پسر جوانی که از سوی دوستش مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود پس از خریدن اسلحهای او را کشت تا انتقام بگیرد.
به گزارش قانون، مرداد ماه سال ۸۹، خانواده پسر جوانی پس از مراجعه به اداره آگاهی شهرستان سروستان در استان فارس، خبر گم شدن پسر ۲۴ سالهشان به نام «اشکان» را اطلاع دادند.
بنا به گفته خانواده «اشکان» پسرشان روز قبل از خانه بیرون رفته و بعد از یک روز همچنان خبری از او نشده بود. پس از این شکایت، تحقیقات برای پیدا کردن اشکان آغاز شد. با وجود گذشت چند روز از آغاز تحقیقات، ماموران هیچ ردی از اشکان پیدا نکردند تا اینکه خبر پیدا شدن جسدی در یک چاه در اطراف سروستان به اداره آگاهی این شهرستان گزارش شد.
پس از حضور ماموران در محل، جسد از داخل چاه بیرون کشیده شد. بررسیهای اولیه جسد مشخص کرد که این جنازه متعلق به اشکان است و از پشت سر هدف شلیک گلوله قرار گرفته است.
با کشف جسد گلوله خورده اشکان، دستور تشکیل پرونده برای تحقیقات در مورد این قتل از سوی بازپرس ویژه قتل آغاز شد. ماموران درابتدای تحقیقات متوجه اختلاف عمیق و جدی اشکان با یکی از دوستانش به نام «هادی» شدند. بعد از این کشف «هادی» بازداشت شد.
او در ابتدا منکر هر گونه رابطه دوستی با اشکان میشود و در مرحله بعدی بازجويی نیز پس از تايید دوستیاش با اشکان، وجود اختلاف میان خودش و او را رد کرد. در ادامه روند بازجويیها بعد از اینکه «هادی» دید شواهد از وجود اختلاف میان او و اشکان خبر میدهد به قتل اشکان اعتراف کرد.
«هادی» در اعترافش گفت: «اشکان را به خاطر اختلاف قدیمی که با او داشتم با تفنگ کشتم.» پس از انجام تحقیقات مقدماتی و بازسازی صحنه قتل، پرونده باصدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد.
در روز دادگاه پس از تشریح کیفرخواست از سوی نماینده دادستان، خانواده «اشکان» به عنوان اولیای دم مقتول خواستار قصاص «هادی» شدند. «هادی» نیز پس از حضور در جایگاه در دفاع از خودش و درباره انگیزهاش برای انجام این قتل گفت: «اشکان را من کشتم چون برای کشتنش دلیل داشتم. چند روز قبل از حادثه از سوی اشکان مورد آزار و اذیت قرار گرفتم. اشکان از صحنه آزار و اذیت من فیلم گرفت و بعد همان فیلم را به چند نفر از دوستان مشترکمان نشان داد و برای آنها بلوتوث کرد. همین باعث شد تا هم آبرویم برود و هم کینه او را به دل بگیرم. به همین خاطر تصمیم گرفتم انتقام بگیرم. برای همین هم اسلحهای تهیه کردم. روز حادثه هم اشکان را به بهانه شکار کردن به بیابانهای اطراف سروستان کشاندم. آن قدر اشکان ر ا راه بردم تا خسته شد. در همان بیابان جایی را پیدا کرد تا بنشیند. وقتی که نشسته بود از فرصت استفاده کردم و از پشت سر با اسلحهام به اشکان شلیک کردم. بعد هم جنازه را داخل یکی از چاههای همان اطراف انداختم و بازگشتم.»
پس از شنیدن آخرین دفاعیات متهم درباره انگیزهاش برای انجام این قتل، قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
تو این یه مورد خوب کاری کردی.