فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
ساقی حدیثِ سرو و گل و لاله میرود
وین بحث با ثَلاثهٔ غَسّاله میرود
مِی ده که نوعروسِ چمن حَدِّ حُسن یافت
کار این زمان ز صنعتِ دَلّاله میرود
شِکَّرشِکن شَوَند همه طوطیانِ هند
زین قندِ پارسی که به بَنگاله میرود
طِیِّ مکان ببین و زمان در سلوکِ شعر
کاین طفل یک شبه رَهِ یک ساله میرود
آن چشمِ جادوانهٔ عابدفریب بین
کش کاروانِ سِحْر ز دنباله میرود
از رَه مَرو به عشوهٔ دنیا که این عجوز
مکّاره مینشیند و مُحتاله میرود
بادِ بهار میوزد از گُلْسِتانِ شاه
وز ژاله باده در قدحِ لاله میرود
حافظ ز شوقِ مجلس سلطان غیاثِ دین
غافل مشو که کارِ تو از ناله میرود
چرخ گردون در پی فریب است و عاشقان را از مسیر اصلی خود که همان دستیابی به سر منزل محبوب است، منحرف میسازد. پس باید با نوشیدن جرعه یی از شراب محبت دوست فریب چرخ گردون را ناکارامد کرد.
اگر میخواهی کاری انجام دهی تمام همت خود را در آن به کار گیر و کاهلی نکن که پشیمان میشوی و آن را سهل نگیر که نتیجه خوبی از آن به دست میآوری. اگر میخواهی به نیکنامی برسی با افراد بد طینت هم صحبت نشو. خودپسندی را رها کن که از نشانههای نادانی است.