احسان شریعتی در روزنامه شرق نوشت:
پیروزی «جبهه اصلاحات» با کسب اکثریت آرا در انتخابات ریاستجمهوری و ترکیب آرای بدنه انتخاباتی (با احتساب درصد حایزین شرایط شرکت، حدود ۵۰میلیون)، حاوی نکات گویایی بود که دولتمردان آینده، اگر مجموع آنها را مدنظر و عمل خود قرار ندهند، به تکرار اشتباهات پیشینیان دچار خواهند شد.
مهمترین این ملاحظات که بیقرارانه بیان میشوند، از این قرارند:
1. اکثریت قاطع ملت ایران (با ارجاع به آرمانهای صدر انقلاب یعنی استقلال، آزادی و عدالت در زمینه و بافتار فرهنگی ایران و اسلام)، خواستار تغییر و تحولی اساسی در وضع موجود و بینش و روش مسلط تاکنوناند. نواندیشی دینی و ملی، همان گفتمان یا اندیشه راهنمای حرکت انقلابی گذشته و نهضت اصلاحی جاری است و تفکرات سنتی، بنیادگرا (و نیز نوگرایانه) و افراط و تفریطی، در اقلیت مطلق قرار دارند.
2. اکثریت حاضر اما، با درسآموزی از رفتار انحصارطلبانه اقلیتهای افراطی در گذشته میبایست ظرفیت بالایی از تحمل و تساهل نسبت به اقلیت و رقبای دگراندیش از خود نشان دهد تا بتواند نه فقط نماینده اکثریت نسبی انتخاباتی، بل به نشان سیاست آشتیجویی ملی بدل شود.
3. با یک محاسبه سرانگشتی، سیمای دو اقلیت قوی در بدنه آرای کنونی قابل تشخیص است: یکی، مجموعه آرای سایر نامزدها که روایات گوناگونی از گرایشات جبهه «اصولگرایان» است. در تجربه گذشته و در برنامههای مطرحشده این نامزدها، به نقاط قوت و ضعفی برمیخوردیم که در آینده باید ملحوظ و به کار گرفته شوند. دیگر، مجموعه شهروندانی که در انتخابات شرکت نکردند. جلب مجدد اعتماد نیازمند درنظرگرفتن حساسیت و خواستهای شهروندانی است که از نتایج مشارکت خود در دورههای گذشته سرخورده و نومید شده بودند. با احتساب این منتقدان اکثریت فعلی گویاتر از پیش خواهد شد.
4. «جبهه اصلاحات» (و مجموعه نیروهای همسو با او)، از تجربه عقبنشینی هشتسال گذشته خود که محصول اشتباهات راهبردی در مسوولیت اجرایی هشتسال پیش از آن بوده، جمعبندی و خروجی روشنی ارایه دهد و در رفع ناتوانیهای گذشته در حیاتیترین امور سرنوشتساز زیر بکوشد (در دفاع از دستاوردها و مکتسبات انقلابهای مردم ایران طی سده گذشته از صدر مشروطه تا سال ۵۷):
• از سویی، بهترین سرآغاز (در دفاع از اصل جمهوریت و حاکمیت ملی قانون - بنیاد، حقوق و آزادیهای بشر و شهروند مصرح در قانون اساسی - بهرغم برخی ابهامات و دوگانگیهای آشکار در تبیین، تفسیر و اجرای آن و در این راستا، رفتار و تصمیمات دستگاه و نظام قضایی)، فراهمآوردن شرایط رهایی زندانیان و بازگرداندن راندهشدگان اهل فرهنگ و هنر و رسانه و دانشگاه و... به کار و کاشانه و کشور و خویشان خویش.
• و از سوی دیگر، توجه به بحران حاد معیشتی مردم و دغدغه رونق اقتصادی، عدالت و تامین و پوشش اجتماعی (فارغ از هرگونه تظاهر و جنجال عوامفریبانه و تمهیدات تسکینی).
اصلاحات داخلی، در این دو حوزه نمیتواند در شرایط نامساعد خارجی توفیق یابد؛ بنابراین درپیشگرفتن آن نوع از دیپلماسی بینالمللی (مبتنی بر منافع ملی و مصالح منطقهای)، باید هدف فیالفور خود را تفهیم جهانروای اغراض و برنامههای عملی و واقعی ملت ایران و اثبات صلحطلبی، تنشزدایی و پرهیز از هرگونه بهانهدادن به دخالتگری و جنگآفرینیهای قدرتهای کلان و خُرد خارجی در منطقه و کشور دانسته، بهویژه در خنثیسازی کامل توطئه فجیع برانگیختن نزاعهای کور مذهبی و قومی در منطقه و کشور بکوشد؛ و این همه با اتخاذ نوعی فرهنگ و سیاست شایسته و انسانی زیستمحیطی در بلندمدت (در تمامی حوزههای مسکن و شهرسازی و عبور و مرور و مقابله با ضایعات و آلودهسازیهای آب و هوا و زمین و صوت و...)، که با توجه به وقوع پیاپی فجایع و بلایای طبیعی در کشور و منطقه ما اهمیت و فوریت روزافزون مییابد.
در یک کلام، در صورت فقدان بینش و منش اعتقادی و اخلاقی لازم، امکان اصلاحات اساسی و ساختاری در شرایط پساانقلابی، انتظاری غیرواقعبینانه خواهد بود. از اینرو، مخاطبان اصلی را در این راستا و در اینجا باید خود مردم و فرزندان پاکنهاد ایشان دانست که با گذشتن از دوران انتخابات، به خواب انفعال نروند و در مقام تنها ضامن اجرای وعدههای انتخاباتی، با تداوم حضورشان در صحنه، این اکثریت مطلق نیمه خاموش را همچنان و هرچه رساتر به سخن آرند!