صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۴۷۸۳۰
تاریخ انتشار: ۰۱:۴۲ - ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۲
روح ا... سپندارند در قانون نوشت: حذف ارز مرجع از کالاهای اساسی موضوعی بود که اواخر سال گذشته نیز زمزمه‌های آن به گوش می‌رسید؛ اما از ابتدای اردیبهشت امسال و در جریان بررسی لایحه بودجه سال ۹۲ در مجلس، و بعد از انتشار مصوبه بانک مرکزی برای حذف ارز مرجع دارو و کالاهای اساسی در ۲۶ فروردین، این موضوع محقق شد.

بر اساس این تصمیم ارز مرجع ۱۲۲۶ تومانی دیگر به کالاهای اساسی مثل روغن، گوشت، برنج و شکر تخصیص نمی‌یابد و همین مسئله کافی بود تا هفته گذشته از افزایش ۴۰ تا ۶۰ درصدی قیمت این کالا‌ها خبرهایی به گوش برسد. البته گندم از این تصمیم مصون ماند و گویا هنوز می‌توان نان را بر سر سفره‌ها انتظار کشید.

اما آنچه در این یادداشت به آن می‌پردازم نه ساز و کارهای اقتصادی در تخصیص منابع ارزی به کالا‌ها، بلکه نوع مواجهه جامعه با شوک‌های اقتصادی است؛ شوک‌هایی که دست بر قضا در بازه‌های زمانی کوتاه بر جامعه وارد می‌شود.

بازتاب خبر افزایش قیمت روغن نباتی را دست کم می‌توانیم در فروشگاه‌های زنجیره‌ای به وضوح ببینیم؛ جایی که سبدهای خرید مردم (اگر نگوییم شهروندان) حجم بالای روغن‌های نباتی را برای خرید به نمایش می‌گذارد. مردم آمده‌اند تا روغن‌هایی را بخرند که قرار است روزهای آینده باز هم گران‌تر شود، اینکه رفتار بازار و تاثیر آن بر قیمت‌ها از چه شاخص‌هایی پیروی می‌کند بدون شک در این یادداشت مورد بحث نیست.

شاید گستره اقتصادگرایی و منطق حداقلی مستتر در آن به شکل ناآگاهانه‌ای در طبقه ضعیف اقتصادی تزریق شده باشد و این مسئله رفتاری را رقم می‌زند که امری به نام احتکار حتی در ابعاد خانگی آن مشروعیت می‌یابد. حال این موضوع زمانی بیشتر بر مدار‌‌ همان اقتصادگرایی سرمایه‌دارانه تعبیر می‌شود که در فروشگاه‌های بزرگ شهر، بیش از پیش ردپای طبقه متوسط شهرنشین برای خرید انبوه کالاهای در معرض گرانی دیده می‌شود و اساسا طبقه ضعیف اقتصادی توان مشارکت در کارناوال خرید را با این قدرت ندارد.

بدون شک این برداشت غلطی از نظریات ضدسرمایه‌داری خواهد بود که تکامل اقتصادی و مبارزه طبقاتی نه تنها شرایط تولید سوسیالیستی بلکه معرفت به لزوم آن را هم به وجود می‌آورد. اگر خوانش درستی از نظریات ضدسرمایه‌داری داشته باشیم به صراحت گفته می‌شود که علم اقتصاد در زمان حاضر به‌‌ همان اندازه شرط تولید سوسیالیستی است که تنها تکنیک کنونی مفروض تلقی می‌شود و حال آنکه طبقه ضعیف با تمام تمایل خود، نه این و نه آن، هیچ یک را نمی‌تواند به وجود آورد؛ هر دوی آن‌ها از سیر جریان اجتماعی کنونی ناشی می‌شوند و این جریان اجتماعی در یکی از شعب خود بازاری را رقم می‌زند که مردم برای احتکار روغن و کالای اساسی در صف‌هایی می‌ایستند که قطعات پازل گرفتاری‌های آینده را تکمیل می‌کند.

از این روی شاید بد نباشد این گزاره «بن سایق» را در این شرایط مرور کنیم که عقلانیت ظاهری سرمایه‌داری، از دید زندگی، از دید انسان‌های واقعی و موقعیت‌های عینی، یک ناعقلانیت ناب است، که نیروی خود را جز از اقتداری که افراد به او تفویض می‌کنند، کسب نمی‌کند. به این دلیل است که تنها طرح ممکن، در خلق و بسط مناطق و گرایش‌های غیرسرمایه‌داری نهفته است، که دیگر نه به معنای جست‌وجوی طرح‌های کلان اقتصادیِ آزادی‌بخش، بلکه به معنای آزادکردن خودمان از قید اقتصاد است.
برچسب ها: مواجهه شوک اقتصاد
ارسال نظرات