حسن تفضلی سال۱۲۷۴ ه. ش درخانوادهای به دنیا آمد که اصالتا اهل کرمانشاه بودند؛ اما برای کار و تجارت به کاشان نقل مکان کرده بودند؛ عبدالرحیم تفضلی (پدر حسن تفضلی) از تجار سرشناس دوره خود بود و به همین دلیل هم حسن تفضلی از کودکی با کار تجارت و بازرگانی آشنا شد و تا ۴۰سالگی به شغل تجارت و بازرگانی مشغول بود؛ ولی بعد تصمیم گرفت تا واحدی صنعتی و شرکتی در زمینه ریسندگی و بافندگی راه اندازی کند.
به گزارش دنیای اقتصاد، شرکتی که به نوشته کتاب «سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران» سرمایه اولیه اش ۲۰۰هزار تومان بود و با مشارکت چهار نفر دیگر راه اندازی شد و در سال۱۳۱۵ به بهره برداری رسید. این شرکت در ابتدا کارگاه کوچکی بود که با ۱۰۰ نفر، شروع به کار کرد؛ اما به مرور زمان توسعه پیدا کرد.
حسن تفضلی فردی تحصیلکرده و مدیری توسعه طلب بود که به اشتغال و کارآفرینی اهمیت بسیاری میداد. محمد مروج، رئیس سابق هیاتمدیره انجمن صنایع نساجی در فیلم مستندی با نام «از جنس حریر» که برای معرفی حسن تفضلی ساخته شده است او را یک کارآفرین واقعی معرفی میکند و میگوید: «دنبال این بود که بهترین کالا را پیدا کند، بیاورد در ایران تولید و به بازار عرضه کند.
او ارتباط بسیار خوبی هم با بازار داشت و به معنی واقعی کلمه یک کارآفرین بود.» تفضلی هر از چندی با سفر به کشورهای دیگر از جمله کشورهای جنوب شرق آسیا و کشورهای اروپایی سعی میکرد واحدهای صنعتی و تولیدات جدید را بررسی کند و در جریان تحولات روز صنعت نساجی قرار گیرد و این دستاوردهای جدید را به ایران و کارخانه نساجی کاشان بیاورد و از کارشناسان و مهندسان خارجی و داخلی هم در واحدهای صنعتی اش بهره بگیرد.
پیشرفت و توسعه شرکت ریسندگی کاشان باعث شد این شرکت در اسفند ۱۳۵۵ در بورس پذیرفته شود و بهای اسمی هر سهم آن ۵۰۰تومان به فروش برسد؛ بهایی که دو سال بعد در سال۱۳۵۷ به هزار و ۳۰تومان افزایش یافت و شرکت بیش از ۸هزار و ۵۰۰سهامدار داشت. در آن سالها کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان انواع منسوجات نخی، ابریشمی، الیاف پشمی، مصنوعی و متقال را تولید میکرد. در کنار شرکت ریسندگی کاشان، حسن تفضلی در سال۱۳۳۴ بعد از گذشت حدود ۲۰سال از شروع بهره برداری از کارخانه اول با مشارکت خاندان لاجوردی به فکر راه اندازی کارخانه مخمل کاشان افتاد.
سهم تفضلی در کارخانه مخمل کاشان ۲۵درصد و سهم خاندان لاجوردی ۷۵درصد بود. این کارخانه هم مانند کارخانه ریسندگی خیلی زود توانست راه توسعه و پیشرفت تولید و محصولات را در پیش بگیرد؛ بهطوریکه بعد از گذشت ۱۰سال از شروع تاسیس، کارخانه ۲هزار نفر پرسنل داشت و انواع نخ، پارچه چادری، حریر، مخمل پتویی، مبلی، کبریتی، شیفتون و سجاده در آن تولید میشد.
این کارخانه هم در سال۱۳۵۳ با ارزش ۱۰۰تومانی هر سهم وارد بورس شد و ارزش هر سهم آن در سال۱۳۵۷ به ۱۴۰تومان رسید. این کارخانه در سال۱۳۵۷ بیش از ۲۰۴۰سهامدار داشت و سرمایه شرکت به ۱۷۶میلیون و ۵۰۰هزار تومان رسیده بود.
محصولات این کارخانه تا جایی بین مشتریان برای خود جا باز کرده بود که فروش کارخانه از مخمل ۴۹میلیون تومان در سال۱۳۴۹ به ۵۰۰میلیون تومان در سال۱۳۵۷ افزایش یافت. یکی از کارگران قدیمی او در فیلم مستند «از جنس حریر» تعریف میکند: «تفضلی به حقوق کارگران و پرداخت آن توجه بسیار میکرد و حقوق کارگران را در دو نوبت در ماه، هر ۱۵ روز پرداخت میکرد.»
یکی دیگر از کارگران هم درباره توجه ویژه حسن تفضلی به زندگی کارگرانش، تعریف میکند: «یک روز ارباب همه متصدیها و سرپرستها را جمع کرد و گفت هر کارگری که میخواهد خانه بخرد ۳۰۰هزار تومان، هرکه میخواهد تعمیر کند ۵۰هزار تومان و هرکس که ساختمان سازی نیمه کاره دارد ۱۰۰هزار تومان میتواند مساعده بگیرد و ماهی هزار تومان از حقوقش کم میکنیم. تمام کارگران خانه دار شدند.» ارباب تفضلی همیشه به این فکر میکرد که کارگران نیز باید از سود کارخانه و موفقیتی که بهدست میآید، بهره ببرند برای همین هر از چندی سود شرکت را بین کارگران تقسیم میکرد.
او در سال۱۳۵۰ بیش از یکونیم میلیون تومان سود ویژه شرکت ریسندگی کاشان را بین کارگران کارخانه توزیع کرد و حتی در کارخانه مخمل کاشان به کارگران پیشنهاد داد تا برای افزایش حقوق برپایه کارمزد، کار کنند. مزد کارگران برای تولید ۱۲متر مخمل ۶تومان بود؛ ولی هرچقدر بیشتر از آن بافته میشد، سود آن را دریافت میکردند.
این نگاه تشویقی برای کار بیشتر با درآمد بالاتر که تولید چندین برابری را در کارخانه به دنبال داشت باعث شد تا بهره وری هر فرد در تولید روزانه به ۲۸متر و دستمزد آنان به ۱۰ تا ۱۴تومان افزایش یابد. بعد از پیروزی انقلاب، کارخانههای حسن تفضلی مانند بسیاری از کارخانههای مصادره نشد؛ اما این ماجرا چندان طول نکشید؛ زیرا او با مشکلی جدی برای ادامه کار روبهرو شد و آن ممنوع المعامله و ممنوع الخروج شدنش بود.
بعد از درگذشت حسن تفضلی مدیریت صنایع ریسندگی و بافندگی کاشان و شرکت مخمل و ابریشم کاشان دولتی شد. با دولتی شدن این کارخانهها نه تنها روند توسعه سالهای قبل آنها ادامه پیدا نکرد، بلکه به مرور زمان این واحدها رو به افول گذاشتند.