاستی اداره می شود بنابراین اگر با اغماض بتوان در مورد دولت ائتلافی در ایران صحبت کرد باید طرحی دیگر انداخت.
حال اگر با پذیرش این امر که کشور در نتیجه عملکرد احمدی نژاد گرفتار وضعیت بحرانی شده است (بسیاری از اصول گرایان از جمله عسگر اولادی به این مسئله اعتقاد ندارند) طرح دولت ائتلافی در ایران را توجیه کنیم لازمه اش استفاده از نیروهای کارآمد تمام جناح های کشور است و نه صرفا اصولگرایان.
دولت ائتلافی الزاما تمام جناح های سیاسی کشور و یا دو جناح اصلی را در بر می گیرد و ائتلاف باید میان آنها تحقق پذیرد و به هیچ عنوان نمی توان توافق اعضای یک جناح سیاسی در مورد کابینه و یا رئیس جمهور را دولت ائتلافی نامید.
آقای رضایی در تشریح طرح خود نقض غرض کرده اند چون همان گونه که ذکر شد بنابر تعریف دولت ائتلافی، این ائتلاف در ایران باید میان اصلاح طلبان و اصول گرایان باشد در صورتی که آقای رضایی گفته اند: « هرچند نفري كه نامزد احتمالي و اصولگرا و ارزشي هستند برنامه و تيم خود را براي اداره كشور به گروه سینفره ارائه و به سئوالات آنها پاسخ ميدهند.گروه سينفره به كانديداهاي احتمالي نمره ميدهند و نهايتاً يك يا دو نفر را بر ميگزينند.»
عباس عبدی پیش از انتشار جزئیات این طرح از سوی محسن رضایی در یادداشتی در روزنامه اعتماد ملی نوشته بود: «خلاصه طرح اين است كه براي تغيير دولت فعلي، بايد فرد ديگري از جناح حاكم وارد ميدان شود، فردي كه ميانهروی اين جناح باشد. سپس اصلاحطلبان در كنار آن بخش از جناح حاكم از وي حمايت كنند تا وي انتخاب شود. در مرحله بعد، چند مورد از صندليهاي كابينه در اختيار اصلاحطلبان قرار گيرد. اشكال اين طرح در چيست؟ در يك جمله ميتوان گفت؛ صدر و ذيل آن اشكال دارد.»
آنچه که رضایی در مورد طرح خود نوشت نشان داد که این طرح حتی چیزی غیر از تصور عباس عبدی است و احتمالا اصلاح طلبان در این طرح حتی برای در اختیار داشتن چند صندلی از کابینه نیز بازی داده نخواهند شد.
واقعیت چیست؟
رضایی همچنین نوشته است: «به دو نفر از دوستان که از کاندیداهای بالقوه ریاست جمهوری بودند و از من میخواستند که برای انتخابات آینده فکری بکنیم عرض کردم که این صندلی ریاست جمهوری « توهمآمیز » شده و هرکسی که روی آن قرار میگیرد احوالش تغییر مییابد و احساس میکند که همة دنیا را باید اصلاح کند و ممکن است اصلاح خودش را فراموش نماید.»
از این اظهارات اینگونه بر می آید که اصول گرایان از تک روی ها و عدم توجه رئیس جمهور فعلی به پیشنهادها و تذکرات اصولگرایان و عواقب منفی عملکرد دولت نهم نگرانند و اگر بر فرض طرح آنان به نیت گذار از احمدی نژاد نباشد حداقل طرحی برای محدود کردن وی است.
برخی از اصولگرایان نسبت به تاثیر منفی عملکرد رئیس دولت نهم در نگاه مردم به اصولگرایی نگرانند و این طبیعی است که آنها به دنبال راهکاری برای خارج شدن از این وضعیت باشند اما اطلاق عناوین پر طمطراقی همچون دولت ائتلافی و وحدت ملی به طرح های درون جناحی روا نیست.
در این خصوص توجه به اظهارات یکی از چهره های شاخص اصولگرایان جالب توجه است.
"امیر محبیان" از استراتژیستهای جریان اصولگرا با تقسیم این جریان به دو صف جدی «معتقدان و منتقدان احمدینژاد»، از اصولگرایانی خبر داد كه یا با «دل خونین و لب خندان» از احمدینژاد در انتخابات آینده حمایت میكنند یا به سخن معروف «ناپلئون» گوش میكنند و «احمدینژاد را به سود اصولگرایی، كنار میگذارند.»
فرض دیگری که در این رابطه می توان به آن اشاره کردن این است که اصولگرایان گرفتار آنچنان انشقاقی شده اند که اجماع آنها صرفا با طرح هایی همچون دولت ائتلافی و وحدت ملی امکان پذیر می شود. در این صورت استفاده از این عناوین برای یک راهبرد درون جناحی منجر به تشدید دایره خودی و غیر خودی خواهد شد.
در این رابطه سعید حجاریان در مصاحبه ای با روزنامه اعتماد گفت: «اصولگرايان يک پيکر واحد نيستند بلکه الان مي شود گفت بالکانيزه شده اند. يعني مثل بالکان که تجزيه شده به بوسني، صربستان، مونته نگرو و... اصولگرايان هم بالکانيزه شدند.»
در حالی که برخی از اصولگرایان نگاهی بسیار منفی به اصلاح طلبان و جریان اصلاح طلبی دارند و به هیچ عنوان حاضر نیستند با آنها پای یک میز برای امری مشترک بنشینند تصور اینکه اینگونه طرح ها در کشور عملیاتی شود دور از ذهن است و آنچه طبیعی تر جلوه می کند ائتلاف میان اصول گرایان منتقد و معتقد به دولت است.