صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۴۵۸۲۸
تاریخ انتشار: ۱۷:۴۵ - ۱۸ فروردين ۱۳۹۲
سیدعبدالرضا موسوی بفروئی؛ همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال 1990 قشری از مولتی سرمایه دارهای روس در فدراسیون روسیه پا به عرصه وجود گذاشتند که تنها یادگار و سمبل باقی مانده از آنها چیزی جز ویرانی اقتصاد، فقر و فلاکت روز افزون مردم، ثروت اندوزی بی حد و حصر این افراد و افزایش جرم و جنایت سازمان یافته و مافیایی نبود. در واقع میتوان الیگارشی روسیه را به دو دوره قبل از پوتین(1990 تا 2000) و بعد از وی (2000تا کنون) تقسیم بندی کرد و سرسلسله الیگارشهای دوره نخست را بوریس ابرامویچ برزوفسکی دانست.

وی یهودی زاده ای متولد 1946 مسکو بود. مادرش پرستار و پدرش مهندس عمران و خودش در دانشگاه دولتی مسکو دکترای ریاصیات کاربردی گرفته و به عنوان استاد دانشگاه در همین شهر بکار مشغول شد و زندگی کاملا معمولی با حقوقی مناسب(تقریبا1500روبل)داشت. برزوفسکی در سالهای دهه1980 همزمان با عصر پروستاریکای گورباچف وارد فضای کسب و کار و تجارت شد.وی با تاسیس شرکتی به نام لوگوواز و سپس قرارداد با بزرگترین شرکت خودروسازی روسیه به نام اوتوواز در سال1989 ثروتند شدن خود را در شرایط آشفته اقتصادی فدراسیون روسیه کلید زد. وی به تدریج شبکهای از شرکتها را در داخل و خارج روسیه ایجاد و با انتقال پول به حسابهای بانکی در سوئیس کار توسعه تجاری خود را به سرعت ادامه داد و به همراه دوست سابقش آبرومویچ بخش از سهام ایرفلوت و سیب نفت روسیه را تصاحب کرد و صاحب شبکه تلویزیونی او آر تی شد.

ورود برزوفسکی به عرصه سیاست
 چگونگی ورود برزوفسکی به کرملین را در تامین مالی جلد دوم کتاب خاطرات یلتسین در سال1993 می دانند. وی به همین واسطه با تاتیانا دختر بانفوذ یلتسین نزدیک شده و به مدت 7 سال به عنوان مشاور مالی به خانواده رئیس جمهور اسبق روسیه مشاوره تجاری میداد. برزوفسکی در این مدت از ارتباطات سیاسی خود بهترین بهره برداری را کرد وی اعتقاد داشت سیاست به عنوان بهترین سرمایه گذاری است و واقعیت هم آن بود که  موفقیت در روسیه آن زمان بدون حمایت مقامات سیاسی و امنیتی و نیز باندهای جنایتکار سازمان یافته امری محال می نمود ولذا برزوفسکی تمام تلاش خود را بکار گرفت تا در زمینه سیاسی پیشرفت کند . وی در سال1996 از سوی یلتسین به عنوان دبیر شورای امنیت ملی روسیه و در سال1998 به عنوان دبیر اجرائی کشورهای مستقل مشترک المنافع منصوب شد.

برزوفسکی برای پیروزی یلتسین در انتخابات ریاست جمهوری 1996 با سرمایه خود و شبکه ای از رسانه ها و تلویزیونORTتلاش وافری کرده و سنگ تمام گذاشت.ضمنا وی بطور همزمان ، با باندهای جنایتکار چچنی ارتباط داشت و برای مقاصد خود در مسکو و در مواجهه با باندهای مافیایی اسلاواز آنها استفاده میکرد و یکبار نیز در جریان همین مسائل مورد سوء قصد قرار گرفت . وی نفوذ قابل توجهی در میان چچنها داشت و حتی از برزوفسکی به عنوان یکی از عناصر مهم خاتمه جنگ دوره اول چچن نام می برند و به هر ترتیب نفوذ پشت صحنه این الیگارش روس در کرملین آنقدر افزایش یافت که به وی لقب «پدرخوانده کرملین» دادند.

برای جانشینی یلتسین در سال 2000 برزوفسکی اولین فردی بود که ولادیمیر پوتین را به یلتسین معرفی و به وی اطمینان داد این فرد مطمئن ترین کسی است که منافع خانواده یلتسین در سالهای بعد را حفظ و حمایت خواهد کرد لذا پوتین که کارمند کاگ ب سابق و در آن سالها به عنوان شهردار سن پترزبورگ فعالیت میکرد به سرعت مراحل ترقی را طی کرد. گفته میشود برزوفسکی برای شناخت بیشتر از پوتین با وی نشست و برخاست داشته است.

اختلافات برزوفسکی با پوتین و دوران پناهندگی در لندن
پوتین برای تداوم ثروت اندوزی برزوفسکی و امثال وی و کلا قشر اولیه و پایه گذاران الیگارشی روس انتخاب اشتباهی بود. برخلاف آنچه برزوفسکی انتظار داشت پوتین به شدت در برابر زیاده خواهیهای الیگارشها ایستادگی کرد و اختلافات این دو به قدری افزایش یافت که برزوفسکی با استفاده از رسانه های تحت اختیار و شبکه تلویزیونی او آر تی سیاستهای پوتین را زیر سوال برد. به عنوان مثال این شبکه تلویزیونی شروع به طرح سوال در مورد مسئله غرق زیردریایی کورسک نمودو همین موضوعات هم باعث شد پوتین دستور توقیف شبکه تلویزیونی مذکور را صادر کند. در آخرین ملاقات این دو نفر در سال 2000 در کرملین پوتین به برزوفسکی گفت: شما یکی از کسانی بودید که از من خواستید رئیس جمهور شوم پس از چه کسی شکایت می‌کنید؟!

اختلافات برزوفسکی و پوتین تا جایی ادامه یافت که این الیگارش یهودی زاده در سال 2000 از ترس محاکمه و دستگیری ابتدا به فرانسه و سپس به انگلیس رفته و دولت بریتانیا با پناهندگی وی موافقت کرد. برزوفسکی از سالها قبل از پناهندگی در لندن رابطه خوبی با دولت بریتانیا داشت .آندرو وود سفیر سابق بریتانیا در روسیه در مورد برزوفسکی گفت وی یک کانال بسیار مفید در داخل کرملین و ماورای آن است . برزوفسکی حتی در سال 1998 با استفاده از نفوذ خود در چچن به آزادی دو گروگان انگلیسی از دست چچنها کمک کرد و  بنابراین وی برای حفاظت از خود لندن را انتخاب کرد که حداقل در چند سال اول تشخیص درستی بود.

وی در طول مدت اقامت در بریتانیا به فعالیتهای مخرب علیه پوتین و دولت روسیه دست زد و با پول کلانی که برای خود فراهم کرده بود در سایه حمایت دولت انگلیس اقدام به تاسیس بنیادی سیاسی برای پیگیری تحرکات خود کرد و  حتی تا همین اواخر پول فراوانی را به اپوزیسیون روسیه پمپاژ نمود و همواره با صراحت به انتقاد از پوتین مبادرت می ورزید و کاتالوگی از اتهامات متنوع علیه پوتین جمع آوری کرده بود. دولت روسیه نیز بارها از لندن تقاضای استرداد برزوفسکی به اتهام مسائل مالی را نمود که دولت انگلیس با این استرداد مخالفت می ورزید و گفته میشود در طی این مدت وی چندبار مورد سوء قصد قرار گرفته و  جان سالم به در برده بود. برزوفسکی دولت پوتین را به سرکوب اپوزیسیون ،کشتن منتقدان و محدود کردن آزادی بیان در روسیه متهم میکرد و حضور وی در لندن به عنوان یکی از زمینه های ریشه ای اختلافات روسیه و بریتانیا بود. برزوفسکی آنطور که ادعا کرده کمکهای زیادی به جریان انقلابهای رنگین در گرجستان و اوکراین نمود و پس از ماجرای قتل لیتویننکو در لندن فعالانه داستان قتل وی  و متهم نمودن دولت روسیه در این ماجرا را در دادگاههای انگلیس پیگیری میکرد.

 اما ستاره اقبال برزوفسکی در دو سال اخیر به تدریج افول کرد. وی که در جریان بحران مالی سال1998مقدار زیادی از دارائیهای خود را از دست داده بود با سلسله ای از مشکلات از طرف اقوام و دوستان سابق خود روبرو شد .به طوریکه در اثر اختلافاتی که در سال 2011 با تاتیانا همسر دوم خود پیدا کرد و نیز شکست در نبرد قانونی با آبرومویچ همکار سابق و صاحب تمام باشگاه چلسی لندن در دادگاههای انگلیس بخش قابل توجهی از ثروت وی نابود شد و گفته میشود مبارزه حقوقی برزوفسکی با آبرومویچ بزرگترین نبرد خصوصی دنیا بوده است و به همین خاطر است که گفته میشود برزوفسکی پس از این شکست تحقیرآمیز  پیش از آنکه در سال جاری میلادی در منزلش در برکشایر انگلیس بمیرد عملا  مرده بود. دوستان و نزدیکان برزوفسکی میگویند در این اواخر وی به شدت دچار افسردگی شده و از اقدامات و عملکردهای گذشته خود انتقاد میکرد و در آرزوی بازگشت به روسیه بوده و حتی به پوتین رئیس جمهور روسیه نیز نامه نگاری کرده و برای بازگشت به میهنش التماس کرده بود.

عاقبت و علت مرگ برزوفسکی
جسد برزوفسکی را در23 مارس2013 در منزلش در لندن کشف کردند در مورد دلیل مرگ وی ابتدا اخبار ضد و نقیضی منتشر شد ولی نهایتا اعلام شد مرگ وی بر اثر خفگی و حلق آویز شدن بوده و آثار کمبودی بر گردنش نمایان است. بوریس برزوفسکی دوبار ازدواج کرد و از هر دو ازدواجش دو فرزند دارد و پس از طلاق همسر دومش با دوست دختر خود زندگی می کرد. وی یک روز قبل از فوتش در مصاحبه با مجله فوربس گفت چیزی جز بازگشت به روسیه نمی خواهد. دیمیتری پسکوف سخنگوی پوتین نیز پس از مرگ برزوفسکی گفت وی چندماه قبل نامه ای به رئیس جمهور نوشته و در آن خواهش کرده  بود اشتباهات وی بخشوده شود و به وطن بازگردد.

  ژیرینوفسکی رهبر حزب لیبرال دموکرات روسیه در مورد دلیل مرگ برزوفسکی می گوید: «مرگ وی به نفع کسانی است که به بازگشت وی به روسیه مایل نبودند و من انتحار وی را منتفی میدانم من از صحبت با وی در ماه ژانویه به این نتیجه رسیدم که وی سعی میکرد راهی برای بازگشت به روسیه پیدا کند و لذا او نمی بایست خودکشی کرده باشد به نظر من وی به قتل رسیده است و این کار ساختارهای انگلیسی است اما چرا این کار را کرده اند زیرا او گفته بود میخواهد به روسیه بازگردد. برزوفسکی در مکالمه با من گفت قصد دارد پرونده لیتویننکو را ببندد و تمام اتهامات وارده به روسیه را رفع کند. ظاهرا این سخنان توسط سرویسهای جاسوسی بریتانیا شنود شده و آنها به وحشت افتادند . این امر به نفع انگلیس نبود زیرا تمام سناریوهای مربوط به برزوفسکی و سناریوی ضد روسی انگلیسها را به هم می زد».

به نظر ژیرینوفسکی، برزوفسکی پس از شکست در دادگاه از رمان آبرومویچ از سیستم قضائی انگلستان دلزده شده بود و واقعا میخواست به روسیه بازگردد اما برزوفسکی یک شخصیت سمبلیک بود و اگر برمیگشت سایر افراد هم باز میگشتند و او امیدوار بود پوتین فرمان عفو وی را صادر کند و تمام این مسائل با مزاج انگلیسها سازگار نبود و او را به قتل رساندند.  

 ساندی تایمز نیز در خصوص مرگ وی نوشت برزوفسکی طی روزهای گذشته اغلب از خودکشی صحبت میکرد و امکان دارد خودکشی کرده باشد. همچنین نظرات دیگری از این قبیل که احتمالا وی توسط دستگاه جاسوسی روسیه به قتل رسیده است به طور پراکنده مطرح گردیده که تاکنون دلایل موجهی برای اثبات آن ارائه نشده است.

انعکاس خبر مرگ وی و دیدگاه ناظران روس پیرامون برزوفسکی
در مورد برزوفسکی گفته شده وی یکی از اصلیترین پایه گذاران اولیه تاکتیکهای الیگارشی جنائی روس به شمار می آید و اغلب روسها وی را نماد و تجسم عینی بدترین شکل سرمایه داری بعد از فروپاشی کمونیسم می دانند که باعث فقر و فلاکت گسترده مردم روسیه شد. در عین حال کارشناسان روس متفق القولند که وی فردی خارق العاده و در عین حال متناقض بوده است.

یوگنی مینشنکو وی را کاردینال خاکستری دهه1990 روسیه می داند. آریل کوهن میگوید برزوفسکی یک غیرحرفه ای بزرگ بود وی اعتقاد دارد برزوفسکی تجارت و منافع سیاسی خود را بر نیاز به توسعه نهادهای مستقل، حکومت قانون و دموکراسی واقعی در روسیه اولویت میداد و نتوانست نیازهای واقعی مردم کشورش را تشخیص دهد و نتوانست بر سیاستمداران اوایل دهه 2000 روسیه تاثیر گذار باشد و زیوگانوف رئیس حزب کمونیست روسیه عاقبت کار برزوفسکی را منطقی دانست.

 در مورد این الیگارش روس گفته میشود وی تمایل داشت بسیار سریعتر از جامعه خود حرکت کند در حالیکه جامعه دهه90 روسیه نیاز به حرکتی آرام و توام با امنیت داشت. برزوفسکی  اعتقاد داشت بحرانی از سیاستمداران و کارآفرینان واقعی در دهه90 میلادی در روسیه احساس میشد  و شاید به همین خاطر است که روزنامه نوایا گازتای روسیه در مورد او نوشت  و روسیه را مانند صفحه شطرنجی میدید که فقط خودش مجاز به حرکت دادن مهره ها بود. لوژکف شهردار سابق مسکو در موردش گفت برزوفسکی در سالهای اخیر نقش واقعی در سیاستهای روسیه نداشت و به عنوان سیاستمداری که میتوانست در مسائل داخلی روسیه ایفای نقش کند سالها قبل مرده بود. ادوارد باقراف نویسنده طرفدار کرملین در تویتر اینطور نگاشت که من برای برزوفسکی ذره ای احساس تاسف نمی کنم حتی بوریس نمتسوف سیاستمدار مخالف دولت روسیه هم گفت برزوفسکی احتمالا یک شخصیت منفی در تاریخ روسیه است او ایدئولوگ سرمایه داری الیگارشیک بود که با پول خود و حمایت رسانه هایش پوتین را به قدرت رساند.

 عده ای از ناظران سیاسی نیز اعتقاد دارند  نوع و جنس کار برزوفسکی با امثال خودورکوفسکی متفاوت است. آنها میگویند برزوفسکی الیگارشی متکی به استفاده از فرصتهای اقتصادی و سیاسی برای بدست آوردن ثروت بوده و در این مسیر از ضعفهای حکومت نیز استفاده کرده ولی به هیچ وجه علاقمند توسعه تجاری و اقتصادی جامعه نبوده است اما  خودورکوفسکی و مانند وی در زمره الیگارشهای ویران کننده اقتصاد به شمار نمی آیند.

جمع بندی
در اینکه برزوفسکی یکی از بنیانگذاران الیگارشی جنائی روسیه بود و در اینکه ظهور پوتین این قبیل الیگارشها را به شدت محدود کرد نباید تردید کنیم. اقدامات برزوفسکی در دوران اوج شکوفائی استثنائی وی هیچ منفعتی برای مردم کشورش نداشت. برزوفسکی صرفا به دنبال ثروت اندوزی و افزایش قدرت بود و میتوان وی را نمونه برجسته و اعلای (شهوت پول و ثروت) دانست. مخالفتهای بعدی وی با حکومت روسیه در لندن نیز از نگاه فردی که عاشق دموکراسی و مردم باشد یکسره دروغ بوده قابل اعتنا نیست و بیشتر به خاطر کینه ورزی شخصی وی با ولادیمیر پوتین و دوری اجباری وی از علایق مالی و قدرتی است که از دست داده بود .

از نگاه سیاسی به نظر میرسد لندن کلکسیونی از مرغوب ترین الیگارشهای روس را جمع آوری کرده و دستان پر مهر و محبت ملکه انگلیس تا زمانی که منافع بریتانیا ایجاب کند بر سر این مجموعه کشیده میشود ولی نباید فراموش کرد زمانی که استفاده ابزاری از این افراد خاتمه می یابد اگر لازم باشد این دستها اندکی پائین تر آمده و گلوی آنها را خواهد فشرد چنانکه در مورد برزوفسکی گفته میشود در زمان مرگ دور گردن وی سیاه شده بود.

 باید پذیرفت در این اواخر برزوفسکی هم از ثروت عظیم خود تهی شده و هم از افکار گذشته خود دست شسته و به نوعی پوچی رسیده بود و بریتانیا نیازی به این مهره سوخته نداشت. البته مرگ وی همانند لیتویننکو دوست سابق برزوفسکی میتواند مورد استفاده ابزاری انگلیس قرار بگیرد تا سیاست مخدوش نشان دادن چهره روسیه و پوتین را به عنوان کشوری که به آزادی و حقوق بشر احترام نمیذارد ادامه دهند و بدیهی است دستگاههای سیاسی و قضائی بریتانیا  هرگز اجازه نخواهند داد چنین موضوعی به اثبات برسد که انگلیس در قتل برزوفسکی نقش داشته چرا که در این صورت لندن نمی تواند خود را به عنوان پناهگاه و مامنی  امن خصوصا برای الیگارشهای فراری و مولتی میلیاردرهای روس نشان دهد لذااحتمالا در آینده انگلیسیها در یک موقعیت مناسب از مرگ وی علیه مسکو استفاده دلچسبی خواهند کرد تا چهره پوتین به عنوان فردی که با بی رحمی مخالفانش را حذف میکند در اذهان باقی بماند.

برزوفسکی را میتوان  محصول دوران تناقضات مرحله اولیه توسعه سرمایه داری پساکمونیستی و شرایط استثنائی جامعه روسیه دانست که مرگ وی برای نسل جوان روسیه که خاطرات دوران فروپاشی کمونیسم را به سختی به یاد می آورند ذره ای اهمیت ندارد. وی به عنوان سمبل و مجسمه بدعاقبتی ثروت اندوزی ظالمانهیا پایه گذار (مکتب الیگارشی برزیزوفکسیم) در تاریخ روسیه باقی خواهد ماند.

هرچند برزوفسکی متعلق به قشر الیگارشی جنائی روسیه می باشد و با ظهور پوتین این لایه به تدریج تضعیف و احتمالا با مرگ برزوفسکی منقرض شده اند اما بعد از سال2000 نسلی از الیگارشهای دولتی در جامعه ثروت و قدرت روسیه متولد شده و روئیده اند که ویژگیهای دیگری دارند و لذا مرگ برزوفسکی پایان الیگارشی در روسیه نمی باشد. الیگارشهای کنونی مدلی ضعیف شده و تحت کنترلی هستند که به واسطه نظارت شدید دولت  نمی توانند سریع رشد کنند ولی ویژگی مشترک آنها با اسلاف خود آن است که در مسیر رشد باید از منابع دولتی و حکومتی ارتزاق نمایند. در دوران سوم ریاست جمهوری پوتین به نظر میرسد وی به خوبی به مشخصات و خصوصیات این قشر از الیگارشها پی برده و درصدد محدودیت بیشتر آنهاست شاید بتوان گفت دو فرمان اخیر ولادیمیر پوتین در خصوص  (مقابله با فساد) و (کنترل هماهنگی مخارج مقامات دولتی با درآمدهای ایشان) ناظر به این موضوع باشد که بستر رشد الیگارشی دولتی روسیه را یکسره بخشکاند و آنطور که ایوانوف رئیس دفتر پوتین میگوید قدم جدی دیگری در راه ریشه کن کردن رشوه خواری، باج خواری و به جیب زدن امکانات دولتی برداشته شود.

ارسال نظرات
جواد
۱۸:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۸
همانطور که به درستی در این مقاله آمده برزوفسکی یک الیگارش جنایتکار بوده و باعث فقیر شدن خیلی از مردم روسیه هم شد
محمدیان
۱۷:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۱/۱۸
خیلی جالب بود