فرارو- دویل مک مانوس تحلیلگر روزنامهی لسآنجلستایمز در رابطه با برخورد اوباما با برنامهی هستهای ایران در دور دوم ریاست جمهوری خود نوشت: بگذارید یک پیشبینی کنم که بعید میدانم در پایان سال 2013 مجبور به پس گرفتنش شوم: در ماههای آینده، به احتمال زیاد در بهار، یک بحران تازه در برنامهی هستهای ایران روی خواهد داد.
به گزارش سرویس بینالملل فرارو به نقل از لسآنجلس تایمر؛ این موضوع به نظر میرسد که در تقویم سالانهی دیپلماسی قرار گرفته باشد: ایالات متحده و متحدانش به ایران فشار میآورند که غنیسازی را متوقف کند، ایران میگوید نه؛ اسراییل هشدار میدهد که صبرش رو به پایان است و ایالات متحده اسراییل را متقاعد میکند که دست نگاه دارد.
این رویه در دو سال گذشته عینا تکرار شده است. اما دلایل زیادی وجود دارد که سال 2013 اوضاع متفاوت خواهد بود، تهران یا رضایت خواهد داد که برنامهی هستهایش را محدود کند یا اسراییل و آمریکا به سوی اقدام نظامی پیش خواهند رفت.
اولا؛ انتخاب مجدد اوباما دست او را برای رسیدن به توافق یا اقدام نظامی در صورت نرسیدن به توافق بازتر میگذارد. بنیامین نتانیاهو به احتمال قریب به یقین دوباره نخستوزیر خواهد شد و البته این بار رهبری دولتی راستگراتر و متعاقبا جنگطلبتر را بر عهده خواهد داشت. یک عامل دیگر نیز در این میان تغییر کرده است. اوباما هشدارهایش را در این مورد که حتی به قیمت اقدام نظامی اجازهی دستیابی ایران به سلاح اتمی را نخواهد داد، شدیدتر کرده است.
وی در سپتامبر گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: "ایران مجهز به سلاح اتمی چالشی نیست که بتوان آنرا تحمل کرد. ایالات متحده آنچه را که باید برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای انجام شود، انجام خواهد داد."
هنوز هم بسیاری در آمریکا و اسراییل این مواضع سرسختانهی اوباما را جدی نمیگیرند. این گروه مواضع اوباما در سال گذشته را انتخاباتی، و برای کسب آرای رایدهندگان طرفدار اسراییل میدانند و پیشبینی میکنند که با انتخاب مجددش عقاید حقیقی ضدجنگش خود را نشان خواهند داد. این گروه در اثبات ادعای خود هم به نامزدی چاک هیگل، فردی که آشکارا ضد اقدام نظامی علیه ایران صحبت کرده است، اشاره میکنند.
هیگل در سال 2010 هشدار داد که: "اگر میخواهید حملهای علیه ایران انجام دهید بهتر است ابتدا صدهزار نیرو آماده کنید، چون نیازتان میشود."
هیگل در کتابی در سال 2008 پیشنهاد کرده بود که همانطور که آمریکا زندگی در کنار شوروی مسلح به تسلیحات هستهای را آموخت، بهتر است کنار آمدن با ایران هستهای را هم یاد بگیرد.
وی ضمنا همانجا نوشته بود که: "البته ما دوست داریم که ایران سلاح هستهای نداشته باشد، اما حال که دیگر آب تسلیح هستهای از سر گذشته، فرقی ندارد ایران چه بکند."
اما اینها مربوط به هیگل قدیم میشود که هنوز نامزد وزارت دفاع محسوب نمیشد. هیگل، هفتهی گذشته که برای جلسهی رای اعتماد سنا خود را آماده میکرد، به سناتورها اطمینان داد که در مواضع سفتوسخت اوباما در قبال ایران، با او هم نظر است.
یک مقام رسمی پس از صحبت با هیگل به من گفت: "وی سرسختانه از موضع رییس جمهور در قبال ایران دفاع میکند. هیگل قبول دارد که گزینهی نظامی باید روی میز باشد."
هیگل در گفتگویی با دنیس راس، مشاور سابق اوباما در مسائل ایران، از این سرسخت تر نشان داده است.
راس در این باره میگوید: "هیگل کاملا باور دارد که همزیستی با ایرانی که دارای سلاح هستهای باشد، امکانپذیر نیست."
آیا اینها باید آخرین تلاشهای واشنگتن در آستانهی جلسهی سنا برای کسب رای اعتماد بدانیم؟ شاید، اما همچنین باید آنرا نشانهای از این موضوع دانست که اوباما در دور دوم خود موضعش در قبال ایران را تلطیف نخواهد کرد، و قبول این مواضع هم هزینهای بوده که هیگل برای رسیدن به وزارت دفاع باید میپرداخته است.
تامی ویتور، سخنگوی کاخ سفید، در این زمینه میگوید: "رییس جمهور در موضعش مبنی بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، کاملا جدی است. هر کس که برای وی کار کند هم باید در راستای همین سیاست پیش برود."
کاخ سفید امیدوارست تا جلسهی رای اعتماد هیگل را به فرصتی برای تقویت موضع سرسختانهی خود تبدیل کند. رابرت گیتس و لئون پانهتا، وزاری دفاع پیشین اوباما، آشکارا نسبت به هزینههای جنگ با ایران هشدار داده بودند. هیگل به احتمال زیاد از ضرورت اقدام نظامی در صورت بحرانیتر شدن موضوع هستهای ایران، علیرغم هزینهها، سخن خواهد گفت.
راس میگوید: "هنوز با این چالش روبهرو هستیم که به ایران اثبات کنیم خطر استفادهی از زور واقعا یک گزینه است. در دورهی اول اوباما، در دولت در این قضیه یکصدا نبود. در نتیجه آنچه که هیگل میگوید میتواند تغییر ایجاد کند... حرفهای هیگل میتواند نگرش ایران و نگرش اسراییل را تغییر دهد."
البته هدف از این همه جار و جنجال راهانداختن جنگ علیه ایران نیست، بلکه هدف افزایش فشار بر ایران برای پذیرش محدودیت در برنامهی هستهایش است.
راس میگوید: "برای آنکه دیپلماسی موثر باشد، ایران باید توجیه شود که پیامد شکست دیپلماسی اعمال زور خواهد بود."
حتی اگر دیپلماسی شکست بخورد باز هم بعید است که اوباما به دنبال جنگ تمام عیار باشد و احتمالا به خرابکاری در تاسیسات هستهای و حملات هوایی محدود کفایت خواهد کرد.
اما هر کسی که فکر میکند چاک هیگل قرار است در دور دوم نقش تلطیفکنندهی فضا را بازی کند، احتمالا ناامید خواهد شد. در عوض قرار است تا یک رییسجمهور ضدجنگ و یک وزیر دفاع ضدجنگ به ایران ثابت کنند که در صورت لزوم حاضر به جنگیدن هستند.