تقریبا ۹ ماه از اظهارنظر فرمانده نیروی هوایی ارتش در شهریور ۱۴۰۱ که گفته بود خرید جنگندههای سوخو - ۳۵ از روسیه در دستورکار نیروی هوایی است، میگذرد ولی هنوز ایران هیچ سوخویی دریافت نکرده است. چرا با وجودی که هر از چند گاهی دریافت سوخو ۳۵ روسی به جد از سوی برخی منابع و رسانهها مطرح میشود، همچنان دریافت آنها در هالهای از ابهام قرار دارد؟ آخرین اظهارنظر درباره سوخو ۳۵ باز از سوی امیر حمید واحدی، فرمانده نیروی هوایی ارتش مطرح شد که در ۱۲ خرداد در برنامه «صف اول» گفت ما به سوخو ۳۵ نیاز داریم اما نمیدانیم کی وارد اسکادران ما میشود و این مربوط به تصمیم مقامات عالیرتبه کشور است.
به گزارش دنیای اقتصاد، وی افزود: «برای خرید هواپیمای جدید باید از کشور سازنده آموزش ببینیم و بعد استاد خلبانها، نسلهای بعدی را آموزش میدهند.» اواسط فروردین ماه سالجاری نیز یک رسانه بلغارستانی مدعی شد تا چند روز آینده اولین اسکادران سوخو ۳۵ از روسیه وارد ایران میشود. سایت Bulgarian military به نقل از منابع نظامی ترکیه نوشت: «ایران انتظار دارد ظرف چند روز آینده اولین مجموعه از جنگندههای سوخو را تحویل بگیرد. این اطلاعات به طور رسمی تایید نشده است اما در حال حاضر تنها شایعات این ادعا را تقویت میکنند که طی چند روز آینده تهران Su-۳۵ را تحویل خواهد گرفت.»
بویکو نیکولوف نویسنده گزارش در ادامه این مطلب نوشته بود: «ایران ۲۴ جنگنده سوخو ۳۵ فلانکر-ای را خریداری کرده است. بر اساس گزارشهای مختلف، سوخوهای ۳۵ که برای سفارش مصر تولید شده بودند، به ایران تحویل داده میشوند.» اما در هفته گذشته خبری منتشر شد که گمانهزنیها درباره دریافت سوخو در آینده نزدیک را با ابهام مواجه کرد؛ وبسایت العربی الجدید به نقل از شبکه ۱۲ اسرائیل ادعا کرد، تلآویو با مسکو به تفاهمی رسیدهاند که بر اساس آن مسکو از ارسال سلاح به تهران خودداری میکند. بر اساس این گزارش، اسرائیل نگران این است که روسیه در ازای دریافت [ادعایی] پهپادهای ایرانی، جتهای جنگنده و سامانههای دفاع هوایی به ایران بدهد. اکنون مساله اینجاست که آیا روسیه درگیر در جنگ اوکراین که به ایران نیز وابستگی نظامی پیدا کرده است، به همین سادگی و به پشتوانه یک تفاهم با اسرائیل، از ارسال سوخو ۳۵ به ایران منصرف خواهد شد؟
لذا یکی از سناریوها در خصوص دلیل تعلل و تاخیر روسیه در تحویل سوخوها به تفاهم این کشور با اسرائیل بازمیگردد که در ادامه به تفصیل به آن خواهیم پرداخت. اما یک سناریوی دیگر به مذاکرات دو، سه ماه اخیر تهران و غرب مربوط میشود؛ یعنی شاید ایران نمیخواهد در شرایطی که بعد از مدتها تا حدودی شرایط تفاهم یا توافقی با غرب بهویژه آمریکا با هدف کاهش فشار تحریمها فراهم شده است، با دریافت این سوخوها به مذاکرات شوک منفی وارد شود.
سناریوی سوم نیز به آمادگی لجستیکی ایران مربوط میشود؛ به این مفهوم که ممکن است ایران هنوز از این جنبه آماده نباشد یا خلبانها آموزش لازم را ندیدهاند و از این رو تحویل سوخو را به تعویق انداخته است. البته این سناریو خیلی محتمل نیست. زیرا در اواخر سال گذشته عکسهای ماهوارهای، ماکتی از Su-۳۵ را در ورودی پایگاه زیرزمینی نیروی هوایی ایران Eagle ۴۴ نشان داد. طول بالهای Su-۳۵ تهران را موظف میکند تا دریابد که آیا این پایگاه خاص میتواند به خانه جنگنده روسی تبدیل شود یا خیر. درواقع مهندسان، پایگاه زیرزمینی را بر اساس اندازه و ظرفیت سوخو-۳۵ ساختهاند.
در ادامه این موضوع بررسی میشود که در واکاوی دلایل عدمتحویل سوخو ۳۵ به ایران چقدر میتوان به گزارش العربی الجدید و تفاهم مسکو و تلآویو در این راستا اطمینان کرد؟
برخی تحلیلگران معتقدند مناسبات اسرائیل و روسیه متاثر از روابط شخصی نتانیاهو و پوتین است یعنی مانند روابط ترکیه و روسیه که از روابط نزدیک پوتین و اردوغان تاثیر پذیرفته است. به گفته وی ممکن است پوتین تصمیم داشته که زودتر سوخوها را تحویل ایران بدهد اما شاید روابط تلآویو و مسکو این تصمیم را به تاخیر انداخته است. همچنین با توجه به اینکه روسیه اکنون در شرایط جنگی است و کموبیش نیز از سوخو ۳۵ در عملیات نظامی استفاده میکند، این سناریو مطرح میشود که یا خودش به این جنگندهها نیاز دارد یا چون ارتش روسیه به طور جدی بعد از تحریمها در تامین برخی قطعات خاص برای تسلیحات نظامیاش به مشکل خورده، ممکن است بعضی از قطعات سوخو ۳۵های در دست تولید را نیز در اختیار نداشته باشند و بنابراین در تکمیل آنها با چالش مواجه شده باشند. در روابط نزدیک بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه شکی نیست اما آیا این مناسبات در این برهه میتواند در تجدیدنظر کرملین در خصوص قراردادهای نظامیاش با ایران اثرگذار باشد؟
روابط خاص
برای بررسی مناسبات روسیه و اسرائیل باید نگاهی به روابط تلآویو و واشنگتن داشته باشیم. نتانیاهو پیش از حضور نظامی روسیه در سوریه این تز را مطرح کرده بود که روابط آمریکا و اسرائیل به قدری مستحکم است که اگر با روسیه هم ارتباط برقرار کنند خدشهای به این روابط وارد نمیشود. همان زمان که نخستوزیر اسرائیل این تز را مطرح کرد، جریان اپوزیسیون اسرائیل یعنی جریان سکولار چپ معتقد بودند روابط تلآویو-واشنگتن تضمین شده نیست و نزدیک شدن اسرائیل به روسیه باعث میشود که روابطشان با آمریکا آسیب ببیند. اما با گذشت زمان مشخص شد که تز نتانیاهو درست بوده و بر پایه این تز اسرائیلیها دست به چند اقدام در مناسباتشان با مسکو زدند. نخست آنکه در اولین دهه قرن ۲۱ همکاری گستردهای بین اسرائیل و روسیه برای مبارزه با اسلامگرایان چچن شکل گرفت.
در واقع بازوی اطلاعاتی اسرائیل، در پیروزی پوتین بر جداییطلبان چچن ایفای نقش کرد. اقدام دوم به زمانی مربوط میشود که روسها در سال ۲۰۱۴ کریمه را از اوکراین جدا کردند. در آن مقطع مجمع عمومی قطعنامهای علیه روسیه صادر کرد اما یکی از بازیگرانی که به این قطعنامه بلوک غرب رای مثبت نداد، اسرائیل بود. درواقع روابط اسرائیل و روسیه به قدری در هم تنیده شد که در متون روابط بینالملل از آن تحت عنوان روابط ویژه یا خاص نام برده میشد. البته وضعیت همکاری و رقابت محدود میان قدرتهای بزرگ قبل از جنگ اوکراین به اسرائیل قدرت مانور بیشتری میداد و میتوانست با چند قدرت از جمله آمریکا و روسیه روابط نزدیک داشته باشد. با شروع جنگ اوکراین، با وجودی که نتانیاهو آن زمان در قدرت نبود، اسرائیل باز تلاش کرد این تز را دنبال کند.
این رژیم تلاش کرد در جنگ روسیه علیه اوکراین، مانند هند و عربستان سعودی رویکرد بیطرفانه اتخاذ کند. زیرا تلآویو به برخی همکاریها با مسکو نیاز جدی دارد. روسیه در سالهای اخیر در سوریه که محل ارتباط ایران با مهمترین رکن مقاومت یعنی حزب الله است، حضور دارد و تلآویو هم تلاش میکند در این نقطه کلیدی ایفای نقش کند. از این رو آنها رویکردی تقریبا بیطرفانه در جنگ روسیه علیه اوکراین در پیش گرفتند. اما هر چه فضای جنگ دوقطبیتر میشود تداوم رویکرد بیطرفی برای تلآویو دشوارتر میشود. زیرا اسرائیل وابستگی به بلوک غرب دارد؛ از مراودات نظامی گرفته تا دریافت کمکهای سالانه. امروز با دوقطبیتر شدن جنگ، اسرائیل تحت فشار قرار گرفته تا بین آمریکا و روسیه یک طرف را انتخاب کند. در چنین شرایطی تلآویو مجبور شد تغییراتی در الگوهای رفتاری خود ایجاد کند. این تغییرات به دلیل اعمال فشارهای آمریکا اغلب تغییرات تاکتیکی بود و تلآویو از حالت بیطرفی وارد یک موضعگیری تاکتیکی به سود اوکراینیها شد.
تغییرات تاکتیکی
فشارهای آمریکا بر اسرائیل در ۴ دوره باعث تغییر سیاست خارجی اسرائیل در جنگ اوکراین شده است. یکی در آوریل ۲۰۲۲ که اسرائیل مجبور میشود یکسری تجهیزات حفاظتی به اوکراین بدهد. دوم، اکتبر ۲۰۲۲ است که به نوشته نیویورکتایمز، اسرائیل به طور غیرمستقیم اطلاعاتی در مورد پهپادها به اوکراین میدهد. سوم، در مارس ۲۰۲۳ است که اسرائیل موافقت میکند به اوکراین سیستم هشدار برای حملات موشکی و پهپادی بدهد. چهارم هم در دوم ماه مه است که اسرائیل مجبور میشود کمکهایی در خصوص بحث مینزدایی در مناطق جنگ زده اوکراین داشته باشد.
این تغییرات به طور مقطعی فشارهای آمریکا را از روی اسرائیل کم کرد اما بهطور کلی نمیتواند فشارها را بهصورت بنیادین تغییر دهد. در آخرین اتفاق، یوآو گالانت وزیر جنگ اسرائیل با فشار لوید آستین وزیر دفاع آمریکا مجبور شد با همتای اوکراینی خود الکسی رزنیکوف تلفنی صحبت کند. قبل از فشار آستین، گالانت حاضر به این گفتوگو نبود. در این تماس، وزیر جنگ رژیم اسرائیل پیشنهاد کمکهای بشردوستانه به اوکراین میدهد اما اوکراینیها کمک بشردوستانه نمیخواهند و به دنبال دریافت یکسری تسلیحات خاص نظامی از اسرائیل هستند. یکی از این تجهیزات، سیستم دفاع ضدهوایی است که اوکراین با استفاده از آن میتواند پهپادها را سرنگون کند. در این بین آمریکا نیز فشارهایش را بر اسرائیل افزایش داده ولی تلآویو میداند که با در اختیار گذاشتن این تجهیزات به اوکراین، روابطش با روسیه تخریب میشود. اگر این سناریو پیگیری شود، ممکن است در مقابل اسرائیل نیز از آمریکا خواسته باشد که هر زمان برنامه هستهای ایران به نقطه خاصی رسید، دست تلآویو برای ماجراجویی باز باشد.
پوتین در دوراهی تلآویو-تهران
امروز هم نتانیاهو و هم پوتین در شرایط سختی قرار دارند؛ هیچکدام از این دو سیاستمدار در شرایط سال ۲۰۱۵ قرار ندارند که بتوانند بر سر همه تفاهمات باقی بمانند و وضعیت بینالمللی نیز شباهتی به آن زمان ندارد. در واقع وضعیت همکاری مسکو-تلآویو بسیار شکننده شده است و با شرایط فعلی نمیتواند در سطوح مهم ادامه پیدا کند. در چنین شرایطی، بعید به نظر میرسد که روسیه به دلیل تفاهماتش با اسرائیل از دادن تجهیزات پیشرفته به ایران خودداری کند. زیرا روسها برخلاف تصور عموم، چون در جنگ اوکراین گرفتار شدهاند وابستگیشان به ایران بیشتر شده است. بنابراین با سبک و سنگین کردن داستان درمییابیم که برای روسها تهیه مهمات و تجهیزات نظامی در جنگ که همکاریهای نظامی با ایران را شامل میشود؛یک امر حیاتی است و نمیتوانند این گزینه را از دست بدهند.
البته روسها در این میان تلاش دارند در عین حال موازنه را حفظ کنند اما در چنین شرایطی امکان حفظ موازنه بین تلآویو و تهران خیلی دشوار است. زیرا روسیه از یک طرف تحت فشار اسرائیل است و از طرف دیگر تحت فشار ایران. همزمان نیز به کمکهای نظامی ایران نیاز دارد. بنابراین روسیه ناچار است جایی نرمش نشان دهد و به سمت یکی از طرفین تمایل بیشتری پیدا کند. درست است که امروز ارسال تجهیزات دفاع ضدهوایی توسط اسرائیل به اوکراین برای روسیه یک کابوس است اما مسکو به دلیل وابستگی نظامیاش به تهران نمیتواند در این میانه خیلی طرف دوست قدیمی خود اسرائیل باقی بماند. زیرا حمایتهای ایران را از دست خواهد داد. اما در این هیاهوی جنگ و تنش، سرنوشت تحویل سوخو ۳۵ به ایران چه میشود؟ به نظر میرسد با در نظر گرفتن نیاز روسیه به ایران، شاید تحویل این جنگندهها به ایران زمانبرباشد اما سرانجام سوخوها به ایران میرسند؛ به اصطلاح تحویل سوخو ۳۵ها دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.