bato-adv
کد خبر: ۶۲۵۵۱۱

هفت‌سنگ برجام

هفت‌سنگ برجام
همان گونه که توافق برجام مانند بازی هفت سنگ بوده و در نهایت با مذاکره و تعامل مستقیم میان ایران و ایالات متحده آمریکا تحقق یافت، اکنون نیز فرآیند احیای برجام، لغو تحریم‌های شکننده و رهایی ایران از وضعیت دشوار کنونی نیز نیاز به همان الگوی هفت سنگ برجام به ویژه گفتگو و تعامل ایران و ایالات متحده آمریکا دارد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۴ - ۲۹ فروردين ۱۴۰۲

اسلام ذوالقدرپور، دکترای علوم سیاسی در دنیای اقتصاد نوشت: سیاستگذاری عمومی را می‌توان میدان بازی یا نبرد برای سیاستگذاران به منظور تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی دانست. میدانی که قدرت و کارآمدی سیاستگذاران را در فرآیند سیاستگذاری و اداره امور عمومی نمایان می‌سازد. سیاستگذاری خارجی به عنوان یکی از مهم‌ترین حوزه‌های سیاستگذاری عمومی، اساسا میدان ستیز یا بازی سیاستگذاران، سیاست‌ها و ابزار‌های سیاستگذاری است که بسیاری تحلیلگران میل دارند از آن به عنوان بازی سیاستگذاری و در قالب نظریه بازی‌ها با تعاریف تکراری تفسیر داشته باشند. سیاستگذاری خارجی به یک ستیز شباهت‌های بیشتری دارد تا یک بازی.

اگر بخواهیم سیاستگذاری را یک بازی تفسیر کنیم، باید بازی‌های چند بازیگری و دارای روند‌های متکثر را در نظر داشته باشیم. یکی از این بازی‌ها را می‌توان بازی ایرانی و شبه قاره هندی «هفت‌سنگ» برشمرد که دارای بازیگران و رویه‌های گوناگون است. بازی‌ای که در هر کدام از کشور‌های منطقه شامل ایران، هند، پاکستان، افغانستان، بنگلادش، نام خاص دارد، اما شکل بازی یکسان است. هفت سنگ را می‌توان یک بازی تهاجمی دانست که شامل حمله ویرانگر اولیه با توپ به ساختار و ساختمان سنگی هفت‌سنگ و سپس حمله تیم مقابل با توپ به بازیگران تیم مهاجم است.

اصل این بازی زمانی شروع می‌شود که توپ تیم مهاجم سبب ویرانی ساختار هفت سنگ شود. سنگ‌های این بازی (هفت‌سنگ)، تعریف خاصی ندارند و تنها شرط آنها، قرار گرفتن روی هم، ثبات نسبی و موقت است. این سنگ‌ها که خود ابزار و بخشی از بازیگران این بازی هستند، شکل‌های مختلف دارند و هر کدام برای تشکیل ساختار هفت سنگ دارای نقش مهمی هستند. جای گیری این سنگ‌ها و سرعت عمل در قرار دادن هفت‌سنگ روی هم با مؤلفه دوام و پایداری بیشتر در مقابل توپ مهاجم، از بنیان‌های اصلی بازی محسوب می‌شود. جای گیری و تشکیل ساختار هفت سنگ نقش مهمی در بازی دارد، زیرا در برخی مواقع، به علت ناترازی و چینش بد سنگ ها، نیازی به ضربه مستقیم توپ نیست و تنها یک نسیم حرکت توپ از کنار سنگ‌ها نیز می‌تواند ساختار هفت‌سنگ را دچار لرزش و فروپاشی کند.

بازی هفت سنگ به خصوص چینش سنگ‌ها و شکل‌گیری هفت‌سنگ را می‌توان مصداق تکثر الگوی تعاملات در سیاستگذاری خارجی برشمرد که بر بسیاری سیاست‌های خارجی نیز سیطره دارد. بازی هفت سنگ به ویژه چینش سنگ‌های آن در سیاستگذاری خارجی مصداق‌های بسیاری دارد، اما در این مقاله به بررسی توافق برجام در چارچوب الگوی بازی هفت سنگ و امکان‌پذیری فرآیند احیای برجام در همین الگو پرداخته می‌شود:

یکم - بازی تهاجمی و نمایش دوستانه: همان گونه که هفت سنگ یک بازی تهاجمی و نیمه خشن، اما دوستانه محسوب می‌شود، فرآیند مذاکرات هسته‌ای ایران و توافق برجام نیز یک بازی تهاجمی با سیمایی دوستانه بود. فرآیند طولانی مذاکرات هسته‌ای ایران با فراز و نشیب‌های بسیاری همراه بود که خود مذاکرات را به رویکردی تنش زا و گاهی نیز خشن بدل کرده بود. تهدید‌های لفظی و کنش‌های سخت میان تیم مذاکره‌کننده ایران و تیم مذاکره‌کننده غربی به خصوص ایالات متحده آمریکا یکی از مؤلفه‌های اصلی مذاکرات تا آخرین ساعت‌های تحقق توافق برجام بود. مذاکرات برجام یک بازی تهاجمی یکجانبه بود که گروه مقابل نیز ۶ کشور (۱+۵) بودند و با رویکردی متناوب به تقابل با ایران می‌پرداختند. حتی دولت‌های روسیه و چین که ادعای حمایت از ایران داشتند نیز در شرایط خاص برای کسب امتیازات بیشتر و حفظ منافع راهبردی خود در نظام جهانی، با برخی تاکتیک‌های خود در توقف مذاکرات به منافع ایران ضربه می‌زدند.

دوم - چینش هفت‌سنگ برجام: یکی از مؤلفه‌های مهم روند شکل‌گیری توافق برجام را می‌توان چینش‌های متکثر و متضاد هفت‌سنگ برجام برشمرد که ایران را به عنوان یک عضو، بازیگر یا سنگ هفتم، نمی‌پذیرفتند. فرآیند برجام را می‌توان یک بازی هفت‌سنگ مطلق دانست که تنها ۶ سنگ اصلی تلاش داشتند در آن ایفای نقش کرده و بازی را مدیریت کنند! مهم‌ترین شباهت بازی هفت‌سنگ با مذاکرات هسته‌ای ایران و توافق برجام را می‌توان در ساختار و چینش هفت‌سنگ مشاهده کرد. ساختاری که چینش آن نیاز به هنر بازیگر برای انتخاب و تراز یا متوازن سازی هفت سنگ گوناگون در بازه زمانی کوتاه دارد.

این هفت کشور یا هفت‌سنگ برجام هر کدام دارای نیات، اهداف و منافع خاصی در مذاکرات هسته‌ای بودند. این منافع و نیات را می‌توان همان برجستگی‌ها یا ناهمواری‌های (ناصافی) سنگ‌های بازی هفت سنگ دانست که در زمان چینش آنان روی هم، نوعی تعارض منافع (ناترازی، لرزش و ریزش) را شکل داده و روند مذاکرات را متوقف کرده یا طولانی‌تر می‌کرد. تنها زمانی مذاکرات به توافق نهایی برجام رسید که هفت سنگ برجام (هفت کشور: ایران، ایالات متحده آمریکا، چین، روسیه، آلمان، فرانسه و انگلیس) با تلاش‌های نماینده اتحادیه اروپا توانستند بخشی از ناصافی‌ها یا امتیازات و اهداف خود را صیقل داده و نرم‌تر کنند.

سوم - بهترین وضعیت بازی و چینش هفت‌سنگ: وجود هفت‌سنگ برجام که متشکل از هفت کشور با گونه‌هایی از نیات، اهداف و منافع مختلف و متضاد بودند، مذاکرات هسته‌ای ایران را به یک بازی هفت‌سنگ فرسایشی و سخت بدل کرد که در نهایت به توافق برجام منجر شد. مذاکرات هسته‌ای ایران که بیشتر بر مذاکرات مستقیم ایران با ۵ کشور چین، روسیه، آلمان، انگلیس و فرانسه استوار بود، مذاکره مستقیم ایران و آمریکا را که بنیان اصلی امکان‌پذیری توافق بود، کنار نهاده و دیگران از سوی ایران و آمریکا سخن گفته و نقش میانجی نه چندان قابل اعتماد را ایفا می‌کردند.

این روند از مذاکرات مصداق این سخن «رابرت دال» است که می‌گوید: «باید دانست که در سیاست، امتناع از تصمیم‌گیری به معنای آن است که اجازه دهیم دیگران برای ما تصمیم بگیرند.»، اما با برقراری مذاکرات مستقیم ایران و ایالات متحده آمریکا بود که اختلافات کاهش یافته و توافق امکان پذیر شد. نماینده ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا در مذاکرات هسته‌ای ایران (خانم‌ها کاترین اشتون و فدریکا موگرینی) که نقش ترازکردن سنگ‌های برجام و چینش آن‌ها را بر عهده داشت، امکان قرار گرفتن هفت سنگ برجام روی هم و شکل‌گیری هفت سنگ برجام در یک ساختار یا توافق برجام را فراهم کرد. هفت سنگ برجام تنها زمانی به نتیجه رسید که همه سنگ‌های آن حاضر به کاهش امتیازات و اهداف خود شدند، اما بنیان موفقیت برجام بر تعادل و همنشینی دو سنگ اصلی برجام یعنی ایران و ایالات متحده آمریکا استوار بود.

همنشینی و تراز کردن دو سنگ اصلی مذاکرات هسته‌ای که ایران و ایالات متحده آمریکا بودند، مذاکرات را به موفقیت نزدیک کرده و به توافق برجام رساند. تا زمانی که نیات، اهداف و منافع ایران و آمریکا چکش نخورده و تراز نشدند، مذاکرات با نوسان شدید و توقف‌های مکرر مواجه بود. با چکش کاری دو سنگ اصلی برجام (ایران و آمریکا) و تراز کردن آن‌ها بود که توافق برجام حاصل شد. این رویکرد نشان داد که گشایش آنچه مشکل سیاست خارجی ایران نامیده می‌شود با مذاکره مستقیم ایران و ایالات متحده آمریکا بهتر امکان پذیر است، نه با طیفی از مذاکرات تکراری با سایر بازیگران یا سنگ‌های برجام. بهترین وضعیت چینش هفت‌سنگ برجام زمانی رخ داد و زمانی رخ می‌دهد (در مذاکرات احیای برجام) که دو سنگ اصلی برجام یعنی ایران و ایالات متحده آمریکا در کنار هم یا روی هم تراز شده و نسبت به یکدیگر نرم‌تر شده باشند.

بازی هفت سنگ که در قالب یک بازی تهاجمی با سیمایی دوستانه است، می‌تواند الگوی تحلیلی بسیاری سیاستگذاری‌های خارجی به ویژه مذاکرات و ائتلاف‌های عصر کنونی باشد. سیاستگذارانی در نظام جهانی پسامدرن، برتری سیاستی خواهند داشت که بتوانند در الگوی بازی‌های نظام جهانی مانند بازی هفت‌سنگ عمل کرده و توان چینش بازیگران گوناگون کنار یکدیگر را روی هم داشته باشند و البته خود را نیز به منبع اصلی قدرت یا بازیگر و سنگ اصلی و قوی بازی نزدیک کنند. توافق برجام طی چند سال اخیر از سوی برخی سیاستگذاران ایرانی، فقط یک مولود نامبارک محسوب می‌شد که تنها ثروت مالی و منافع اقتصادی آن ارزشمند است و برخی معایب آن نیز سبب نفی و طرد آن شد! اما همین توافق ظاهرا نامبارک، یکی از مصداق‌های اصلی سیاستگذاری خارجی و درس بسیار مهمی برای سیاستگذاران است که سیاست خارجی، یک بازی تهاجمی با نمایی دوستانه مانند بازی هفت‌سنگ است که به هنر و دانش بازیگران برای موفقیت و برتری نیاز دارد.

سیاستگذاری خارجی ایران در شرایط حساس کنونی که در مرکز توجه نظام آنارشیک جهانی قرار گرفته است، آن گونه که رابرت دال گفته است، نباید اجازه دهد که دیگر بازیگران نظام بین‌المللی به جای ایران وارد تصمیم‌گیری، گفتگو و مذاکره با آمریکا شده و منابع ایران را برای حفظ و تقویت منافع خود هزینه کنند.

همان گونه که توافق برجام مانند بازی هفت سنگ بوده و در نهایت با مذاکره و تعامل مستقیم میان ایران و ایالات متحده آمریکا تحقق یافت، اکنون نیز فرآیند احیای برجام، لغو تحریم‌های شکننده و رهایی ایران از وضعیت دشوار کنونی نیز نیاز به همان الگوی هفت سنگ برجام به ویژه گفتگو و تعامل ایران و ایالات متحده آمریکا دارد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین