ورودی مصلا منتظر «ون» ایستادهایم. خانمی مسن رو به ما میگوید: «نروید. به درد نمیخورد. حتی یک مانتو هم برای فروش نیست.» و میرود.
ون میرسد مسافران پیاده میشوند و این بار دختری جوان میگوید: «نروید به دردبخور نیست. فقط یک مشت مدل دارد!»
میپرسم مدل زنده؟
میگوید: بله!
متعجب نگاهم میکند. خانم جوان دیگری که مثل من در انتظار سوار شدن ون است و ظاهری متفاوت و پربرش دارد و بعد میفهمم خود طراح لباس است، میگوید: مدل زنده! از این کارها نمیکنند اینها!
به فضای شبستان که وارد میشوم بیش از هر چیز چرخهای خیاطی و چرخهای دستی به استقبالم میآیند. کارگران مشغول کارند. نیم ساعتی از ساعت مقرر افتتاحیه گذشته و هنوز غرفهها شکل نگرفتهاند و مدلها به دست کارگران این سو و آن سو میشوند.
مانتوهای اینجا خیلی تفاوتی با مانتوهای فروشگاههای جمهوری یا غرفههای پاساژهای ونک و شهرک غرب ندارند. البته برخی هم بیشباهت به مانتوهای سال پیش نیستند. مانتوهای متفرعنانه که اصلا مشخص نیست کجا میتوان آنها را پوشید!
امسال البته دیگر خبری از طراحهای اسمی نیست. مسوولان نمایشگاه ترجیح دادهاند غرفههایشان را به دانشجوهای بیاسم و رسم دانشگاهها، دانشکدهها و آموزشکدههای بیاسم و رسم بدهند. البته اگر قصد خرید مانتوی مطابق با مدل ایرانی و اسلامی را برای عید دارید، خبری از خرید و فروش نیست. تنها میتوانید شماره طراح را بگیرید و سفارش بدهید.
انگار مصلا خیاط خانهای بزرگ است و این سفارش بدون دانستن قیمت اتفاق میافتد. اغلب غرفهها بدون حضور دانشجوهای طراح اجرا شده و غرفهداران از ذکر قیمت تا چیزهای دیگر خودداری میکنند.
با نگاهی گذرا به عناوین غرفهها، عنوانهای «آموزشگاه فنی حرفهای دختران سنندج» که با لباسهای کردی مزین شده است، دانشگاه فنی حرفهای شریعتی، تهران، قم با چادرهای غیرمعمول، غرفه آموزش و پرورش با چادرها و لباسهایی مشکیرنگ و... از نظر میگذرد.
لباسی در نمایشگاه شما را هیجان زده نمیکند. لباسی نیست که از اشتیاق داشتنش بسوزید یا نگاهها را خیره کند، همه چیز کپیبرداری از دست یکدیگر و بازار است انگار!
دختری که در غرفه دانشگاه «الزهرا» ایستاده و مانتوی جین و شال آبی رنگی به سر دارد «مروارید برزگر» نام دارد. او طراحی پارچه خوانده و درباره علت حضور دانشگاه الزهرا میگوید: کارهای این غرفه کارهای بچههای طراحی و چاپ دانشگاه الزهراست که با نرمافزار طراحی شدهاند و هر کدام منبع الهام خود را دارند. یکسری از کارها چاپ شده و برخی پارچهشان را طراحی لباس کردند.
کارهایی که طراحی کردید آیا تاکنون به تولید انبوه رسیدهاند؟
نه، متاسفانه.
چرا؟
چون کارخانهدار نمیآید ریسک کند و طرح ما را مستقیم در بازار بریزد و این خیلی بد است، چون تمام کارها در ایران کپی است.
چرا مدلهای غرفهتان را به تن نکردی؟
هر سال این کار را میکنیم. اما امسال همه چیز به هم ریخته بود و تنها توانستیم طرحهایی را در غرفه بگذاریم.
شما حاضرید این مانتوها را بپوشی؟
مانتوهایی که در آن غرفههاست را نه، اما مانتوهای غرفه خودمان را بله. چون خیلیها با توجه به جنس، یکسری بودجه و سرمایههایی دارند و این کارها را طراحی کردهاند اما خب هیچ کار چاپ سیلکی در نمایشگاه نیست.
تفاوتش چیست؟
همه پارچهها در بازار چاپ سیلک است اما اغلب طراحیهای نقاشی است و قابلیت تولید انبوه ندارد.
درباره قیمت و اینکه آیا همه جا میتوان این مانتوها را پوشید هم توضیح دهید؟
در رابطه با مانتوهایی که همه جا بشود پوشید در بخش مسابقه تعدادی مانتو دیدم که میشود. اما در بخشهای دیگر خیر، خیلی سلیقهای است. درباره قیمت هم من از قیمتها اطلاعی ندارم. اما فکر میکنم نسبت به چیزی که عرضه کردند زیاد باشد.
«آرمان» طراح لباس دیگری است که از او درباره نمایشگاه سوال میپرسم. مانتوهای غرفهای که آرمان در آن حضور دارد با مانتوهای بیرون مو نمیزند اما او منکر این شباهت است، میگوید: باید طرح مورد نظر را انتخاب کنید. به طراحها سفارش دهید.
میپرسم خب به عنوان مثال من این را انتخاب کردم قیمتش چقدر است؟
من نمیدانم طراح به شما میگوید.
خب، کارهایی که خودت طراحی کردی چقدر به فروش میرسد؟
از صدهزار تومان به بالا.
بالایش چقدر است؟
بستگی به مدل دارد.
خب، من این کارهایی که اینجا میبینیم در خیابان جمهوری دیدم؛ یعنی نوآوری اتفاق نیفتاده؟
نه، کارهای خیابان جمهوری کپی همین کارهاست. اصولا این کارها کار دست است هیچ تولیدی قدرت تولید این کارها را ندارد. انتخاب لباس به سلیقه شما ربط دارد. چون سلایق مختلف است شاید نتوانید در این نمایشگاه لباس دلخواهتان را پیدا کنید چراکه هر نمایشگاه شرایط خاصی دارد و باید خودمان را با ضوابط این نمایشگاه منطبق میکردیم.
آیا به عنوان طراح از شغل و درآمدت راضی هستی؟
از کار کردن در خارج از کشور راضیتر بودم اما اینکه شرایط کار کردن در ایران فراهم شده است نیز خوب است ضمن اینکه من کارهایم را به کارخانه میدهم.
درآمدتان چطور است؟
در ایران خوب نیست چراکه مردم ما حتی «سیدی» را کپی میکنند و هنوز آدمها و تولیدیها دیده نمیشوند و مردم اهمیت نمیدهند که لباسشان کپی نباشد و تک باشد. روزی که اهمیت دهند، درآمد ما هم خوب میشود.
از یکی از بازدیدکنندهها میپرسم آیا حاضر است لباسهای میهمانی ارایهشده در غرفهها را بپوشد؟ نیمچه لبخندی بر لب مینشاند و میپرسد شما خودت چطور؟
بیش از یک ساعت از زمان مقرر برگزاری افتتاحیه گذشته است و نمایشگاه مد لباس ایرانی- اسلامی بدون حضور «حسینی»، وزیر فرهنگ و ارشاد و با حضور «شاهآبادی» معاون هنری او آغاز میشود؛ نمایشگاهی که به جرات میتوان گفت اتفاق جدی در صنعت مد و لباس نیست و معاونت هنری همچنان در حال طی کردن راههای آزمون و خطا برای دست یافتن به سلیقه مخاطب ایرانی است.
منبع: روزنامه شرق