bato-adv
bato-adv
معاهده آتلانتیک رو به افول؛

آینده روابط اروپا و آمریکا در دوران ترامپ

آینده روابط اروپا و آمریکا در دوران ترامپ

روابط آمریکا و اروپا تحت دولت ترامپ به شکاف عمیقی رسیده است. ترامپ با تضعیف حمایت از اوکراین و تغییر رویکرد جهانی آمریکا، متحدان سنتی را بی‌اعتماد کرده است. اروپا برای مقابله با این وضعیت، در حال افزایش بودجه دفاعی، تقویت بازدارندگی هسته‌ای و کاهش وابستگی به چتر امنیتی آمریکا است. فرانسه و بریتانیا به دنبال ایجاد یک ائتلاف دفاعی مستقل هستند تا در برابر تهدیدات روسیه و چین آماده باشند.

تاریخ انتشار: ۱۷:۱۰ - ۲۰ اسفند ۱۴۰۳

فرارو– فرانسوا اولاند رئیس جمهور سابق فرانسه

به گزارش فرارو به نقل از نشریه اکونومیست، باید این واقعیت را به‌روشنی بپذیریم: مردم آمریکا همچنان دوستان ما هستند، اما دولت ترامپ دیگر نمی‌تواند هم‌پیمان ما در نظر گرفته شود. این موضوع فراتر از یک اختلاف نظر یا چند اظهار نظر غیرمنتظره است؛ این یک شکست عمیق و بنیادین در روابط تاریخی میان اروپا و آمریکا به شمار می‌آید. روابطی که پس از جنگ جهانی دوم و با ایجاد اتحاد آتلانتیک پایه‌گذاری شد، اکنون به شدت آسیب دیده است. این دیگر تنها یک عقب‌نشینی ساده نیست؛ بلکه شاهد تغییر مسیری استراتژیک هستیم که ابعاد ایدئولوژیک پیدا کرده است. طی هفته‌های اخیر، شواهد این تحول به‌طور فزاینده‌ای آشکار شده‌اند. صحنه‌های تلخ و تحقیرآمیز در دفتر بیضی‌شکل کاخ سفید تنها بخشی از یک تصویر بزرگ‌تر است.

جهان در تردید؛ آیا ترامپ از حمایت اوکراین دست خواهد کشید؟

یکی از واضح‌ترین شواهد این تغییر، موضع جدید دولت ترامپ نسبت به جنگ اوکراین است. در این روایت، ولودیمیر زلنسکی نه‌به‌عنوان قهرمان دموکراسی، بلکه به‌عنوان یک رهبر خودکامه به تصویر کشیده می‌شود. در مقابل، ولادیمیر پوتین به‌عنوان رهبری که شایسته گفت‌و‌گو و تعامل است، معرفی می‌گردد. این نگرش، عملاً چالشی مستقیم به ارزش‌ها و اصولی است که شالوده اتحاد غربی را تشکیل می‌داد. مثال دیگری از این تغییر رویکرد در اظهارات جِی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهور در کنفرانس امنیتی مونیخ نمایان شد. ونس ادعا کرد که اروپا آزادی بیان را محدود می‌کند، زیرا همه محتوا‌ها در پلتفرم‌های دیجیتال منتشر نمی‌شوند و به گروه‌های تندرو اجازه فعالیت آزادانه داده نمی‌شود.

در مواجهه با این تغییر اساسی که شواهدی فراوان از بازگشت‌ناپذیری آن حکایت دارد، چند گزینه در دسترس است.

نخستین و شاید ساده‌ترین انتخاب، پذیرفتن این وضعیت و هماهنگ شدن با دیپلماسی معامله‌محور ترامپ است. اما این مسیر پیامد‌های قابل‌توجهی خواهد داشت: پذیرش تقسیم اوکراین، اعطای پیروزی آشکار به پوتین و این در حالی که هیچ ضمانتی وجود ندارد که روسیه به این نقطه بسنده کند. علاوه بر این، چنین رویکردی می‌تواند کشور‌های متکی به چتر امنیتی آمریکا را به سمت خرید‌های گسترده تسلیحات آمریکایی سوق دهد.

گزینه دیگر پیش‌روی قدرت‌های جهانی، تکیه بر گفت‌و‌گو‌های جدی و استدلالی برای تغییر مسیر فعلی است. اروپا به‌ویژه فرانسه، بریتانیا و اتحادیه اروپا می‌توانند تلاش کنند ترامپ را متقاعد کنند که اجازه دادن به حمله روسیه به اوکراین، الگویی خطرناک برای قدرت‌های دیگر خواهد بود. چنین الگویی می‌تواند چین را نسبت به تایوان و کره شمالی را در برابر کره جنوبی جسورتر کند و در نهایت جهان را به سمت بی‌ثباتی بیشتری بکشاند.

نقش دیپلماسی این است که صدای عقلانیت باشد و تمام ابزار‌های خود را برای جلوگیری از فاجعه به کار گیرد. اما چالش اصلی اینجاست که چنین تلاش‌هایی ممکن است به نتیجه نرسد. سابقه نشان داده است که رئیس‌جمهور ایالات متحده در دوره نخست خود، توافق‌های مهمی، چون پیمان پاریس در خصوص تغییرات اقلیمی و توافق هسته‌ای با ایران را کنار گذاشته است.

آیا اروپا در حال شکل دادن به یک ائتلاف دفاعی جدید است؟

پذیرش این حقیقت که اتحاد ما با ایالات متحده در آینده نزدیک شکننده خواهد بود و احتمالاً شکسته می‌شود، پیامد‌های گسترده‌ای به همراه دارد. این تغییر، حداقل سه نتیجه احتمالی را پیش روی ما قرار می‌دهد.

نخست، باید تعهد خود به حمایت از اوکراین را به طور جدی افزایش دهیم. در حالی که آلمان و بریتانیا نقش پررنگ‌تری در این زمینه ایفا کرده‌اند، فرانسه هنوز مشارکتی محدودتر دارد. این وضعیت باید تغییر کند. اگر اروپا می‌خواهد در حفظ نظم منطقه‌ای و تقویت بازدارندگی در برابر روسیه موفق باشد، نیاز به یک رویکرد هماهنگ‌تر و گسترده‌تر به‌ویژه از سوی پاریس ضروری است.

دوم، ضمانت‌های امنیتی برای اوکراین باید به یکی از اولویت‌های کلیدی تبدیل شود. اگرچه هنوز نمی‌توان به طور دقیق مشخص کرد که این ضمانت‌ها چه شکلی خواهند داشت یا آیا نیرو‌های اروپایی در محل مستقر خواهند شد، اما یک چیز روشن است: اروپا باید نقش امنیتی بیشتری برای همسایه شرقی خود ایفا کند. این به‌ویژه در صورتی اهمیت پیدا می‌کند که آمریکا تصمیم بگیرد مسئولیت خود را در این زمینه کاهش دهد یا کنار بگذارد.

پیامد سوم، تأکید بر تسریع افزایش بودجه دفاعی و تقویت توانمندی‌های نظامی اروپا است. هرچند مناقشه اوکراین به تقویت همکاری‌های تسلیحاتی میان کشور‌های اروپایی انجامیده، اما این تلاش‌ها هنوز با سطح تهدید‌های پیش‌رو مطابقت ندارد. اگرچه اتحادیه اروپا صندوق دفاعی مختص خود را ایجاد کرده است، اما منابع آن همچنان محدود است و نحوه تخصیص این بودجه نیز به‌درستی تعریف نشده است. در این شرایط، کمیسیون اروپا باید ابزار وام‌گیری خود را به‌عنوان یک مکمل کلیدی برای هزینه‌های نظامی اعضا به کار گیرد.

فرانسه و بریتانیا در مسیر بازدارندگی هسته‌ای مستقل

کاملاً مشخص است که اروپا باید از نظر مالی فداکاری‌های بیشتری انجام دهد. در حالی که کشور‌هایی مانند فرانسه، بریتانیا و لهستان تاکنون گام‌های قابل توجهی برداشته‌اند، بسیاری از کشور‌های دیگر همچنان در سطحی نامناسب از هزینه‌های دفاعی قرار دارند. مهم است که بدانیم فرانسه، بریتانیا و آلمان در مجموع بیش از روسیه در حوزه دفاع هزینه می‌کنند. بنابراین، چالش اصلی صرفاً افزایش بودجه دفاعی نیست، بلکه اطمینان از سازماندهی بهتر، استفاده مشترک و بهینه از منابع تسلیحاتی و هماهنگی مؤثرتر میان نیرو‌های اروپایی است.

بیایید واقع‌بین باشیم: این «دفاع» نمی‌تواند از طریق یک اتحادیه ۲۷ کشوری اروپا محقق شود. برخی کشور‌ها مانند مجارستان تحت رهبری ویکتور اوربان و اسلواکی تحت هدایت روبرت فیکو که آشکارا همسو با روسیه هستند، به‌راحتی نمی‌توانند با دیگر کشور‌ها هماهنگ شوند. همچنین ایتالیا که اکنون به رهبری جورجا ملونی هدایت می‌شود، به‌قدری به دولت ترامپ وابسته است که نمایندگانش حتی در کنفرانس اقدام سیاسی محافظه‌کاران (CPAC) شرکت کردند، همان جایی که استیو بنن دستش را به نحوی بالا برد که یادآور سلام نازی‌ها بود. از سوی دیگر، برخی کشور‌ها به اندازه‌ای به حمایت آمریکا وابسته‌اند که نمی‌توانند به‌راحتی در چارچوب ناتو به استقلال واقعی دست یابند. راهکار مؤثرتر این است که میان کشور‌هایی که تمایل و توانایی همکاری دارند، یک همکاری سریع‌تر و کارآمدتر شکل بگیرد.

در صورت بروز شکاف عمیق‌تر میان آمریکا و اروپا و در صورتی که ایالات متحده تصمیم بگیرد حتی در شرایط بحرانی از ارائه حمایت خودداری کند، فرانسه و بریتانیا باید به‌طور جدی و شفاف تعریف کنند که منافع حیاتی‌شان چیست. سپس بر اساس این تعریف، دکترین بازدارندگی هسته‌ای خود را بازنگری و مشخص کنند. البته فرانسه به هیچ وجه آمادگی پذیرش مشارکت در فرآیند تصمیم‌گیری مشترک را ندارد، اما می‌تواند محدودیت‌ها و چارچوب‌های اقدامات دفاعی خود را تعیین و در برابر این تهدید‌ها پاسخ مناسبی اتخاذ کند.

تهدید‌هایی که با آنها روبه‌رو هستیم، تغییری نکرده‌اند. آنچه تغییر یافته این است که ما اروپایی‌ها بار دیگر در تاریخ خود تنها هستیم. متحد اصلی ما اکنون به قوانین بین‌المللی پشت کرده، منافع اقتصادی و تجاری ما را زیر سؤال برده و با حمایت و تشویق جنبش‌های راست افراطی در انتخابات کشور‌های اروپایی، تلاش کرده شکاف‌ها و اختلافات را عمیق‌تر کند.

bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین