خودکشی در ایران
خودکشی گونهای از کجروی های اجتماعی است؛ زیرا در چارچوب اصول و قواعد اخلاقی و اجتماعی اغلب کشورهای امروزی قرار نمیگیرد و از لحاظ دینی حرام و از نظر اخلاقي اجتماعی قبیح و ناپسند است اما همه اینها باعث نمیشود تا از کنار این آسیب اجتماعی به سادگی گذشت.
تحقیقات پایگاه داده های رسمی وزارت کشور تا سال 1385 نشان داده که از هر 10 نفری که اقدام به خودکشی میکنند هشت نفر از آنان قبلا نیت خود را مستقیم و غیر مستقیم و کلامی یا غیرکلامی اعلام میکنند.
طبق آمار پنج دهه اخير روند تغييرات خودكشي در كشور ما عوامل گوناگوني را شامل ميشود. طبق بررسيهاي به عمل آمده در سالهای اولیه انقلاب هیچ آماری از خودكشي وجود ندارد، در سالهای جنگ و حتی چند سال اولیه بعد از جنگ با افزایش بسیار اندک و نامحسوس خودکشی مواجه هستیم ولی نرخ جهشی خودکشی از سال 70 شروع میشود و تا سال 83 با افت و خیز به رشد خود ادامه میدهدتا اینکه در سال 80 و 84به اوج خود میرسد و دیگر بار شروع به نزول میکند.
با بررسي روند اقدام به خودكشي در دهه آخر كه آمار دقيقي از آن موجود است روند خودكشي روبه كاهش گذاشته است.
زنان بيشتر خودكشي مي كنند يا مردان
اگر بخواهيم خودكشي را در ايران از نظر جنسيت بررسي كنيم بايد گفت كه در ايران نيز مانند ديگر كشورها زنان در اقدام به خودكشي و مردان در خودكشي موفق بيشتر هستند به تعبير ديگر در كشورهاي دنيا معمولا زنان سه برابر مردان دست به خودكشي ميزنند اما مردان سه برابر زنان در خودكشي موفق ميشوند.
در ايران مردان حدودا دو برابر زنان خودكشي كامل دارند اما در استانهايي مثل ايلام، بوشهر، خوزستان، كهگيلويه و بوير احمد، فارس و كرمان نرخ خودكشي زنان بالاتر از مردان است. ميتوان اينگونه نتيجه گرفت كه در ايران فاصله نرخ خودكشي زنان با مردان در حال كم شدن است.
يكي از دلايل كم شدن فاصله نرخ مرگومير زنان و مردان در اثر خودكشي نحوه انجام آن توسط زنان است در دهههاي اخير تعداد بسيار زيادي از خودكشي هايي كه توسط زنان انجام شده در اثر خودسوزي بوده است كه يكي از خشنترين و كشندهترين روشهاي خودكشي است كه درصد مرگ در آن بسيار بالاست.
اين شيوه تا حد زيادي تحت تاثير تقليد است چراكه در نواحي غرب و جنوب غربي كشور بيشترين درصد خودكشي موفق بين زنان از طريق خودسوزي بوده است در حالي كه در نواحي مركزي، شمالي و شرقي كشور روشهاي معمولتري مانند استفاده از دارو و سموم يا حلق آويز كردن در اولويت است.
زنان متاهل اصلي ترين قربانيان خودكشي
نكته مهم ديگر كه در رابطه با خودكشي زنان و مردان مطرح ميشود نقش ازدواج است برخلاف آنچه كه معمول است و گمان ميرود ازدواج يكي از عوامل خطرساز براي زنان و برعكس عامل حفاظتكننده عليه خودكشي براي مردان در ايران است زنان متاهل از اصلي ترين و اولين قربانيان اقدام به خود كشي در ايران هستند. در مقابل ميتوان از بيكاري و اعتياد بهعنوان عوامل خطرساز براي مردان نام برد.
سن غالب خودكشي
از نظر سني گروه غالب بي هيچ ترديدي نسل جوان كشور است. گروه بين 15 تا 30 سال بيشترين درصد خودكشي را به خود اختصاص داده است كه اين ارقام بيانگر سردرگمي ونااميدي بخشی از نسل جوان نسبت به آينده شان است .
اكثر تحقيقات سن شروع غالب در بين زنان را حدود 15 سالگي و سن شروع غالب در بين مردان را 19 سالگي ذكر كردند. پايين ترين سن خودكشي گزارش شده 6 سال است. طبق آمارها سن خودكشي بعد از 30 سالگي رو به كاهش مي گذارد. اين آمار نشان دهنده جريان معكوس خودكشي در ايران نسبت به كشورهاي غربي است چرا كه در غرب بيشتر افراد مسن و تنها اقدام به خودكشي مي كنند.
اختلافات خانوادگي و فقر انگيزه هاي اصلي
در خصوص انگيزه اقدام به خودكشي دو موضوع اختلافات خانوادگي و فقر اقتصادي از مهمترين انگيزههاي خودكشي در ايران است و مسايل ديگري مثل بيماريهاي روحي و رواني، مسايل عاطفي، جلب توجه ديگران انگيزه هاي فرعي و جانبي هستند حتي ديگر انگيزهها مثل ازدواج تحميلي، طلاق، مسائل ناموسي زيرمجموعه اين دو ريشه اصلي يعني فقر اقتصادي و مشكلات خانوادگي هستند.
نهاد خانواده مسئول بيش از 90 درصد اقدامات خودكشي در ايران است، حتي اختلالات روان پزشكي مخصوصا افسردگي كه اولين و بيشترين علت خودكشي هاي رواني راتشكيل مي دهد خود بازتابي از مشكلات محيطي و اجتماعي است.
اسلحه گرم، دارو يا حلق آويز كردن
شيوه هاي مورد استفاده براي خودكشي نسبت به نوع فرهنگ و مواد مورد دسترس متفاوت است. بعنوان مثال از آنجا كه در امريكا دسترسي به اسلحه گرم به آساني ميسر است نرخ خودكشي با اسلحه گرم بالاست. ولي مثلا در كشور چين اكثر اشخاص با استفاده از سموم آفات نباتي خودكشي مي كنند.
از سوي شيوه هاي مورد استفاده بين زنان و مردان نيز متفاوت است. مردان بيشتر از شيوه هاي خشن مانند اسلحه گرم، حلق آويز كردن خود يا پريدن از بلندي خود را مي كشند. شيوه و روش مورد استفاده در خودكشي در ايران به اين صورت بوده است كه بيشترين شيوه استفاده در اقدام به خود كشي، استفاده از دارو است و بيشترين شيوه استفاده شده در خودكشي موفق عبارتند از دارآويختگي، خودسوزي و مسموميت.
استفاده از اسلحه گرم به ندرت اتفاق ميافتد، در مناطقي كه دسترسي به سموم كشاورزي آسان است مانند شمال ايران تعداد زيادي از افراد از سم دفع آفات نباتي و حيواني استفاده كرده اند ولي جديدترين شيوه استفاده از گچ ساختماني است كه در پژوهشي به چهل مورد آن اشاره شده كه در استان لرستان اتفاق افتاده است به طور كلي شايع ترين روش اقدام به خودكشي در كشور ما سوء مصرف دارو و نادرترين روش اقدام به خودكشي افتادن زير وسيله نقليه و برق گرفتگي است.
جغرافياي خودكشي در ايران
از نظر جغرافياي خودكشي در ايران بهنظر ميرسد بالاترين نرخ خودكشي مربوط به غرب وجنوب غربي كشور است. نرخ خودكشي از غرب به شرق كمتر ميشود. نكته قابل توجه ديگر نرخ خودكشي در استان سيستان و بلوچستان كه به نظر ميرسد در طي دههها بدون تغيير باقيمانده باشد كه اين خود نشاندهنده وضعيت و شرايط غير معمول در اين ناحيه است كه نياز به بررسي و تحقيق دارد.
نرخ خودكشي در بين استانهاي مختلف
درخصوص نرخ خودكشي در استانهاي ديگر نيز ميتوان گفت كه بالاترین نرخ خودکشی متعلق به استان ایلام و بعد استان کرمانشاه است و پس از این دو استان با فاصلهی زیادی استانهای لرستان، همدان، گلستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، آذربایجان غربی،کرمان و کردستان دارای بیشترین موارد خودکشی ثبت شده هستند.
با آنکه تعداد موارد خودکشی ثبت شده در استان تهران بسیار بالاست اما نسبت به جمعیت چند ميليوني به نسبت جمعيتش از نظر خودکشی در کنار سیستان و بلوچستان در شمار آخرین رتبهها قرار دارد.
خودكشي در ساير كشور هاي جهان
هر 20 دقيقه يك نفر در آمريكا خودكشي ميكند. هرسال بيش از 30 هزار نفر خود را ميكشند. خودكشي يكي از 10 علت مرگ در بخشهاي صنعتي جهان محسوب ميشود، خودكشي دومين يا سومين علت مرگ در ميان افراد جوان است.
بعضي شواهد نشان مي دهد كه تعداد خودكشيهاي واقعي احتمالا 25 تا 30 درصد بيشتر از آن چيزي است كه ثبت مي شود. طبق برخي برآوردها در قبال هر شخصي كه مرتكب يك خودكشي موفق مي شود هشت تا 10 نفر اقدام به خودكشي ميكنند.
كشورهايي با نرخ خودكشي بالا
اروپا و بخش بزرگي از آسيا داراي نرخ خودكشي بالايي هستند. در حقيقت روسيه و ديگر كشورهاي متعلق به شوروي سابق مانند ليتواني( 42 در صدهزار نفر)، روسيه(38 در صد هزار نفر)، بيلاروس(35در صد هزار نفر)، قزاقستان(28در صد هزار نفر) و اوكراين(26 در صد هزار نفر) داراي نرخ خودكشي بالا هستند.
در حال حاضر تمام اين كشور ها جزو كشورهاي تازه استقلال يافته هستند. علت خودكشي مردم در اين كشورها بيشتر به دليل مسائل اقتصادي است. مردم احساس مي كنند كه هيچ راهحلي براي حل مشكلاتشان وجود ندارد و اميدي به آينده ندارند.
دلايل ديگري نيز مانند مشكل در ارتباط برقرار كردن با ديگران يا اعتماد نفس پايين يا اختلالات خلقي ميتواند زمينهساز خودكشي باشد ولي با اين حال اقتصاد نقش عمدهاي را بازي ميكند زيرا وضعيت اقتصادي بسيار بيثبات است.
در اين كشورها در مقابل هر 5 يا 6 مرد يك زن خودكشي موفق دارد كه نرخ بسيار بالايي است و همين آمار ثابت ميكند كه نااميدي در اثر بيثباتي اقتصاد نقش عمده اي دارد.
از طرف ديگر كشورهايي مانند بلژيك (21 در صد هزار نفر )، فنلاند (18 در صد هزار نفر )، سوئيس(18 در صد هزار نفر )، اتريش (18 در صد هزار نفر )، فرانسه(5/17 در صد هزار نفر )، كره (9/17 در صد هزار نفر ) و ژاپن (8/23 در صد هزار نفر ) نيز نرخ خودكشي نسبتا بالايي دارند. حدود دو تا سه مرد در مقابل يك زن اقدام به خودكشي موفق مي كنند. از آنجايي كه اين كشورها جزو كشورهاي با وضعيت اقتصاد خوب هستند بنابراين نميتوان گفت كه اقتصاد نقش اصلي را در اقدام به خودكشي بازي ميكند.
در اين كشورها عوامل اجتماعي و شخصي را ميتوان جزو دلايل خودكشي بهحساب آورد مانند: تنهايي و افسردگي، بحرانهاي خانوادگي و شخصي، سطح رقابت بالا در جامعه براي رسيدن به موفقيت و ...
كشورهايي با نرخ خودكشي متوسط
كشورهاي دانمارك(6/13 در صد هزار نفر)، آلمان (5/13 در صد هزار نفر )،چين(9/13 در صد هزار نفر)، سوئد(4/13 در صد هزار نفر )،استراليا (7/12 در صد هزار نفر )،كانادا(9/11 در صد هزار نفر)، هند (7/10 در صد هزار نفر )، ايالات متحده(11 در صد هزار نفر ) و سنگاپور (5/9 در صد هزار نفر )جزو كشورهايي هستند كه نرخ خودكشي رو به كاهشي دارند. در دانمارك، آلمان و سوئد حدود دو تا سه مرد در مقابل يك زن اقدام به خودكشي موفق مي كنند.
اما در كشورهايي مانند استراليا، كانادا و ايالات متحده حدود سه الي چهار مرد در مقابل هر يك زن دست به خودكشي موفق مي زنند. به نظر ميرسد رقابت سخت اجتماعي براي رسيدن به موفقيت دليل عمده خودكشي در بين مردم اين جوامع باشد. بنابراين با اينكه مردم در اين كشورها از وضع اقتصادي خوبي برخوردارند اما ناچارند فشارهاي زيادي را براي رسيدن به موفقيت تحمل كنند.
كشور چين نرخ خودكشي معكوسي دارد. به اين معني كه چين تنها كشور در دنياست كه در آن زنان بيشتر از مردان خودكشي ميكنند! نرخ خودكشي مردان در چين 13 در هر صد هزار نفر است در حالي كه 8/14 در هر صد هزار نفر بين زنان است و اين نشان ميدهد كه زنان چيني نسبت به همتايان خود در ديگر كشورها وضعيت مصيبتبارتري دارند.
البته با توجه به اينكه در بيشتر جوامع به ويژه جوامع شرقي سيستم مردسالاري حكمفرماست ميتوان دليلي براي نرخ بالاي خودكشي زنان در اين جوامع را توجيه كرد.
خشونت جنسي ، طردشدگي، فقدان دسترسي به مراقبتهاي پزشكي و نبود فرصتهاي برابر را نيز ميتوان از دلايل ديگر نرخ خودكشي بالا در اين جوامع برشمرد.
كشورهايي با نرخ پايين خودكشي
كشورهايي مانند اسپانيا(2/8 در صد هزار نفر )، ايتاليا (1/7 در صد هزار نفر )، انگلستان (9/6 در صد هزار نفر)، آرژانتين (4/6 در صد هزار نفر )، برزيل (1/4 در صد هزار نفر )، تايلند (4 در صد هزار نفر )، ايران (6 در صد هزار نفر)، كويت(2 در صد هزار نفر ) داراي نرخ خودكشي بسيار پاييني هستند. به نظر مي رسد كه خودكشي در كشورهاي مسلمان يا انجام نمي شود يا داراي نرخ بسيار پايين است. با توجه به حرام بودن خودكشي در اسلام اين نرخ پايين توجيه مي شود.
خودكشي در ايران در مقايسه با ديگر كشورهاي دنيا با توجه به آماري كه گفته شد به طور كلي نرخ خودكشي در ايران از نرخ بسياري از كشور هاي جهان پايين تر بوده و نسبت به كل جمعيت نرخ چندان نگران كننده اي نيست.
به عنوان مثال در سال 1385 كل جمعيت ايران 70495782 نفر بوده است و در همين سال نرخ كلي اقدام به خودكشي 10/5 در هر صد هزار نفر است كه مي توان گفت كه نرخ طبیعی و حتي اندكي است.
مسئله آمار يكي از مهمترين و اساسي ترين موانع درراه تحقيق خودكشي و ديگر آسيبهاي اجتماعي در كشورماست البته در اين راستا پايگاه داده هاي اجتماعي معاونت امور اجتماعي وزارت كشور اقدام به تهيه نرم افزار اطلس اجتماعي كرده است كه در صورت موفقيت اين طرح در عرصه اطلاعات اجتماعي آسيبها، کمک زیادی به مسئولان و جامعه شناسان خواهد کرد.
راهكارهايي براي پيشگيري از خودكشي
از آنجا كه معضل خودكشي از ابعاد و وجوه مختلفي منشا مي گيرد و پديده اي چند عاملي است بنابراين بايد براي پيشگيري از آن نيز قواعد برنامه ها و سازمانهاي مختلفي را وارد حوزه پيشگيري كرد. تمركز بر شيوه ها و عدم دسترسي به ابزار خودكشي تنها يكي از راه حلهاست.
بهعنوان مثال در چين زنان بهطور گستردهاي از سموم دفع آفات نباتي استفاده ميكردند و نهايتا راه حل اين شد كه ظرف محتوي سموم داراي دو كليد و دو در باشد كه يكي را زن و ديگري را شوهر او نگهداري ميكردند و براي باز كردن ظرف سم بايد هر دو نفر حاضر بودند يا در برخي مناطق ايران بعد از استفاده از گاز شهري درصد خودسوزي با نفت پايين آمد ولي اينگونه راهحلها مقطعي و سطحي هستند و شخصي كه قصد جدي براي خودكشي داشته باشد بهراحتي ميتواند ابزار و شيوه هاي ديگري را جايگزين كند.
پس بايد به راه حلهاي ريشه اي توجه كرد. براي پيشگيري از خودكشي بايد برنامه هاي بلند مدت، ميانمدت و كوتاهمدت را مدنظر قرار داد. در برنامه هاي بلندمدت مسائل فرهنگي و آموزشي محوريت دارند و شامل برنامهريزي در جهت فرهنگسازي براي روابط بهتر خانوادگي از طريق آموزشهاي همگاني در مدارس رسانه ها و ايجاد فضاي آرامش بخش و اميدواركننده به آينده در جهت رفع افسردگي در جامعه و... است.
در برنامه هاي ميان مدت مسائل اقتصادي و بهبود وضعيت معيشت محوريت دارند. حل معضل بيكاري، تلاش در جهت بهبود وضعيت اقتصادي مردم، ايجاد اشتغال هاي موقت و فراهم امكانات بهتر براي روستاييان و عشاير و در كل كاهش دادن نابرابريهاي اجتماعي همه و همه مي توانند مانعي بر سر راه افزايش ميزان خودكشي در كشور باشند.
در برنامههاي كوتاهمدت نيز مسائل درماني محوريت دارند. تشويق زوجهاي جوان براي گرفتن مشاوره هاي قبل از ازدواج، شناسايي افراد در خطر و اقدام سريع براي حل مشكل آنان و ايجاد خطوط بحران و اورژانسهاي اجتماعي مي توانند تا حد زيادي در برابر معضل خودكشي چارهساز باشند.