فرارو- پیروزی شگفت آور حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری 14 ژوئن، دستگاه سیاسی محافظه کاران ایران که طی یک دهه اخیر بر فضای سیاسی جمهوری اسلامی تسلط داشتند را به تعجب واداشته که کجای کار اشتباه کردند.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از واشنگتن پست، محافظه کاران که به تبعیت از اصول بنیادین جمهوری اسلامی شهرت دارند، همواره مدعی بوده اند که خواسته های مردم ایران را بیان می کنند و بیشترین نزدیکی را به نیات و خواسته های مقام معظم رهبری دارند.
اما شکست سنگین این جناح در انتخابات ریاست جمهوری ماه گذشته تردیدهایی را متوجه این ادعاها کرده است. این در حالی است که تحلیل گران شکست محافظه کاران را رد دستور کار آنها از سوی رای دهندگانی می دانند که خواستار تغییر هستند.
نامزدهای شکست خورده این انتخابات خودشان هم توضیح اندکی در مورد شکست دسته جمعی شان در برابر روحانی که به تنهایی بیش از مجموع پنج نامزد دیگر رای آورد، داشته اند. اما برخی متحدان آنها و حتی حاکمیت تصدیق کرده اند که شرایط فعلی مستلزم تغییر مسیر از سیاست های انقلاب به سوی مسیری است که گرایش بیشتری به اقدامات عملی داشته باشد.
فضای سیاسی ایران طی سال های اخیر به شکل روزافزونی دچار چند دستگی شده اما شکاف موجود در دسته محافظه کاران در آستانه انتخابات، زمانیکه رای دهندگان نارضایتی خود از انزوای ایران را نشان دادند، مشهود شد.
محمدرضا باهنر، سیاستمدار محافظه کار ایران هفته گذشته تصریح کرد: «ما نمی توانیم کشور را با فعالیت یه دسته و حذف دسته دیگر اداره کنیم.» وی ریاست جمهوری محمد خاتمی، اصلاح طلبی که طی سال های 1997 تا 2005 اداره امور را در دست داشت، و محمود احمدی نژاد، محافظه کاری که پس از وی در سال 2005 انتخاب شد را گونه ای از افراط گرایی خواند. به عقیده وی نتیجه این دور از انتخابات این است که مردم به اعتدال گرایان رای داده اند.
رهبر عالی ایران نیز به نوبه خود چرخشی مثبت نسبت به نتایج این انتخابات داشته و بر حضور قابل توجه مردم در این انتخابات تاکید داشته اند، حتی اگر رای دهندگان تمایلی به محافظه کاران نداشتند یا حتی با آنها مخالف بودند. به عقیده ایشان مشارکت مردم نشان می دهد حتی کسانی که از نظام حمایت نمی کنند، به سیستم و انتخاباتش اعتماد دارند زیرا می دانند که یک جمهوری اسلامی مستحکم مانند شیر می ایستد و از منافع ملی و منزلت خود دفاع می کند.
نامزدهای شکست خورده شامل کسانی می شوند که ارکان دسته محافظه کاران بودند. مهمترین آنها علی اکبر ولایتی، وزیر سابق امور خارجه؛ محسن رضایی، فرمان سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد سابق در برنامه هسته ای؛ و محمد باقر قالیباف، شهردار تهران هستند. این گروه هرگز در مورد یک کاندیدای واحد به اتفاق نظر نرسید تا مبنای حمایتی شان از بین برود.
حسن بهشتی پور، یک تحلیل گر سیاسی ایرانی معتقد است اگر محافظه کاران بخواهند به عنوان یک نیروی سیاسی حاضر شود، باید روابط خود را بهبود بخشند و فضای سنگین حاکم در میان خود را تغییر دهند. به عقیده وی محافظه کاران باید در حل مشکلات کشور به روحانی کمک کنند زیرا این مشکلات زاییده فعالیت های دولت محافظه کاری است که هشت سال اداره کشور را در دست داشت. وی گفت: «مردم باور دارند که سیاست های محافظه کاران باعث بروز مشکلات امروز بوده است.»
محبوبیت محافظه کاران از انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 و روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در هاله ای از ابهام بوده است.
آنچه به نظر می رسد از زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ماه گذشته تغییر کرده، میزان اعتراف برخی محافظه کاران به الزام بکارگیری رویکردی است که کمتر در شعارهای ایدئولوژیکی ریشه دارد و بیشتر به خواسته های مردمی مربوط می شود که به دنبال فرصت های اقتصادی و رونق دوباره هستند.
برخی از محافظه کاران در انتقاد از عملکرد دولت و فراهم آوردن شرایط حضورشان در سیاست های آتی ایران، سریع بوده اند. علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس در مورد همکاران محافظه کار خود گفت: «آنها اهمیت لازم به حقوق مردم را مبذول نداشتند و به جای درک واقعیت های جامعه، گمان کردند که فراهم کردن ادامه کار سیستم باعث می شود که آنها هرکاری که لازم است را انجام دهند. این در حالی است که نقش اصلی حفظ سیستم، جلب اعتماد جامعه است.»
یکی دیگر از ضعف هایی که بدان اشاره شده، ناتوانی محافظه کاران در جذب گروه های مختلف و ضروری رای دهندگان، از جمله اقلیت های مذهبی، زنان و جوانان بوده است.
امیررضا واعظ آشتیانی، یکی از اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه که یکی از گوره های قدیمی محافظه کار ایران است تصریح کرد که محافظه کاران از برقراری ارتباط با جوانان دور مانده است. آشتیانی گفت: «محافظه کاران در هر انتخابات، نامزدهای مشابهی را معرفی می کنند و هیچ جوانی میان آنها دیده نمی شود و این خود یک ضعف است.»
گزینه ها میتونه خیلی متعدد باشه مثل
1) حمایت آقای هاشمی و اطرافیان
2) حمایت آقای خاتمی و جبهه اصلاحات
3) برنامه های آقای روحانی
4) مخالفت با سایر کاندیداها
5) موفقیت ایشان در مناظره ها
6) برگزیدن جریان اعتدال به جای جریان های اصول گرایی و اصلاحات
7) تحقق حماسه سیاسی و رای به نظام
و....
فکر میکنم دونستن جوابش واسه خیلیها از جمله خودم و اطرافیانم و همه شما دوستان جالب باشه دوستانی که موافق این پیشنهادند مثبت دهند تا فرارو با مشاهده علاقه مندان بسیار این نظرسنجی رو انجام بده...
در مورد مشکلات کشور در سالهای اخیر معتقدم این ضعف مجلس به ظاهر اصولگرا بوده که نتونسته رئیس جمهور بی کفایت رو مهار کنه .
متاستفم.
در ضمن شما اسمتون ولایته؟؟؟؟؟