غم و اندوه به طور کلی به عنوان یک احساس منفی در نظر گرفته میشود؛ اما برخی اوقات از شنیدن موسیقی و آهنگ غمگین لذت میبریم.
فرارو- ماهیت لذتی که مردم از گوش دادن به موسیقی غمگین تجربه میکنند چیست؟ شواهد نشان میدهد لذت بردن از موسیقی غمگین به عوامل متعددی مرتبط است.
به گزارش فرارو به نقل از سایکولوژی تودِی، موسیقی با تقلید صداهای صوتی تولید شده توسط صدای انسان، احساسات خاصی را بیان میکند. وقتی افراد غمگین هستند، آهستهتر و با صدای پایینتری صحبت میکنند. این حالت به راحتی در آداجیو برای سازهای زهی از ساموئل باربر آشکار است. در نظرسنجی بین المللی بی بی سی این آهنگ به عنوان غم انگیزترین اثر موسیقی دنیا انتخاب شده است. از موسیقی میتوان برای رهایی عاطفی نیز استفاده کرد. موسیقی به هدایت ناامیدی یا پاکسازی (کاتارسیس) احساسات منفی (خشم و اندوه) کمک میکند. وقتی به موسیقی غمگین گوش میدهیم (یا فیلمی غمگین میبینیم)، از هرگونه تهدید یا خطر واقعی که موسیقی یا فیلم نشان میدهد، جدا میشویم. تماشای یک فیلم غم انگیز با بازدید از پناهگاه بیخانمانها یکی نیست. ما بدون اینکه احساس گناه کنیم، متاسفیم یا همدردی میکنیم. غم و اندوهی که موسیقی برمیانگیزد بیخطر است به این معنا که میدانیم واقعاً در دنیا اتفاق نمیافتد.
موسیقی غمگین میتواند هورمون پرولاکتین ترشح کند؛ این همان هورمون تسکیندهنده و آرامبخشی است که هنگام شیر دادن مادران به نوزادان خود ترشح میشود. پرولاکتین باعث ایجاد احساس آرامش برای مقابله با درد روانی میشود. هورمون پرولاکتین به کاهش غم و اندوه کمک میکند. همدلی نیز نقش بسزایی در لذت بردن از موسیقی غمگین دارد. همدلی را میتوان به عنوان ظرفیت درک یا احساس آنچه که شخص دیگری تجربه میکند تعریف کرد. افرادی که از لحاظ احساسی تحت تأثیر هنرهای غم انگیز قرار میگیرند، به طور کلی قابیلت همدلی بیشتری خواهند داشت. به طور برعکس افرادی که همدلی بالایی دارند نیز بیشتر تحت تأثیر موسیقی غمگین قرار میگیرند. این افراد معمولاً توانایی تخیل خوبی برای تشخیص تجربه یک شخصیت یا شخص خیالی دارند.
موسیقی غمگین محرک قدرتمندی برای خاطرات نوستالژیک دوران گذشته است. چنین بازنگری انعکاسی از خاطرات نوستالژیک ممکن است خلق و خوی را بهبود بخشد، به خصوص اگر خاطرات مربوط به لحظات مهم و معنادار زندگی باشد. ما از طریق تخیل از شیرینی این خاطرات لذت میبریم. در یادآوری لحظات خوب، مقداری لذت احساس میشود، اما همراه با آن، تقریباً به همان اندازه، غم و اندوه از دست دادن آن لحظات نیز به وجود میآید. موسیقی غمگین مزایای روانی تنظیم خلق و خو ایجاد میکند. موسیقی غمگین را میتوان به عنوان یک دوست خیالی تجربه کرد که پس از تجربه یک فقدان اجتماعی، با ما حمایت و همدلی میکند.
شنوندگان صرفاً از حضور یک فرد مجازی که توسط موسیقی نمایش داده میشود لذت میبرند که در همان حال و هوا میتواند به مقابله با احساسات غم انگیز کمک کند. برای مثال، سه سونات پیانوی پایانی شوبرت به افرادی که احساس تنهایی میکند، صدا و آرامش میدهد. شوبرت ۳۱ ساله بود که این سوناتهای پیانو را نوشت و دو ماه بعد در سپتامبر ۱۸۲۸ درگذشت. شوبرت تجربه تنهایی را میدانست و استعداد انتقال آن در موسیقی خود را داشت. به طور خلاصه، موسیقی غمگین شنونده را قادر میسازد تا از موقعیتهای ناراحتکننده رها شود و به جای آن بر زیبایی موسیقی تمرکز کند. علاوه بر این، اشعاری که با تجربه شخصی شنونده طنین انداز میشوند، میتوانند احساسات یا تجربیاتی را که ممکن است فرد قادر به بیان آنها نباشد را میگویند.