پرونده
دو مرد که برای سرقت ارز و طلاهای صراف دورهگرد او را به قتل رسانده
بودند روی میز قضات دادگاه کیفریاستان تهران قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار
ما، ماموران پلیس تیر سال گذشته باخبر شدند کارتنی بزرگ در منطقه باب
همایون رها شده است که به نظر میرسد جسدی داخل آن باشد. وقتی پلیس به محل
رفت و جعبه باز شد جنازه مردی را که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده
بود، پیدا کردند البته هویت مقتول مشخص نبود. جسد به دستور بازپرس به
پزشکی قانونی انتقال دادهشد. اهالی که کارتن را پیدا کرده بودند، مدعی
شدند فردی که فاضل نامدارد، به آنجا کارتن را برده است.
فاضل که از
باربران منطقه بود شناسایی و بازداشت شد. او اتهام قتل را رد کرد و گفت:
«من اصلا نمیدانستم داخل جعبه چیست. دو مرد به من گفتند این جعبه را برای
ما حمل کن و نزدیکی پاساژ بیاور، من هم قبول کردم. آن افراد را هم
نمیشناسم.» با توجه به اینکه فاضل ادعا کرد، نمیدانست داخل جعبه چیست
دوربینهای مداربسته مغازههای اطراف برای پیدا کردن دو مردی که فاضل
درباره آنها حرف زده بود مورد بررسی قرار گرفت. این در حالی بود که فرزند
مقتول نیز به پلیس مراجعه کرد و بعد از شناسایی جسد گفت: «پدرم برای انجام
معاملهای از خانه خارج شد. او گفته بود خیلی زود برمیگردد اما یکدفعه
تلفنش خاموش شد. پدرم نزدیک به یکصد میلیون تومان سکه و ارز همراه داشت و
میگفت این معامله برایش خیلی پرسود است. ما نمیدانیم او کجا رفته و با چه
افرادی ملاقات کرده است.»
پلیس توانست تصویر دو مرد میانسال را که جعبه
را به فاضل داده بودند، شناسایی کند و با کارهای فنی انجام گرفته توسط
کارآگاهان این دو مرد که داوود و امیر نام دارند، بازداشت شدند. این دو به
قتل اعتراف کردند و جزییات را توضیح دادند.
داوود در تحقیقات گفت: «امیر
به من گفته بود که صراف دورهگردی را میشناسد که برای دیگران ارز و سکه
میبرد و همیشه هم پول زیادی با خودش دارد. قرار شد امیر او را به محل کار
من که در نزدیکی بازار بود. بیاورد و نقشه قتل را اجرا کنیم. او با مقتول
که عباس نام داشت تماس گرفت و گفت که مقدار زیادی ارز و سکه لازم دارد و
آدرس محل کار من را هم داد اما خودش نیامد. وقتی عباس وارد دفترم شد اول با
چوب چند ضربه به سرش وارد کردم و بعد که بیهوش شد چاقو هم به او زدم. جسد
را لای پتو پیچاندم. چون نمیتوانستم تنهایی آن را جابهجا کنم، با امیر
تماس گرفتم تا بیاید. بعد با هم جسد را بیرون بردیم و جایی گذاشتیم.»
در
ادامه امیر مورد بازجویی قرار گرفت. او قبول کرد که در این قتل نقش داشت.
وی گفت: من پیشنهاد دزدی را دادم اما روزی که قرار بود سرقت کنیم خیلی
ترسیدم و خودم به دفتر داوود نرفتم. عباس در محل حاضر شده بود و داوود هم
خودش کار را تمام کرده بود. بعد هم به من گفت مبلغ 34میلیونتومان ارز و
چندین سکه از او سرقت کرده و جسد را هم داخل پتو پیچیده اما برای اینکه
بتواند جسد را به جای دیگری ببرد از من کمک خواست و من هم کمکش کردم. به
خاطر این موضوع هم خیلی پشیمان هستم. بهجز اعترافات متهمان فهرست مکالمات
تلفنی آنها نیز نشان میداد این دو چندین بار با مقتول تماس گرفته و پیگیر
آمدنش بودند. بنابر این گزارش با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده
برای رسیدگی به شعبه 71 دادگاه کیفریاستان تهران فرستادهشد.