فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
دلم رمیده شد و غافلم من درویش
که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم
که دل به دست کمان ابروییست کافرکیش
خیال حوصله بحر میپزد هیهات
چههاست در سر این قطره محال اندیش
بنازم آن مژه شوخ عافیت کش را
که موج میزندش آب نوش بر سر نیش
ز آستین طبیبان هزار خون بچکد
گرم به تجربه دستی نهند بر دل ریش
به کوی میکده گریان و سرفکنده روم
چرا که شرم همیآیدم ز حاصل خویش
نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر
نزاع بر سر دنیی دون مکن درویش
بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ
خزانهای به کف آور ز گنج قارون بیش
شرح لغت: شکاری: در این جا یعنی صید/ عافیت کش: کشنده و هلاک سازنده صحت و سلامت.
۱- اعتماد خود را از دست داده اید و با تردید به این مساله نگاه میکنید. در درون خود جدایی سخت آغاز کرده اید. ابتدا سعی کنید و به خود متکی باشید و تمام جوانب کار را در نظر بگیرید. آنگاه دست به اقدام بزنید و عجله هم نداشته باشید.
۲- به کسی فکر میکنید که از شما دور است و قرار را از شما ربوده. البته میدانم که عشق، چشم و گوش را کور و کر میکند، اما باید از قدرت عقل بهره گرفت و با یکی از آشنایان صمیمی حتماً مشورت کنید.
۳- این نیت به حصوله و شکیبایی و دقت انجام میگیرد. پس راز دل خود را به هر کسی نگویید، چون رقیبان منتظر اقدامات شما هستند.
چند وقتی است که از کار دل خود حیران ماندهای و نمیدانی چه باید بکنی. قصد قدم نهادن در راه عشقی را داری که به طرف مقابلت اطمینان کامل نداری و از عاقبت کار خود هراسانی. بدان که مدت عمر محدود و کوتاه است. پس به جای دل مشغولیهای کاذب دست به تلاشی وسیع بزن تا به هدف خود برسی، زیرا که برای رسیدن به این نیت، خزانهای از تلاش و همت لازم است.