صبح روز ٧ نوامبر، لنین و سوردلوف [Sverdlov]با نمایندگان در تالار ستوندار تئاتر بزرگ [بالشوی تئاتر]برای رهبری راهپیمایی دیدار کردند. ابتدا بنای یادبود موقت مارکس و انگلس افتتاح شد.
ابراهیم شیری؛ نوامبر ١٩١٨. تاریخی به قدمت بیش از یک قرن. اما میخواهم بنگرم، صدای اولین قدمها حاکمیت خلق را بشنوم، ببینم. نفس هنوز گرم جنگ توأم با مشکلات و ویرانی، تهدید قحطی و مداخله را... لنین در کرملین است! فعال و پیروز. در جشن باشکوه و کاملاً با اعتماد به نفس، عید را تبریک میگوید و تبریک میپذیرد. او، در نخستین سالروز انقلاب میخواهد با مردم سخن بگوید. با چه کسی؟ دقیقا چه صحبتی میخواهد بکند؟ (این برای ما هم خیلی جالب است...).
لنین همیشه یک برنامۀ کامل در سر دارد. در روند برگزاری کنگرۀ اتحادیههای کارگری، در جلسهای با کارگران دیدار کرد. او برای صحبت در مورد امور دهقانان در جلسۀ نمایندگان کمیتههای فقرا، برای سخنرانی در برابر نمایندگان کنگرۀ ششم، ملاقات با سربازان ارتش سرخ، افسران امنیتی و با بسیاری از کسانی که در راهپیمایی میدان سرخ شرکت کردند، فرصت یافت.
لنین در جلسۀ عمومی سخنان خود را با این جمله آغاز کرد:
ما امروز، در جشن سالگرد انقلاب اکتبر در دهها و صدها تجمع و راهپیمایی گرد هم میآییم. برای کسانی که مدتها در جنبش کارگری فعال بودهاند، کسانی که قبلاً با طبقات کارگری در ارتباط بودند و با کارخانهها و کارگاهها در تماس نزدیک بودند، روشن است که سال گذشته، سال دیکتاتوری واقعی کارگری بود. این مفهوم، قبلاً یک کتاب لاتین ناشناخته، ترکیبی از کلماتی بود که درک آنها دشوار بنظر میرسید. روشنفکران توضیح این مفهوم را در کتابهای آموزشی میجستند، که تصور بسیار مبهمی از دیکتاتوری پرولتری به آنها ارائه داد. دستاورد اصلی ما در سال گذشته این است که این کلمات را از لاتین نامفهوم به روسی قابل درک ترجمه کردیم. در طول یک سال گذشته، طبقۀ کارگر به سوداگری مشغول نبود، بلکه در واقع یک دیکتاتوری پرولتاریا برقرار نمود و علیرغم ذهن آشفتۀ روشنفکران، آن را به اجرا گذاشت.
او به کارگران الهام بخشید:
طبقه کارگر نشان داد که میتواند بدون روشنفکران و بدون سرمایهداران صنایع را سازماندهی کند. کارهای زیادی انجام شده است، اما هنوز کارهای زیادی هست که باید انجام شود. رفقا، در مسیری که تاکنون با شهامت پیمودهاید، پیش بروید و تودههای بیشتری را به کار و فعالیت تشویق و جذب کنید! به همۀ کارگران، هرچند بیسواد، بیتجربه، ناآگاه، اما مرتبط با تودهها که صمیمانه خواهان تقویت نظام نوین هستند، به همه، اعم از حزبی و غیرحزبی فرصت کار و تحصیل برای مدیریت دولت کارگری جدید و خلق ثروت بدهید.
گفتگو با نمایندگان دولت شوروی که در کنگرۀ فوقالعاده گرد آمده بودند، کامل و فشرده بود:
ما همیشه درک کردهایم که اگر مجبور شدیم به انقلاب ملحم از مبارزات رو به رشد جهانی دست بزنیم، اصلاً به دلیل شایستگی طبقۀ کارگر روسیه یا به دلیل پیشی گرفتن از دیگران نبود. بلکه برعکس. تنها ضعف خاص، عقب ماندگی سرمایهداری و به ویژه، شرایط تنگاتنگ نظامی-راهبردی، این زمینه را فراهم کرد که در روند رویدادها، بدون اینکه منتظر نزدیک شدن و قیام دیگر مبارزان باشیم، تصمیم گرفتیم جلوتر از سایر گروهها حرکت کنیم. ما اکنون در حال بررسی این موضوع هستیم که چقدر خود را برای رویارویی با نبردهایی که اکنون در انقلاب آینده پیش رو داریم، آماده کردهایم.
رفقا، در پاسخ به این پرسش از خودمان که امسال در مقیاس وسیع چه کردهایم، باید بگویم که کارهای زیر انجام شده است: از کنترل کارگری، یعنی از گامهای اولیۀ طبقۀ کارگر، از مدیریت تمام منابع کشور، به تشکیل مدیریت کارگری صنایع نزدیک شدهایم؛ از مبارزۀ عمومی دهقانی برای زمین، از رویارویی دهقانان با مالکان، از مبارزهای که جنبۀ ملی و بورژوا-دمکراتیک داشت، به این واقعیت رسیدیم که عناصر کارگری و نیمهکارگری در روستاها به عرصه رسیده است، کسانی که سخت کار میکنند، کسانی که مورد استثمار قرار میگرفتند، برای ساختن یک زندگی جدید برخاستهاند؛ ستمدیدهترین بخش روستا به مبارزۀ نهایی با سرمایهداری از جمله، با دهقانان سرمایهدار شروع کرده است.
بعلاوه، از اولین گامهای تشکیل شوروی، همانطور که رفیق سوردلوف [Sverdlov]در مراسم افتتاح کنگره به درستی اشاره کرد، به این نتیجه رسیدیم که هیچ جای دورافتادهای در روسیه وجود ندارد که سازمان شوروی قویتر نشده باشد و جز لاینفک قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی را که بر اساس تجربۀ طولانی مبارزۀ همۀ زحمتکشان و ستمدیدگان تهیه شده، تشکیل ندهد.... ما میدانیم که در کشور، در عقب ماندهترین و ویرانترین کشور، در مسیر کارگران بقدری موانع و مشکلات ایجاد کردهاند، که برای فراگیری نحوۀ مدیریت صنایع، آنها به زمان طولانی نیاز دارند.... ما این را که خود کارگران از کنترل کارگری تا مدیریت همۀ شاخههای اصلی صنایع آشفته، پراکنده، صنایع دستی، پیشهوری را بر عهده گرفتند و ما به مدیریت کارگری صنایع در مقیاس ملی نزدیک شدهایم، مهمترین و ارزشمندترین دستاورد میدانیم.
لنین با تأکید ویژه بر تاکتیکهای بلشویکی در «اجتماعی کردن» روستا اظهار داشت:
هر کس که زندگی روستایی را دیده و با تودههای دهقان روستا در تماس بوده، میگوید: انقلاب اکتبر در شهرها، در تابستان و پائیز ١٩١٨ به یک انقلاب اکتبر واقعی در روستاها تبدیل شد؛ و در اینجا، رفقا، هنگامی که کارگران و سربازان پادگان پتروگراد قدرت را به دست گرفتند، به خوبی میدانستند که در امر ساختوساز در روستاها با مشکلات بزرگی روبرو خواهند شد. بنابراین، در انجا لازم بود که به تدریج پیش برویم، بسیار بیهوده است تلاش کنیم تا کشت اجتماعی زمین را با صدور احکام و قانونگذاریها اجرایی کنیم. زیرا، تعداد ناچیزی از مردم وظیفهشناس میتوانند این کار را انجام دهند و اکثریت قریب به اتفاق دهقانان با انجام این وظیفه موافق نیستند؛ و از این رو، ما خودمان را به اجرای اصول کاملاً ضروری برای توسعۀ انقلاب محدود کردیم: به هیچوجه نباید از توسعۀ تودهها پیشی بگیریم، بلکه باید منتظر ماند تا خود این تودهها بر اساس تجربیات و مبارزات خودشان، رو به جلو حرکت کنند...
صبح روز ٧ نوامبر، لنین و سوردلوف [Sverdlov]با نمایندگان در تالار ستوندار تئاتر بزرگ [بالشوی تئاتر]برای رهبری راهپیمایی دیدار کردند. ابتدا بنای یادبود موقت مارکس و انگلس افتتاح شد. سخنرانی لنین در میدان، در پای بنای یادبود به یک ارزیابی کلاسیک تبدیل شد:
خدمات عظیم جهانی-تاریخی مارکس و انگلس عبارت از این است که آنها سقوط ناگزیر سرمایهداری و گذار آن به کمونیسم را که در آن انسان توسط انسان استثمار نخواهد شد، با تحلیل علمی ثابت کردند.
خدمت بزرگ تاریخی-جهانی مارکس و انگلس در این واقعیت نهفته است که آنها نقش و وظیفۀ کارگران همۀ کشورها را مشخص کردند و فراخوان دادند: اول در مبارزۀ انقلابی علیه سرمایه قیام کنند و در این مبارزه همۀ زحمتکشان و استثمار شوندگان را با خود متحد سازند.
ما دوران خوشی را که این پیشبینی سوسیالیستهای بزرگ در حال تحقق است، تجربه میکنیم ...
اقدام مهم دیگری نیز به عمل آمد و آن، پردهبرداری از لوح یادبود مبارزان انقلاب اکتبر بود؛ و در آنجا این کلام شورانگیز بر زبان لنین جاری شد:
رفقا، بیایید یاد و خاطره مبارزان اکتبر را با ادای سوگند در مقابل لوح یادبود آنها گرامی بداریم، همقسم شویم که راه آنها را ادامه دهیم، بیباکی، دلاوری و قهرمانی آنها را سرمشق خود قرار دهیم. بگذار شعار آنها- «پیروزی یا مرگ»، شعار ما، شعار کارگران شورشی همۀ کشورها شود؛ و با این شعار، مبارزان انقلاب سوسیالیستی بینالمللی کارگران شکستناپذیر خواهند بود.
در اینجا نمیتوان سایر اعمال و جلسات بیشمار لنین در روزهای نخستین سالگرد باشکوه اکتبر را فهرست کرد. اما یک جلسه را نمیتوان نادیده گرفت. در بارۀ آن، خود لنین در شب سال نو صحبت کرد و چند هفته بعد، مقالۀ مفصلی نوشت:
رفیق ساسنوفسکی [Sosnovsky]، سردبیر «Bednota» [بینوایان]، کتاب فوقالعادهای به من هدیه کرد. لازم است این کتاب تا حد امکان به کارگران و دهقانان معرفی شود. باید جدیترین درسهای مربوط به مهمترین مسائل ساختوساز سوسیالیستی را که با مثالهای زنده کاملاً نشان داده، از آن استخراج کنیم. این کتاب با نام «یک سال - با تفنگ و گاوآهن» به قلم رفیق الکساندر تودورسکی [Alexander Todorsky]را کمیتۀ اجرایی شهرستان وسیهگانسکی [Vesyegonsky]به مناسبت سالگرد انقلاب اکتبر منتشر کرده است.
تجربۀ یک سالۀ رهبران کار در برقراری حاکمیت شوروی در شهرستان وسیهگانسکی را نویسنده به تفصیل و به ترتیب شرح میدهد: جنگ داخلی، شورش دهقانان مرفه محلی و سرکوب آن، سپس «ساخت مسالمتآمیز زندگی». توصیف نویسنده از جریان انقلاب در یک منطقۀ دورافتاده به قدری ساده و در عین حال، آنقدر واضح است که بازگویی آن تنها باعث تضعیف تصورات میشود. لازم است این کتاب به طور گسترده توزیع شود و آرزو کنیم کارگرانی که در میان انبوه تودهها و با تودهها زندگی و کار میکنند، تجربۀ خود را هر چه بیشتر شرح دهند...
البته حق با شاعر است که میگوید: «مهمترین کار لنین!» این بود که حتی یک جشن را به دستورالعمل دولتی تبدیل کرد...