در عمل، ترامپ احتمالاً فشار اقتصادی بسیار بیشتری اعمال خواهد کرد و در عین حال از تهدید از طریق اسرائیل با حمایت واشنگتن برای رساندن پیامی واضح به ایرانیها استفاده خواهد کرد: اینکه یک راه حل دیپلماتیک وجود دارد، اما ایران باید این راه حل را برای جلوگیری از حملات نظامیای که زیرساختهای هستهای ساخته شده طی ۳۰ سال گذشته را نابود میکند، مغتنم بشمارد.
دنیس راس و دیوید ماکوفسکی در فارن افرز نوشتند: دونالد ترامپ ریاست جمهوری خود را با آرزوی صلحساز بودن آغاز میکند. او این چشمانداز را در سخنرانی آغاز دوره دوم ریاست جمهوری خود بیان کرد و اعلام نمود که دولتش "موفقیت خود را نه تنها با نبردهایی که میبریم، بلکه با جنگهایی که پایان میدهیم و شاید مهمتر از همه، با جنگهایی که هرگز وارد آنها نمیشویم، میسنجد. " بعداً در همان روز، او از موفقیت توافق آتشبس گروگانها در غزه، از جمله با آوردن خانوادههای گروگانهای اسرائیلی به رژه افتتاحیه، لذت برد. او اعلام کرد: "ما در مدتی کوتاه افراد زیادی را آزاد میکنیم. "
به گزارش انتخاب، شکی نیست که ترامپ به تضمین توافق آتشبس کمک کرد. اما برای اینکه مرد صلحسازی باشد که خاورمیانه را متحول میکند، کارهای بیشتری برای انجام دادن دارد. مسائل اصلی که او با آنها مواجه است، غزه و ایران هستند. در غزه، اسرائیل و حماس دیدگاههای متفاوتی در مورد آنچه برای دستیابی به مرحله دوم توافق لازم است، دارند که گروگانهای باقیمانده را نجات میدهد و منجر به آتشبس دائمی میشود. در همین حال، ایران به گفته رافائل گروسی، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی، "پای خود را روی پدال گاز" گذاشته و برنامه هستهای خود را سرعت بخشیده است؛ بنابراین تهران همچنان اسرائیل را به طور وجودی تهدید میکند. احتمالاً هر دو موضوع بر مذاکرات آتی بین ترامپ و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در کاخ سفید تسلط خواهند داشت.
ترامپ میتواند - و ممکن است مجبور باشد - هر یک از این دو مشکل را جداگانه حل کند. هر دو به خودی خود جدی هستند و برنامه هستهای ایران یکی از بزرگترین تهدیدات برای امنیت جهانی به شمار میرود. اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، عربستان سعودی نیز احتمالاً به دنبال بمب خواهد رفت و خطرات بیشتری را به منطقهای که در حال حاضر یکی از بیثباتترین مناطق جهان است، خواهد افزود. اما سادهترین راه برای رسیدگی به وضعیت غزه و ایران ممکن است پرداختن به آنها به طور همزمان باشد. نتانیاهو در حرکت به سمت آتشبس دائمی تردید دارد، تا حدی به این دلیل که میترسد این امر باعث فروپاشی دولت او و آغاز انتخابات زودهنگام شود. اما برای نخست وزیر اسرائیل، هیچ موضوعی مهمتر از جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای نیست. این هدف اصلی دوران طولانی فعالیت سیاسی او بوده است. به عنوان مثال، نتانیاهو سالها پیش در سخنانی در کنست اعلام کرد که توقف برنامه هستهای ایران دلیلی است که او صبح از خواب بیدار میشود. هرچه ترامپ بیشتر نشان دهد که آماده همکاری با اسرائیل در مورد ایران است، برای نتانیاهو تصمیمگیریهای دشوار در مورد غزه آسانتر خواهد بود.
این به هیچ وجه به این معنا نیست که ترامپ باید برای استفاده از نیروی نظامی عجله کند. او نشان داده که مایل به توافق با تهران است و بارها در مبارزات انتخاباتی وعده داده بود که برای توقف برنامه هستهای ایران، یک کمپین فشار حداکثری را دنبال خواهد کرد. او احتمالاً سعی خواهد کرد از اهرم اقتصادی برای دستیابی به توافق استفاده کند. اما به این معنی است که او باید برای نتانیاهو و تهران روشن کند که در صورت شکست دیپلماسی، از حملات اسرائیل به زیرساختهای هستهای ایران حمایت خواهد کرد. ترامپ از طریق موافقت با حمایت از حملات اسرائیل، احتمال موفقیت دیپلماسی ایالات متحده با ایران را افزایش میدهد، زیرا رهبران ایران پیامدهای سخت شکست را درک خواهند کرد. در همین حال، برای نتانیاهو داشتن یک رویکرد مشترک توافق شده با ایالات متحده برای مقابله با آنچه او مهمترین تهدید اسرائیل میداند، به این معنی است که برای او تصمیمگیری سخت سیاسی برای اجرای کامل توافق گروگانها و پیشبرد آتشبس بسیار آسانتر خواهد بود. بنابراین، در صورت موفقیت، این رویکرد به دولت ترامپ اجازه میدهد تا به جنگ پایان دهد، فرصتهای جدیدی را برای روابط اسرائیل با کشورهای عربی باز کند و مهمتر از همه، به تهدید ایران، خطرناکترین دشمن خاورمیانهای ایالات متحده و اسرائیل رسیدگی نماید.
چارچوب توافق آتشبس حماس و اسرائیل تفاوت چندانی با نسخهای که توسط دولت بایدن در ماه می ۲۰۲۴ مذاکره شد، نداشت. اما اصرار ترامپ مبنی بر اینکه توافق قبل از شروع به کار او انجام شود، همان چیزی بود که آن را تضمین کرد. نتانیاهو نمیخواست به استیو ویتکوف، فرستاده تازه منصوب شده ترامپ در امور خاورمیانه نه بگوید، زیرا معتقد بود که انجام این کار به رابطه او با ترامپ آسیب میزند. در این میان، مصر و قطر دستیابی به این توافق را فرصتی زودهنگام برای جلب نظر دولت ترامپ میدانستند. آنها احتمالاً به حماس گفتهاند که به نفع این گروه است که این توافق انجام شود، زیرا آنها هرگز تحت رهبری ترامپ که در ۲ دسامبر در شبکه اجتماعی خود نوشته بود که اگر گروگانها تا زمان شروع به کار او آزاد نشوند، "جهنم به پا خواهد شد"، به توافق بهتری نخواهند رسید.
اما انعقاد توافق یک چیز است و اجرای آن چیز دیگری است. این توافق سه مرحله دارد و مرحله اول، اگرچه در حال انجام است، اما در حال حاضر با اختلافاتی روبهرو است. به نظر میرسد حماس در حال آزمودن محدودیتهای این توافق است. این گروه ارائه اسامی گروگانهایی را که قصد آزادی آنها را داشت به تعویق انداخت و در ابتدا آربل یهود، یکی از گروگانهای فهرست خود را آزاد نکرد. اسرائیل در پاسخ از بازگشت فلسطینیان به شمال غزه جلوگیری کرد. اگرچه این مسائل برطرف شد و توافق همچنان پابرجاست، اما حماس ممکن است با امتناع اسرائیل از آزادی برخی از برجستهترین زندانیان در فهرست خود، از جمله مروان برغوثی و احمد سعادت مخالفت ورزد. بزرگترین سوالی که باقی میماند این است که آیا میتوان در مورد مرحله دوم توافق مذاکره کرد یا نه. اگر حماس تصمیم بگیرد که اسرائیلیها جدی نیستند و بالعکس، ممکن است نتوانند این کار را انجام دهند. با توجه به اینکه مذاکرات مرحله دوم قرار است در ۳ فوریه آغاز شود، اختلافات آنها همچنان میتواند تکمیل مرحله اول را پیچیده کند.
نتانیاهو به شرکای ائتلافی خود گفته است که از جمله به دلیل تهدیدهای بتزالل اسموتریچ، وزیر دارایی مبنی بر سرنگونی دولت در صورت پیشرفت مرحله دوم، متعهد به پایان دادن به جنگ نشده است. نتانیاهو همچنین به تعهدات ترامپ و جو بایدن، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، مبنی بر اینکه در صورت عدم مذاکره جدی حماس یا نقض توافق، به اسرائیل اجازه از سرگیری جنگ داده خواهد شد اشاره کرده است. مایک والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ این وعده را تایید و حمایت ایالات متحده را تضمین کرد.
به عبارت دیگر، حماس با نقض توافق، به نتانیاهو اجازه میدهد از انتخاب دشوار بین به خطر انداختن دولت و حیات سیاسی خود برای نجات گروگانهای باقیمانده و پایان دادن دائمی به جنگ اجتناب کند؛ و ممکن است دقیقا همین کار را انجام دهد. به هر حال، خلیل الحیه، مذاکره کننده ارشد حماس در روز اعلام آتش بس سخنرانی تندی ایراد کرد که در آن ۷ اکتبر و قتلهای دسته جمعی آن روز را به عنوان "مایه افتخار" ستود و به طور ضمنی گفت که این اتفاقات باید تکرار شود.
اگرچه هیچ کس نباید روی محاسبات منطقی حماس برای غلبه بر غرایز ایدئولوژیک این گروه حساب کند، اما ممکن است حماس به این نتیجه رسیده باشد که به نفعش است که یک آتش بس دائمی با اسرائیل داشته باشد - صرفا برای اینکه به این گروه فرصت استراحت طولانیتر از جنگ و در نتیجه فرصتی برای بازیابی بدهد. هیچ دولتی در اسرائیل (یا جامعه بینالمللی) نمیتواند یا نباید مایل باشد که حکومت ادامه دار حماس را در غزه پس از جنگ بپذیرد. در واقع، برای اطمینان از اینکه این اتفاق هرگز رخ نمیدهد و برای اطمینان از اینکه هیچ خلائی باقی نمیماند، دولت ترامپ باید با مصر، امارات متحده عربی و سایر کشورهای عربی برای ایجاد یک دولت جایگزین موقت همکاری کند. بازگشت تدریجی یک تشکیلات خودگردان فلسطینی اصلاح طلب به غزه میتواند از ایجاد این دولت موقت حمایت کند. با این حال، حماس ممکن است موافقت کند که حداقل فعلاً کنار برود. این گروه ممکن است اولویت کمی برای نیازهای غزه قائل باشد، اما رویدادهای اخیر نشان میدهد که آنها حداقل تا حدی با نگاه عمومی در مورد خودشان هماهنگ هستند. پس از اینکه فلسطینیان به طور محسوسی از عدم امکان بازگشت به شمال خشمگین شدند، این گروه شروع به رعایت تعهدات خود به موجب توافق آتش بس کرد. حماس همچنین میداند که اگر در این مقطع اصرار بر ماندن در قدرت داشته باشد، درگیری با اسرائیل تضمین شده است و ترامپ احتمالاً از اسرائیلیها حمایت خواهد کرد. رهبران حماس حتی ممکن است از فرصت ایجاد یک اداره منطقهای و بینالمللی برای غزه - با وعده واقعی امداد و بازسازی - استقبال کنند. (در هر صورت، حماس ممکن است بر این باور باشد که میتواند راههایی برای بازسازی در غزه پس از جنگ پیدا کند.)
البته برای نتانیاهو، ماندن در مقام نخستوزیری مهمتر از خشنود کردن ترامپ است. اما یک موضوع وجود دارد که نتانیاهو ممکن است حاضر باشد برای آن دولت خود را به خطر بیندازد و با انتخابات روبهرو شود: آن موضوع ایران و برنامه هستهای این کشور است. حتی بیش از عادیسازی روابط با عربستان سعودی که اخیراً مورد توجه او بوده است، جلوگیری از تهدید وجودی ایران برای اسرائیل هویت نتانیاهو را تعریف کرده است. نگرانیهای او در مورد فعالیتهای هستهای این کشور به اولین دوره نخستوزیریاش در اواخر دهه ۱۹۹۰ برمیگردد، و او آن را موضوع «وینستون چرچیل» خود نامیده است.
توافقی با ترامپ که در آن ایالات متحده هدف خود را عقب راندن قاطعانه برنامه هستهای ایران قرار دهد، برای نتانیاهو بسیار ارزشمند خواهد بود. نتانیاهو ممکن است دولت خود را برای پایان دادن به جنگ در غزه به خطر نیندازد. اما اگر احساس کند که با ترامپ تفاهم استراتژیکی دارد مبنی بر اینکه ایالات متحده به هر طریقی به تضمین عدم توسعه سلاحهای هستهای توسط ایران کمک خواهد کرد، ممکن است متقاعد شود.
در عمل، ترامپ احتمالاً فشار اقتصادی بسیار بیشتری اعمال خواهد کرد و در عین حال از تهدید از طریق اسرائیل با حمایت واشنگتن برای رساندن پیامی واضح به ایرانیها استفاده خواهد کرد: اینکه یک راه حل دیپلماتیک وجود دارد، اما ایران باید این راه حل را برای جلوگیری از حملات نظامیای که زیرساختهای هستهای ساخته شده طی ۳۰ سال گذشته را نابود میکند، مغتنم بشمارد. چنین پیامی مطمئناً انگیزه ایران برای مذاکره را کاهش نخواهد داد. در واقع، مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران، و محمدجواد ظریف، معاون رئیس جمهور اعلام کردهاند که ایران پس از امتناع از مذاکره مستقیم با بایدن، آماده گفتوگو با دولت ترامپ است.
ایران هنوز ممکن است آماده نباشد که با کاهش برنامه هستهای خود و کاهش ذخایر موشکهای بالستیک خود به میزانی که ترامپ یا نتانیاهو میخواهند موافقت کند. به هر حال، ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای اصلی ایران خارج شد، زیرا این توافق فقط گزینه سلاحهای ایران را به تعویق انداخت. اما ایران باید بداند که تهدید به زور، بلوف اسرائیل نیست. در گفتوگوهای اخیر ما با اعضای تشکیلات امنیتی اسرائیل که قبلاً طرفدار حمله به سایتهای هستهای ایران نبودند، از تغییر دیدگاه آنها شگفتزده شدیم. دیدگاه آنها تا حدی به دلیل ضربه روحی ۷ اکتبر و همچنین به دلیل موفقیتهای نظامی اسرائیل در لبنان و ... تغییر کرده است.
با این حال، مقامات اسرائیلی که طرفدار حمله به برنامه هستهای ایران هستند، اذعان میکنند که حمله نباید تنها توسط اسرائیل انجام شود. آنها خواهان اگر نه مشارکت مستقیم، اما حمایت مادی و دیپلماتیک ایالات متحده هستند. این تمایل اسرائیل مطمئناً میتواند توسط ترامپ در گفتوگوها با نتانیاهو در مورد چگونگی مدیریت آینده توافق آتشبس و همچنین توافق عادیسازی با عربستان مطرح شود.
این احتمال وجود دارد که ترامپ به دلیل آرزوهای صلحطلبانه اش، در گفتن این نکته به اسرائیلیها که از آنها در جنگ حمایت خواهد کرد، تردید داشته باشد. اما با توجه به حمایت او از فشار حداکثری علیه ایران، احتمالاً ترکیب افزایش فشار اقتصادی با یک تهدید نظامی معتبر از جانب اسرائیل را به عنوان بهترین راه برای دستیابی به یک نتیجه مذاکراتی میبیند. نتانیاهو از طرف خود موافقت خواهد کرد که تا زمانی که واشنگتن متوجه شود که تهران واقعاً آماده است تا از گزینه سلاحهای هستهای خود دست بکشد، اقدام نظامی را به تعویق بیندازد. برای حفظ اعتبار تهدید اسرائیل و حفظ اهرم فشار آن در هرگونه مذاکره با ایران، ایالات متحده قابلیتهای لازم برای از بین بردن تأسیسات غنیسازی فردو – تنها سایتی که اسرائیل نمیتواند با سلاحهای فعلی خود نابودش کند – را در اختیار اسرائیل قرار خواهد داد. واشنگتن به تعهد قبلی محکمی نیاز دارد که اسرائیل تا زمانی که تلاشهای دیپلماتیک ترامپ هنوز شانسی برای موفقیت دارند، دست به حمله نزند. اما اگر دیپلماسی شکست بخورد و اسرائیل حمله کند، نیروهای آمریکایی باید نقش حمایتی ایفا کنند، و ایالات متحده بار دیگر به دفاع از اسرائیل در برابر حملات موشکی ایران کمک کند، حتی اگر از انجام هرگونه مأموریت جنگی تهاجمی در داخل ایران خودداری نماید.
انقضای مکانیسم ماشه –مادهای از توافق هستهای ۲۰۱۵ که به ایالات متحده اجازه میدهد تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران را بازگرداند – در اکتبر ۲۰۲۵ میتواند ضربالاجلی برای مذاکرات ایالات متحده و ایران باشد. چنین ضربالاجلی به واشنگتن اهرم فشار بیشتری میدهد و از این که ایران صرفاً در حالی که اورانیوم بیشتری ذخیره میکند و مقداری از آن را به سایتهای مخفی منتقل میکند، وقتکشی کند جلوگیری مینماید.
ترامپ اکنون در موقعیت خوبی برای کمک به پایان دادن به جنگ در غزه، بازگرداندن گروگانها و جلوگیری از جاهطلبیهای هستهای ایران قرار دارد. او حتی میتواند روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی را عادی کند و مسیری برای ایجاد کشور فلسطین ایجاد نماید، مشروط بر اینکه فلسطینیها تعدادی از معیارهای ملموس را رعایت کنند. او ممکن است بتواند بدون شلیک هیچ گلولهای همه این کارها را انجام دهد. اگر او در مورد موضع صلحطلبانه خود جدی است، باید این رویکرد را به نتانیاهو پیشنهاد دهد. تلاشهای او در نهایت ممکن است شکست بخورد، اما شانس موفقیت امروز بیشتر از گذشته است. به ندرت پیش میآید که منافع در سیاست خارجی تا این حد به طور منظم همگرا شوند، بنابراین ترامپ فرصتی دارد تا کاری را انجام دهد که پیشینیان او فقط میتوانستند رویای آن را ببینند.