ترنج موبایل
کد خبر: ۸۶۵۸۰۸

تملق یا تقابل؟

استراتژی رهبران جهان در برابر ترامپ چیست؟

استراتژی رهبران جهان در برابر ترامپ چیست؟

تور خاورمیانه‌ای ترامپ بار دیگر نشان داد که او دیپلماسی را با نمایش، معاملات سنگین و تمجیدهای شخصی می‌پسندد. کشورهای عربی با استقبال مجلل، به این سبک پاسخ دادند، درحالی‌که چین با مقاومت محتاطانه و بدون چاپلوسی امتیازاتی گرفت. اروپا و بریتانیا مسیرهای متفاوتی در برابر تعرفه‌های ترامپ پیموده‌اند. هم‌زمان، تحلیلگران بر این باورند که تنها راه تعامل مؤثر با ترامپ، یا اطاعت و نمایش قدرت است یا ایستادگی جمعی و سنجیده.

تبلیغات
تبلیغات

فرارو– اندرو انگلند سردبیر بخش خاورمیانه روزنامه فایننشال تایمزاندرو انگلند

به گزارش فرارو به نقل از روزنامه فایننشال تایمز، تور اخیر دونالد ترامپ در خاورمیانه بار دیگر روشن کرد که او در صحنه بین‌المللی خواهان چه نوع رفتاری است: پذیرایی مجلل، قراردادهایی با برچسب صدها میلیارد دلار و تمجیدهایی بی‌وقفه و پرحرارت دریافت کند. رهبران برجسته کشورهای خلیج فارس با استقبال از این نمایش، آن را به‌طور کامل پذیرفتند، اما برخی کشورها این رویکرد را به‌طور مشابه استقبال نکردند.

از لندن تا پکن؛ روایت دو استراتژی برای مهار یک رئیس‌جمهور غیرقابل پیش‌بینی

در ماه‌های اخیر، چین از هرگونه تحسین یا حتی تعامل مثبت با رئیس‌جمهور آمریکا خودداری کرده است، حتی در شرایطی که دو کشور به اعمال تعرفه‌های تنبیهی علیه یکدیگر پرداخته‌اند؛ این امر به‌طور فزاینده‌ای نگرانی‌ها از وقوع رکود عمیق در اقتصاد جهانی را افزایش داده است. نبود چاپلوسی، اما مانع پیشرفت نشد و ترامپ در نهایت عقب‌نشینی کرد.

روز دوشنبه، در سواحل دریاچه ژنو، مقام‌های آمریکایی و چینی به توافقی در خصوص کاهش چشمگیر تعرفه‌های متقابل وارداتی دست یافتند. چهار ماه پس از بازگشت ترامپ به کاخ سفید، رهبران جهانی همچنان درگیر این پرسش‌اند که چگونه باید با رئیس‌جمهوری نامنظم، غیرقابل پیش‌بینی و جاه‌طلبی برخورد کنند که در پی بازسازی نظم جهانی است. برخی از این رهبران، راه کشورهای عربی خلیج فارس را در پیش گرفته‌اند: امضای قراردادهای اقتصادی پرزرق‌وبرق و نوازش آشکار غرور ترامپ با نمایش‌های عظیم. در مقابل، برخی دیگر ترجیح داده‌اند در برابر رئیس‌جمهور ایالات متحده ایستاده و ریسک‌های بیشتری را بپذیرند.

«تا حدی این بازی شبیه پوکر است. پوکر فقط یک بازی با کارت نیست، بلکه درک افرادی است که با آن‌ها بازی می‌کنید… و ترامپ این بازی را بسیار شخصی کرده است»، این را جان آلترمن، رئیس برنامه امنیت جهانی و ژئواستراتژی در اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌الملل بیان می‌کند. «کشورهای مختلف با ابزارها و منافع گوناگون در تلاش‌اند تا چیزهای متفاوتی به دست آورند.»

برای نمونه، بریتانیا پیشگام تلاش‌ها برای آرام کردن ترامپ بوده و توانسته است زودتر از دیگران به یک توافق تجاری با ایالات متحده دست یابد. هرچند این کاهش تعرفه‌ها تنها شامل بخش‌های محدود و خاصی بود، اما سر کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا با شور و حرارت از این توافق به‌عنوان «ادای احترام به رهبری شما» یاد کرد.

در مقابل، اتحادیه اروپا مسیر متفاوتی را در پیش گرفته و با اتکا به این فرض وارد مذاکره شده که یک روند طولانی‌تر می‌تواند بیشتر از آن‌که به ضررش باشد، برایش سودمند باشد. رهبران جهان به‌خوبی آموخته‌اند که روابط با ترامپ می‌تواند بی‌ثبات و غیرقابل‌پیش‌بینی باشد؛ اما در عین حال، این روابط قابلیت ترمیم نیز دارند. ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، اکنون روابط بهتری با رئیس‌جمهور آمریکا دارد تا اواخر فوریه، زمانی که دعوای علنی و تندی میان آن دو در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید درگرفته بود.

کانادا با چهره‌ای جدید، بازی قدیمی ترامپ را وارونه کرد

مارک کارنی، نخست‌وزیر جدید کانادا که با شعارهای ضدترامپ در انتخابات ماه گذشته به پیروزی رسید، با وجود رد قاطع تهدیدات تحقیرآمیز ترامپ مبنی بر تبدیل کانادا به «ایالت پنجاه‌و‌یکم آمریکا»، ظاهراً موفق شده احترام رئیس‌جمهور آمریکا را جلب کند. کارنی در سفر اخیرش به واشنگتن، موضعی قاطعانه اما متین اتخاذ کرد؛ رویکردی که شاید همان کلید عبور از میدان مین تعامل با ترامپ باشد. ترامپ مشتاق است به سراغ حوزه‌هایی برود که مدت‌هاست بسته تلقی می‌شوند تا بسنجد آیا می‌تواند شرایط بهتری برای آمریکا رقم بزند یا نه. او آشکارا با وضع موجود سر سازگاری ندارد و هیچ قالب یا فرمول مشخصی برای نحوه مواجهه با چنین ذهنیتی وجود ندارد؛ موضوعی که پیتر راوف، مدیر مرکز مطالعات اروپا و اوراسیا در اندیشکده محافظه‌کار هادسون در واشنگتن بر آن تأکید می‌کند.

او تاکید می کند: «ترامپ کاملاً راحت است که هم‌زمان چندین پرونده مذاکره را باز کند، در همه آن‌ها ژست قدرت بگیرد و در نهایت، هرچه توانست به‌دست آورد، به حساب موفقیت خودش بگذارد. اما به‌گمانم اگر شرکایش تصمیم بگیرند در برابر او موضعی تقابلی اتخاذ کنند یا حرکت متقابلی انجام دهند، خود را در معرض خطر جدی قرار خواهند داد. به نظر من، رویکرد عاقلانه‌تر این است که به آمریکا یک پیشنهاد سخاوتمندانه ارائه شود و مذاکره با انعطاف و هوشمندی پیش برود.»

دیپلماسی مجلل برای مردی با عطش پادشاهی

کشورهای خودکامه خلیج فارس، از همان ابتدا به‌نوعی مقدر بود که در برابر دونالد ترامپ مطیع‌ترین بازیگران باشند. با وجود گلایه‌های عمیق از سیاست‌های آشکارا حامی اسرائیل آمریکا در جریان جنگ غزه، این دولت‌ها طی دهه‌ها ایالات متحده را هم‌زمان ضامن اصلی امنیت خود و مقصدی امن و سودآور برای سرمایه‌گذاری‌های کلان تلقی کرده‌اند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی، به‌ویژه پس از سال‌ها ناامیدی از سیاست‌های دولت اوباما، از همان دور نخست ریاست‌جمهوری ترامپ با آغوشی باز به استقبال او رفتند. رهبران این کشورها بر این باورند که به‌خوبی می‌توانند سبک «معامله‌محور» ترامپ را مدیریت کنند؛ سبکی که بی‌اعتنایی به مسائل حقوق بشری و پرهیز از مداخله در امور داخلی کشورها از ویژگی‌های بارز آن است و دقیقاً همان چیزی‌ست که برای این دولت‌های اقتدارگرا مطلوب به نظر می‌رسد.

قطر در تلاش است جایگاهی را که در آغاز دور نخست ریاست‌جمهوری ترامپ از دست داده بود، دوباره به‌دست آورد. پس از سفر ترامپ به ریاض در مه ۲۰۱۷ و سخنرانی او در نشست سران عرب، عربستان سعودی و امارات متحده عربی با طرح اتهاماتی مبنی بر حمایت مالی قطر از تروریسم، رهبری یک تحریم بی‌سابقه منطقه‌ای علیه دوحه را بر عهده گرفتند. در آن زمان، ترامپ نیز به‌رغم حضور بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در خاک قطر، این کشور را «حامی سطح بالای تروریسم» خواند؛ ادعایی که دوحه قاطعانه آن را رد می‌کرد.

در تازه‌ترین تلاش برای جلب نظر ترامپ، قطر پیشنهادی مطرح کرده که به‌شدت خبرساز شده است: اهدای یک هواپیمای جدید به ایالات متحده به‌عنوان جایگزینی برای ایرفورس وان فرسوده. این پیشنهاد، با وجود موجی از انتقادها مبنی بر «فساد آشکار» و تلاش برای خرید نفوذ، هم‌اکنون در کاخ سفید تحت بررسی است. روز چهارشنبه، در جریان دیدار با ترامپ در دوحه، شیخ تمیم بن حمد آل‌ثانی، امیر قطر، در ستایشی صریح از ترامپ، او را «مرد صلح» خواند و گفت: «می‌دانم که شما مرد صلح هستید»

کریستوفر شیویس، مدیر پروژه سیاست خارجی آمریکا در بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی معتقد است که این سفر به خلیج فارس با تمام تشریفات سلطنتی و نمایش‌های مجلل آن دقیقاً همان چیزی بود که دیپلماسی ترامپ به آن نیاز داشت. به گفته او، این استقبال پرزرق‌وبرق پاسخی مستقیم به عطش ترامپ برای «صعود اجتماعی در سطح جهانی» بود. 

شیویس تاکید می کند: «میزانی که آن‌ها تلاش می‌کنند با ترامپ نه صرفاً مانند یک رئیس‌جمهور، بلکه همچون یک پادشاه رفتار کنند... احتمالاً تأثیرگذار است. او شبیه همان تازه‌وارد ثروتمندی‌ست که در تلاش است جایگاهی برای خود در طبقه اشراف جهانی دست‌وپا کند؛ یک بورژوای متمول که می‌خواهد از طبقه‌اش بالاتر برود و در حلقه قدرت‌های بزرگ جهان جا بگیرد.»

بریتانیا در خط مقدم، اروپا در صف انتظار؛ رویکردهای متفاوت در برابر دیپلماسی تعرفه‌ای ترامپ

در عرصه تجارت بین‌المللی، شرکای تجاری ایالات متحده همچنان در شوک ناشی از اجرای ناگهانی تعرفه‌های موسوم به «روز رهایی» ترامپ به‌سر می‌برند؛ تعرفه‌هایی که تقریباً تمامی کشورهای صادرکننده به آمریکا را هدف قرار داده‌اند. طبق این طرح، کاخ سفید یک تعرفه پایه ۱۰ درصدی را برای همه کشورها اعمال کرده و سپس بسته به سطح و کیفیت روابط دوجانبه، «تعرفه‌های متقابل» مجزایی را برای هر کشور تعیین کرده است. در پی سقوط شدید بازارهای جهانی سهام و موجی از بی‌ثباتی در بازار اوراق قرضه، ترامپ ناچار شد اجرای مرحله دوم تعرفه‌های تنبیهی را تا ماه ژوئیه به تعویق بیندازد و در عوض، مذاکرات جایگزینی را با پایتخت‌هایی که تمایل به توافق داشتند، کلید بزند.

اد مک‌مولن، سفیر پیشین آمریکا در سوئیس می‌گوید: «وقتی کشورها فهمیدند رئیس‌جمهور دقیقاً چه می‌گوید و به دنبال چه چیزی است، بازیگران جدی دور هم جمع شدند، راهی برای تعامل مستقیم با چهره‌های کلیدی و شخص رئیس‌جمهور یافتند و وارد مذاکره شدند. حالا ما دقیقاً در همین نقطه‌ایم.» بریتانیا با سرعت خود را به نخستین توافق تجاری با ایالات متحده در این ماه رساند؛ توافقی که سر کی‌یر استارمر امیدوار است بتواند با تکیه بر آن، جایگاه متزلزل خود را در فضای سیاسی داخلی تقویت کند. با این حال، برخی منابع در دولت بریتانیا در گفت‌وگوهای پشت‌پرده هشدار می‌دهند که کشورهایی که صبوری بیشتری به خرج می‌دهند، ممکن است در نهایت بتوانند امتیازات بهتری از واشنگتن بگیرند.

مقام‌های بریتانیایی می‌گویند سطح تماس‌ها میان چهره‌های ارشد دولت آمریکا و همتایان سیاسی‌شان در لندن از تماس‌های رسمی گرفته تا پیام‌های مستقیم و غیررسمی به‌طور چشم‌گیری نسبت به دوران دولت دموکرات پیشین افزایش یافته است. هرچند دولت بریتانیا از این گفت‌وگوهای گسترده و پرحجم با واشنگتن استقبال می‌کند، اما در عین حال هشدار می‌دهد که رصد مداوم اینکه در هر لحظه چه کسی در حلقه نزدیک ترامپ بیشترین نفوذ را دارد به‌شدت دشوار و پرهزینه است.

در حوزه امنیتی، مقام‌های بریتانیایی بر این باورند که مهم‌ترین اولویت، جلوگیری از تسریع روند خروج نیروها و منابع نظامی ایالات متحده از اروپاست؛ چراکه بازسازی زیرساخت‌های دفاعی اروپا، فرآیندی طولانی و پرهزینه خواهد بود. از همین رو، حفظ روابط نزدیک با ترامپ نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی راهبردی تلقی می‌شود. یکی از مقامات بریتانیایی با لحنی معنادار می‌گوید: «ما باید او را محکم در آغوش بگیریم.»

در بروکسل، شوک اولیه ناشی از موج تعرفه‌های ترامپ اکنون جای خود را به رویکردی حساب‌شده‌تر داده است. موضع‌گیری‌های اخیر ترامپ در قبال اوکراین که نسبت به گذشته لحن ملایم‌تری به خود گرفته و جای خصومت‌های پیشین و حمایت تلویحی‌اش از خواسته‌های گسترده روسیه را گرفته است، امیدها را در پایتخت‌های اروپایی افزایش داده که شاید رئیس‌جمهور آمریکا در سایر حوزه‌ها نیز آمادگی نشان دهد تا از مواضع تند گذشته خود به‌ویژه در زمینه حساس و پرتنش تجارت عقب‌نشینی کند.

مقامات اتحادیه اروپا می‌گویند تجربه مذاکرات تجاری با دولت ترامپ، سه درس کلیدی برایشان به همراه داشته است؛ درس‌هایی که تا حد زیادی از شیوه برخورد چین و بریتانیا با کاخ سفید نشأت می‌گیرند. نخست این‌که: هرگز ترامپ را تحریک نکن، مگر آن‌که آماده باشی هزینه اقتصادی سنگینی را بپردازی. دوم: بهتر است منتظر بمانی تا خود ترامپ آرام شود، نه آن‌که تلاش کنی او را آرام کنی. و سوم: شتاب برای رسیدن به توافق، اغلب به توافقی ضعیف و فاقد جزئیات منجر خواهد شد. مقامات اروپایی همچنین به‌طور فعال با شرکای هم‌فکر خود از جمله ژاپن در ارتباط نزدیک هستند تا تجربیات خود را در زمینه مذاکره با ترامپ به اشتراک بگذارند و رویکردهایشان را هماهنگ کنند. این همکاری‌ها به‌ویژه زمانی مؤثر واقع شده که مذاکره‌کنندگان آمریکایی از ارائه پاسخ‌های روشن درباره جزئیات فنی و مفاد توافق‌نامه‌ها طفره رفته‌اند

درس پکن به جهان: مردی را که برای امتیاز گرفتن آمده، با امتیاز تغذیه نکن

یکی از مقامات اروپایی می‌گوید: «رویکرد بریتانیا در مذاکرات، در عمل بی‌فایده بود. این تجربه به‌روشنی نشان داد که تغییر رویکرد ما از حالت جسورانه به رویکردی محتاطانه تا چه اندازه می‌تواند مؤثر واقع شود.» میچال بارانوفسکی، معاون وزیر تجارت لهستان نیز روز پنج‌شنبه اعلام کرد که نشانه‌هایی از «کاهش تنش‌ها در طرف آمریکایی» مشاهده می‌شود و ابراز امیدواری کرد که مذاکرات میان اتحادیه اروپا و ایالات متحده «شتاب گرفته است». با این حال، منابع نزدیک به ترامپ تأکید می‌کنند که اتحادیه اروپا به‌ویژه تحت رهبری اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا هنوز برای جلب نظر کاخ سفید و دستیابی به یک توافق واقعی، باید اقدامات بیشتری انجام دهد.

اد مک‌مولن، سفیر پیشین آمریکا در سوئیس معتقد است اتحادیه اروپا با یک چالش ساختاری جدی روبه‌روست. او می‌گوید: «متأسفانه اتحادیه اروپا با معضلی مواجه است. کشورهای مستقلی که خواهان مذاکره مستقیم با آمریکا هستند، توسط اورسولا فون در لاین که بسیار پر سر و صدا و گاه خصمانه عمل می‌کند مهار می‌شوند و این رویکرد، اصلاً سازنده نیست. امیدوارم او از سوئیسی‌ها و بریتانیایی‌ها درس بگیرد؛ چرا که هیچ‌کس واقعاً نمی‌تواند در این زمینه با دونالد ترامپ مقابله کند.»

در همین حال، بسیاری از دولت‌ها نیز به دقت تجربه چین در مواجهه با ترامپ را دنبال می‌کنند. وانگ یی‌وی، پژوهشگر برجسته روابط بین‌الملل در دانشگاه رنمین پکن می‌گوید یکی از درس‌های مهم از «ملاقات موفق» چین با ترامپ در خصوص تعرفه‌ها این بود که «نباید از او چاپلوسی کرد». از نظر او، برای کشورهایی که همچنان به نظام تجارت آزاد جهانی پایبندند، بهترین راهبرد، حفظ وحدت و جبهه‌ای مشترک در برابر سیاست‌های متزلزل و یک‌جانبه‌گرایانه ترامپ است.

او تاکید می کند: «اگر یک کشور به‌تنهایی در برابر آمریکا بایستد، هزینه‌اش برای واشنگتن چندان بالا نخواهد بود. اما اگر همه متحد باشند، قیمت آن برای ایالات متحده بسیار سنگین‌تر خواهد شد. شما نمی‌توانید با چاپلوسی از رئیس‌جمهور ترامپ چیزی به‌دست آورید، چون در آن صورت، او فقط خواسته‌های بیشتری مطرح خواهد کرد. بنابراین، بهتر است کشورها متحد باقی بمانند و از تلاش برای توافقات دوجانبه صرفاً برای راضی نگه داشتن او پرهیز کنند.»

در حالی‌که بسیاری از کشورها توان تکرار دقیق مدل رفتاری چین را ندارند؛ چراکه فاقد قدرت اقتصادی و نفوذ راهبردی مشابه هستند، اما یک درس کلیدی همچنان پابرجاست: اگر ترامپ احساس کند که به‌اندازه کافی تحت فشار قرار گرفته، عقب‌نشینی خواهد کرد. بنابراین، ارزش دارد که برخی هزینه‌های اقتصادی و سیاسی داخلی را برای رسیدن به امتیازات بزرگ‌تر تحمل کرد. او تأکید می‌کند: «به‌نظر من، پیش‌تر یک تصور کاملاً اشتباه در میان سیاست‌گذاران آمریکایی رواج داشت که گمان می‌کردند ظرفیت تحمل فشار و درد اقتصادی در ایالات متحده بیشتر از چین است. اما هر کسی که واقعاً با ساختار سیاسی و اجتماعی چین آشنا باشد، به‌خوبی می‌داند که چنین برداشتی مضحک و دور از واقعیت است.»

برخی تحلیلگران این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا سایر کشورها واقعاً می‌توانند از مدل رفتاری چین در مواجهه با ترامپ پیروی کنند؟ پیتر راوف، تحلیلگر مؤسسه محافظه‌کار هادسون در این‌باره می‌گوید: «چین در یک طبقه‌بندی ویژه قرار دارد. این کشور یک رقیب ابرقدرت است که به چتر امنیتی ایالات متحده وابسته نیست، و همین مسئله به پکن اجازه می‌دهد در حوزه تجارت، فشارهایی وارد کند که بسیاری از متحدان آمریکا توان یا جرأت اعمال آن را ندارند.»

تبلیغات
نویسنده : اندرو انگلند
تبلیغات
ارسال نظرات
تبلیغات
تبلیغات
خط داغ
تبلیغات
تبلیغات