محمد منصوری بروجنی؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد صبر كنيد و ايستادگى ورزيد و مرزها را نگهبانى كنيد و از خدا پروا نماييد اميد است كه رستگار شويد. سوره آل عمران، آیه پایانی.
منطق اصلاحطلبی میگوید، اصلاحات وابسته به اشخاص نیست و عدم احراز صلاحیت هاشمی رفسنجانی نباید به معنای پایان حرکت تلقی شود. هنوز گزینههایی هستند که میتوان برای تغییر به آنها دل بست، عارف، روحانی و حتی قالیباف. این منطق خجسته و مبارک که در هر نظام سیاسی واجد تنوع و تکثری – همچون نظام جمهوری اسلامی ایران- یک راهبرد اساسی است؛ همانند هر راهبرد اساسی دچار ایراداتی است و گاهی جواب نمیدهد، در شرایط کنونی نیز باید گفت تا اطلاع ثانوی این راهبرد استثناپذیر شده است.
فشار بیاندازه به سیدمحمد خاتمی برای خودداری از کاندیداتوری و پس از آن رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی نشانههایی است که باید ما خوشبینترین هواداران راهبرد اصلاحطللبی را به تجدید نظر در مواضعمان وادار کند.
واقعیت آن است که مدیریت هشت ساله محمود احمدینژاد بر فضای سیاسی کشور که ترکیبی از تهاجم، حذف، ایجاد رعب، ناکارآمدی و عدم اعتماد به نفس در پذیرش رقبا بود به کلیت برآیند نیروهای سیاسی نیز سرایت کرده و اینرسی برای تغییر را تا حد باورناپذیری بالا برده است.
اگر نحوه مدیریت خاتمی فضای کشور را به نقطهای رسانده بود که برآیند نیروها حتی مصطفی معین با یک کابینه صد در صد مشارکتی را میتوانست در انتخابات بپذیرد و این ریسک بزرگ را برای پذیرفتن یک رقیب جدی در عرصه انتخابات انجام میداد، امروز حتی تاب حضور هاشمی را ندارد.
آیا با وضعیت کنونی، منطقی این است که تخم مرغهایمان را در سبد عارف یا روحانی بگذاریم و از جان و دل برای آنها بکوشیم؟ در بهترین فرض، موج حمایتهای مردمی چنان که در پی هاشمی راه افتاده بود، در پی آنها نیز راه خواهد افتاد، اما سرانجام کار چه خواهد بود؟ حتی شخصیت به شدت محافظهکار این دو کاندیدا نیز مانع از بروز تنشهای کلان در سطح کشور نخواهد شد. چرا که در فرض راه افتادن چنین موجی، مخالفان تغییر آن را برنمیتابند. دو رقمی شدن رای عارف یا روحانی امر خوشاستقبالی نخواهد بود. کما این که از هیچ کدام از فعالان ستاد موسوی در سال 88، حتی آنها که پس از انتخابات سکوت اختیار کردند، طی 4 سال گذشته استقبال خوبی نشده است.
شاید سکوت در انتخابات مجلس هشتم یا حتی ریاست جمهوری دهم میتوانست فضایی را مهیا کند که برآیند نیروها، اصلاحطلبان را به عنوان تغییردهنده در انتخابات کنونی بپذیرند. اما برآیند نیروها کارش به جایی رسیده که حتی تاب قالیباف را هم ندارد و نیروهای خود را در ستادهای جلیلی ساماندهی میکند.
چه باید کرد؟ مسلما هر کسی باید به وظیفه شخصی خود برای رای دادن عمل کند، اما گمان میکنم دیگر از درخت مشارکت فعال نیروهای تغییرخواه و اصلاحطلب در رقابتهای انتخاباتی میوهای جز زقوم برای کشور به بار نیاید. پس همان بهتر که برای حفظ آرامش کشور سکوت کنیم، صبر کنیم و خموشانه رای بدهیم، تا زمانی که ظرفیت تغییر توسط بانیان و مسببان وضعیت امروز پدید آید.
چشم گریان می نهد بر آستین
هر طرف تا چشم می بیند شب است
آسمان کور شب بی کوکب است
اینه می گرید از بخت سیاه
گریه ی ایینه بی اشک است و آه
در چنین شب های بی فریاد رس
روز خوش در خواب باید دید و بس
درود بر یاور امام و رهبری که کمتر کسی او را میشناسد و قدرت طلبان نظام، قدر و منزلت او را ندانستند، اگر کسی دیگر در جایگاه این مرد بزرگ بود به این شکل عمل میکرد، حالا افرادی که میگفتند ایشان عامل فتنه بود آیا دیگر جرأت عرض اندام و صحبت های بیهوده دارند؟! ترسیدند که ایشان را تأیید کنند که هیچکس یارای رقابت با ایشان را نداشت.
نا امیدی چرا؟؟!!
صبر می کنیم
بغضم گرفت...
ولی فکر کردم دیدم اگه همینطوری بمونیم مثل 84 میشیم
بیاید به اصلاحات رای بدیم
بیایید با رای هامون حداقل نذاریم ازین بدتر شه
به امید ایران آزاد و پر امید...
دیروز تو بیت امام مظلوم صداها گرفته و دل ها غمگین بود .
دعا کنید نوبت ماهم زودتر بشه که تحمل ظلم والله سخته
کاش حسین رو نمی شناختیم
کاش نمیفهمیدیم ...
خاموشي پيش ميگيرم! اما راي نميدهيم!
با جگر سوخته مگر ميشود حماسه افريد!؟