مطلب زیر را یکی از خوانندگان به نام محمد برای سایت فرارو ارسال کرده است
از فرزندان دیار فارس هستم. آنقدر سنم برای استخدام بالا رفته که از خودم خجالت می کشم که در آزمون ها شرکت کنم هر چند که دیگر شرایط سنی ام بالای 32 سال اجازه شرکت در آزمون را نمی دهد، حتی اگر آزمونی باشد یا نباشد.
از پذیرفته شدگان آزمون های استخدامی که می گویند مهرآفرین هستم و در آزمون ثبت احوال فارس پذیرفته شده ام. مصاحبه علمی و عقیدتی را هم طی کرده ایم. اسامی ما را هم به قسمت گزینش سازمان ثبت احوال کشور فرستاده اند.
باور کنید زندگی ام دارد رو به تباهی می رود. زن، بچه، اجاره نشینی، تورم، بیکاری، فقر، نداشتن درآمد و ... . به صورت پاره وقت در یک دفتر کار می کنم. با فرزندی که قرار است تا چند ماه دیگر به فقرنشینی ما اضافه شود.
ماهی 300 هزار تومن حقوق مجبوری دارم بدون بیمه و ... . مجبور هستم برای گذران زندگی ام این کار را انجام دهم. ماهی 100 هزار تومن هم کرایه می دهم و با ماهی 200 هزار زندگی خانواده را می چرخانم.
باور کنید حدود 1 سال و چند ماهی که از ازدواجمان می گذرد، هنوز آتش کباب یا غذاهای دیگر که دیگران با لذت می خورند و ما تماشا می کنیم در کلبه ما نپیچیده و هر روز با کدو و گوجه و یا غذاهای دیگری که کمتر هزینه داشته باشند و حتی نان خالی روزگار می گذرانیم.
اقساط وام ازدواج را هم برادرم پرداخت می کند برادری که خودش مشکلاتش کمتر از من نیست و تا حالا هم سه قسط عقب هستیم و دلهره بانک و تماسش باید به جمع دلهره هامان اضافه کنم. مانده ایم که چکار کنیم.
به استانداری فارس می رویم می گویند وزارت کشور. به آنجا می رویم می گویند استانداران. مانده ایم چکار کنیم؟؟؟
آخرین پیگیری را از سازمان ثبت احوال کردیم که گفتند استخدامی شما مشکلی ندارد و از طرف استان باید تامین بودجه شوید و مشغول به کار. اما از طرف دیگر سایت استخدامی و کد استخدامی استانداری ها را بسته اند و به قولاً طی یک نامه به استانداری ها اعلام کرده اند که نباید این کار را انجام دهید یعنی بگذارید مردم برای خودشان علاف باشند و منتظر ...
همه چیز در هم است مثلا آزمونی که من در آن شرکت کرده و پذیرفته شدهام، در این طرح قرار نمیگیرد، زیرا بنابر مفاد قانون برنامه پنجم توسعه، قانون مدیریت خدمات کشوری و دستورالعمل مرتبط از محل مجوز شماره ۴۵۵۰/۱۱۰/دم مورخ ۲۱ /۱۲/ ۱۳۹۰ معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور صورت گرفته است.
البته چندی پیش نیز بخشنامه ای از طرف دولت برای تعیین تکلیف این مصوبه و آزمون ها به سازمان ها ارجاع شد و همه سازمان ها مستندات قانونی خود را ارائه داده اند اما هنوز خبری از دولت نیست.
جالبتر اینکه به قول مسئولان ثبت احوال کشور که نمی توانند آن را به صورت علنی بگویند این آزمون دارای هر سه شرط «پایدار بودن بودجه»، «رعایت ضوابط قانونی و برگزاری آزمون» و «انتشار اطلاعیه به صورت عموم» بوده و بنابراین، اصولی و درست انجام شده و توقف آن به نوعی تخلف است، ولی کسی پاسخگوی ما نیست.
مهرآفرین دو قسمت داشت که یک مورد آن تبدیل وضعیت نیروهای قراردادی به رسمی بود و وضعیت دیگر آن استخدام نیروهای جدید بود که در تبدیل وضعیت ها نیروهایی قراردادی و حجم کار معین و ... که با واسطه سر کار بودند استخدام شدند و ما که آزمون دادیم و مصاحبه و گزینش را دادیم سرمان بی کلاه ماند.
این روزها همه جا بوی بهار پیچیده و مردم مشغول گرفتن و دادن هدیه هستند و عده ای نیز به فکر سفره هفت سین که با دلی خوش کنار خانواده عید را بگذرانند و من حساب کرده ام که حتی توان خرید شیرینی و آجیل عید را هم ندارم و شاید به زور و اجبار و تحت شرایط سخت فقط دیدار از مادر داشته باشم و باید در خانه بنشینم و بنشینم تا این عید هم بگذرد.
آیا واقعا سیاسیون ما را درک می کنند.
این داد آخر ماست چون به هر کسی گفتیم پشت گوش انداختند و کسی جوابگوی ما نبود البته از حق و انصاف نگذریم بودند؛ اما جواب هایشان سربالا و در گذر زمان بود. غافل از اینکه وقت جوانان مملکت دارد به بیهودگی می رود.
حال و حوای عید است اما چه عیدانه ای بهتر از شادکردن دل ما و ما چه کار کنیم که حتی توان هدیه دادن را نداریم.
ما را ببخشید.
اسفند 92-فارس-خانه استیجاری- سبد کالا- لپ تاپ دوستان-اینترنت دوستان-نیمچه سواد رایانه ای و یارانه ای
فقط ایکاش مسئولین بخوانند، درک کنند و پاسخگو باشند.