bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۸۲۱۴۱۸

وقتی پادشاهان در ایران خواب می‌دیدند و تعبیر می‌کردند!

وقتی پادشاهان در ایران خواب می‌دیدند و تعبیر می‌کردند!

خواب و رویا در شاهنامه دست‌مایه خوبی برای شعر سرودن توسط فردوسی بود که البته ناشی از باور و اعتقاد مردم ایران باستان بوده است. آنان اعتقاد داشتند که عناصر طبیعی و غیرطبیعی در زمان خواب به سراغشان آمده و در تعیین سرنوشتشان موثر بوده و باعث به‌وجودآمدن حوادث می‌شود.

تاریخ انتشار: ۰۹:۴۳ - ۲۷ دی ۱۴۰۳

فرارو - خواب و رویا در ایران اهمیت فراوان داشته است و حتی برخی از پادشاهان در دربار خود معبران خواب داشتند. این خواب‌ها مدت‌ها پادشاهان را به فکر فرو می‌بردند و پایه بسیاری از جنگ‌ها، ازدواج‌ها، تولد و مرگ... با خواب و تعبیر آن رقم می‌خورد.

به گزارش فرارو، خواب در تاریخ اساطیری ایران جایگاه ویژه‌ای داشته است البته اهمیت خواب فقط محدود به دوران باستان نبوده است و در دوران صفویه و معاصر نیز ما تأثیر خواب را در زندگی شاهان ایرانی می‌بینیم؛ اما مهم‌ترین سؤال این است که خواب در زندگی کدام یک از شاهان ایران تأثیر داشته است و به نحوی تعبیر شده است؟

بررسی‌ها نشان می‌دهد، خواب نه‌تنها در شاهنامه فردوسی نقش پررنگی داشته است. بلکه افرادی مانند خشایارشاه و حاکمان صفوی در کنار برخی دیگر از فرمانروایان ایران خواب‌های مهم داشته‌اند.

خواب شاهان در شاهنامه فردوسی: پیش گویی تاریخی

خواب و رویا در شاهنامه دست‌مایه خوبی برای شعر سرودن توسط فردوسی بود که البته ناشی از باور و اعتقاد مردم ایران باستان بوده است. آنان اعتقاد داشتند که عناصر طبیعی و غیرطبیعی در زمان خواب به سراغشان آمده و در تعیین سرنوشتشان موثر بوده و باعث به‌وجودآمدن حوادث می‌شود. موارد زیر از مهم‌ترین اشارات فردوسی به خواب و رؤیای پادشاهان است.

خواب انوشیروان درباره حمله اعراب به ایران

یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی در نامه‌ای که به ماهوی سوری نوشته است، از خواب انوشیروان در خصوص حمله اعراب به ایران چنین یاد کرده است:

«که نوشین روان دیده بود این بخواب                                                   کزین تخت بپراگند رنگ و آب

چنان دید کز تازیان صد هزار                                                             هیونان مست و گسسته مهار

گذر یافتندی به اروند رود                                                                   نماندی برین بوم و بر تار و پود

کنون خواب را پاسخ آمد پدید                                                             ز ما بخت گردون بخواهد کشید

شود خوار هرکس که هست ارجمند                                                             فرومایه را بخت گردد بلند

پراکنده گردد بدی در جهان                                                                       گزند آشکار و خوبی نهان»

این همان خوابی است که در برخی از متون تاریخی مثل تاریخ بلعمی (ترجمه فارسی تاریخ طبری) و فارس نامه ابن بلخی آمده است که انوشیروان در شب میلاد پیامبر اسلام خواب دید که کنگره ایوان مدائن به زمین افتاد و نوری از جانب حجاز بتابید و جهان را روشن ساخت. بزرگمهر تعبیر خواب را چنین گفت:

از این روز تا چهل سال بیش                                                     نهد مردی از تازیان پای پیش

که در پیش گیرد ره راستی                                                     بپیچد ز هر کژی و کاستی

به هم برزند دین زرتشت را                                                 به مه، چون نماید سرانگشت را

به دو نیمه گردد ز انگشت او                                              به کوشش نبیند کسی پشت او

به تخت سایه پایه برآید                                                     بلند دهد مر جهان را به گفتار پند

پس از وی ز تو یک نبیره بود                                                    که با پیل و کوس و نبیره بود

سپاهی بتازد بر او، از حجاز                                                           اگر چه ندارد سلیح و جهاز

پادشاهانی که خواب هایشان تعبیر شدند؛ از خشایارشاه تا محمدرضاشاه

خواب ضحاک

ضحاک چهل سال پیش از نابودی‌اش، شبی در خواب دید که سه مرد جنگی، ناگهان در مقابلش پیدا شدند و یک طناب به گردنش انداخته‌اند و به کوه دماوند می‌برند:

«دمان پیش ضحاک رفتی به جنگ                                   نهادی به گردن برش پالهنگ

همی تاختی تا دماوند کوه                                          کشان و دوان از پس اندر گروه»

این خواب ضحاک به حقیقت می‌پیوندد و کاوه آهنگر و فریدون با سپاهی از نقاط مختلف ایران، ضحاک را دستگیر کرده و در پشت کوه دماوند به بند می‌کشند.

پادشاهانی که خواب هایشان تعبیر شدند؛ از خشایارشاه تا محمدرضاشاه

خواب اژیدهاک درباره کوروش کبیر

اژیدهاک پادشاه ایران خواب دید که از دامان دخترش ماندانا سیلی عظیم راه می‌افتد که اول هگمتانه را تخریب می‌کند و سپس سایر مناطق را در بر می‌گیرد. اژیدهاک سراسیمه از خواب برمی‌خیزد و مغ‌ها را احضار می‌نماید و تعبیرش را می‌پرسد. همه مغ‌ها و معبران متفق‌القول می‌گوید که از ماندانا پسری به دنیا می‌آید که حکومت ماد را نابود خواهد کرد. اژیدهاک از ترس تعبیر این خواب ماندانا را از هگمتانه خارج می‌کند و به عقد کمبوجیه حاکم انشان (خوزستان امروزی) در می‌آورد.

بعد از مدتی ماندانا پسری به دنیا می‌آورد و نام آن را کوروش می‌گذارند. مدتی بعد از این تولد اژیدهاک دوباره خواب می‌بیند که از دامان ماندانا گیاه تاک می‌روید، مغ‌ها تعبیر می‌کنند که پسر ماندانا سلطنت را از ماد‌ها می‌گیرد. او دستور می‌دهد کوروش از مادرش جدا شود و به هارپاگ وزیر می‌سپارد تا او را بکشد؛ اما این اتفاق نمی‌افتد و دست تقدیر کوروش را زنده نگه می‌دارد. زمان می‌گذرد و کوروش به پادشاهی می‌رسد و قلمرو ایران را تا رود سند و چین گسترش می‌دهد و سرانجام تاریخ ایران با تعبیر خواب اژیدهاک روندی باشکوه پیدا می‌کند.

خواب خشایار شاه درباره حمله به یونان

خشایار شاه هخامنشی در دوران حکومتش قصد حمله به یونان می‌کند و این تصمیم را با بزرگان مطرح می‌نماید. گروهی به رهبری اردوان تلاش می‌کنند تا او را از این حمله منصرف نمایند، اما گروهی به رهبری مردونیه نظامی برجسته این کار خشایار شاه را تأیید می‌نمایند و او را تشویق به جنگ می‌کنند. خشایارشاه با ردید به خواب می‌رود و نیمه‌شب مردی بلندبالا را در خواب می‌بیند و به او می‌گوید: «ای پارسی مرد بر تو روا نباشد که از تصمیمت منصرف شوی و راهی را که در پی گرفتی ادامه بده.» شاه هخامنشی بدون توجه به خوابش در جلسه بزرگان انصرافش از جنگ با یونان را اعلام می‌دارد؛ اما همان شب دوباره خواب همان مرد را می‌بیند که می‌گوید: «پسر داریوش! تو سخنان من را به هیچ انگاشتی، گویی که انگار چیزی ندیده‌ای، اما بدان اگر به جنگ شتاب نکنی، در نهایت نابود خواهی شد.»

خشایارشاه سراسیمه از خواب بر می‌خیزد و اردوان را به حضور فرامی‌خواند و خواب خود بازگو می‌کند اردوان سعی می‌کند خیالش را راحت بنماید و می‌گوید «خواب، رؤیای واقعی نیست و نتیجه افکارت است»، اما خشایار شاه نمی‌پذیرد و برای اطمینان از این موضوع دستور داد ارغوان لباس‌هایش را بپوشد و در تخت پادشاه بخوابد تا معلوم شود که آیا این روح به خوابش می‌رود. اردوان اطاعت کرد و در کمال ناباوری آن مرد را به خواب دید که قاطعانه به او دستور می‌دهد از منصرف‌کردن شاه بپرهیزد.

خشایارشاه یکبار دیگر خواب می‌بیند که شاخه‌هایی بلند از زیتون بر سر دارد که خواب‌گزاران و معبران تعبیر کردند که حتماً سپاه ایران در جنگ با یونان پیروز می‌شود و همه دنیا فرمانبردار آنها خواهند شد. ایرانی‌ها یکبار پیروز شدند؛ اما در نهایت در نبرد سالامیس شکست خوردند.

پادشاهانی که خواب هایشان تعبیر شدند؛ از خشایارشاه تا محمدرضاشاه

خواب‌های پادشاهان صفوی: خواب به مثابه الهام مذهبی

ما در هیچ دوره‌ای به‌اندازه حکومت صفویان تأثیر خواب و رویا را بر روی تصمیم گیری‌ها شاهد نیستیم.

شاه اسماعیل صفوی

شاه اسماعیل صفوی خواب می‌بیند که امام زمان به او فرمود: «ای اسماعیل وقت آن شده است که خروج کنی و سراسر گیتی را زیر پرچم خود درآوری و آنگاه و سه بار او را بلند کرده و بر زمین گذاشته و با دست مبارک خویش شمشیر را بر کمر شاه صفوی بسته و گفت: برو که تو را رخصت است.»بعد از این خواب بود که شاه اسماعیل صفوی شیعه را مذهب رسمی کشور اعلام کرد.

خواب شاه‌عباس صفوی در مورد امام زمان

شاه‌عباس صفوی پیش از رسیدن به حکومت شبی در خواب می‌بیند که سال ۱۰۰۰ هجری منجی ظهور می‌کند و دنیا به پایان می‌رسد. او از خوابش می‌ترسد نگران رسیدن به سلطنت می‌شود. شاه عباس برای رفع این خطر نذر می‌کند که اگر خوابش تعبیر نشود، ۱۰۰۰ کاروانسرا بسازد و به مردم خدمت نماید.خواب او تعبیر نمی‌شود و پنجمین شاه صفویه می‌شود. شاه‌عباس چند سال بعد به ادای نذرش می‌پردازد و ۱۰۰۰ کاروانسرا احداث می‌نماید. شاه عباس ۱۰۰۰ کاروانسرا را می‌سازد؛ اما یکی از آنها را خراب می‌کند.

خواب شاه‌طهماسب

یکی از اقدامات اساسی شاه طهماسب این بود که بار سنگین مالیات را از دوش مردم برداشت که سفیر ونیز آن را به تاثیر خواب این شاه نسبت می‌دهد. شاه طهماسب خواب می‌بیند که فرشته‌ها گلویش را فشرده و از او پرسیدند که آیا سزاوار پادشاهی است که خود را از اخلاف (جانشین) امام علی می‌دهد؛ اما با فنا کردن مردم فقیر، سود‌های کلان به دست بیاورد و سپس به او دستور می‌دهند که مردم را از پرداخت مالیات معاف کند.

پادشاهانی که خواب هایشان تعبیر شدند؛ از خشایارشاه تا محمدرضاشاه

خواب‌های ناصرالدین شاه

روزی ناصرالدین شاه در عمارت بادگیر کاخ گلستان خوابیده بود که وقت ظهر خواب‌دیده بود خدمت امام علی مشرف شده بود، فرموده بودند: دو نفر از فرزندان من در مقابل شمس‌العماره ایستاده‌اند و مدتی معطل شده‌اند و زود کار آنها را صورت بده. شاه سراسیمه از خواب بر می‌خیزد و دستور می‌دهد در‌های شمس العماره را باز کنند و دیده بودند دو نفر سید کشاورز در مقابل آن ایستاده‌اند. ناصرالدین‌شاه دستور می‌دهد هر چه سریع‌تر به کار آنها رسیدگی شود.

خواب ناصرالدین‌شاه چند روز قبل از مرگش

زیور حاج صالح که در اندرونی ناصرالدین‌شاه او را خانم بالا صدا می‌کردند یکی از زنان شاه بود که در مصاحبه با اطلاعات هفتگی در سال ۱۳۳۶ می‌گوید: «ناصرالدین شاه در سفر جاجرود خواب عجیبی دید که بسیار ناراحت شد و بغض گلویش را چنان فشرده که کم مانده بود مثل طفلی گریه و زاری نماید. او خواب یک منبر بسیار بلند که تا چشم کار می‌کند پله‌هایش دیده می‌شود. سیدی هم کنار آن ایستاده بود که به شاه دستور داده بود از منبر بالا برود و با اصرار و زحمت تا پله شانزدهم رفته بود و گفته بود که دیگر نمی‌توانم. شاه پایین آمد و سید دست دراز کرده و کمربند پادشاهی را باز کرده است.» خانم بالا در جایی دیگر از خاطراتش می‌گوید: «از جاجرود که برگشتیم، شاه ۱۶ شب مرتباً آسمان و ستارگان را رصد می‌کرد در ایوان قدم می‌زد و هیچ یک از ما جرئت نداشتیم به او نزدیک شویم. بالاخره بعد از ۱۶ روز عزم سفر به عبدالعظیم را کرد و خوشحال بود که خطر از سرش گذشته است، اما عصر معلوم شد که شاه تیر خورده است و به قتل رسیده است.

پادشاهانی که خواب هایشان تعبیر شدند؛ از خشایارشاه تا محمدرضاشاه

 

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین