فرارو- نهادهای بینالمللی، از جمله صندوق بینالمللی پول، سازمان توسعه و همکاری اقتصادی و بانکجهانی، پیوسته در حال بررسی روندها در اقتصادهای مختلف هستند و هر سال یا هر ششماه، گزارشهایی درباره نتایج تحقیقات خود منتشر میکنند. یکی از موضوعات بسیار مهم که مورد توجه این نهادها بوده، اقتصادهای شکننده است. تعاریف گوناگونی از این دسته اقتصادها مطرح شده و نهادهای بینالمللی بر مبنای تعاریفی که دارند، تعدادی کشور را جزو این گروه طبقهبندی میکنند.
به گزارش فرارو، این نهادها تاکید دارند، آدرس اقتصادهای شکستنی را باید با نشانههایی همچون تورمهای بالا و بلندمدت، رشدهای اقتصادی ضعیف در دوره زمانی طولانی، سطح فراگیر فقر، وجود شکافهای اجتماعی متعدد و ... شناخت.
بهطور خلاصه، اقتصادهای شکننده، اقتصادهایی هستند که مانند دیگر اقتصادها با ریسکهایی مواجهاند، اما ظرفیتهای کافی برای مقابله با این ریسکها و طیکردن مسیر توسعه را در اختیار ندارند، در نتیجه، همواره از دیگر اقتصادها عقب میمانند و فاصله آنها با دیگر اقتصادها همواره در حال افزایش است. همچنین ضعفهای گوناگون در حوزههای مختلف در این اقتصادها به شکل فراگیر مشاهده میشود.
چرا اقتصاد ایران شکننده است؟
احسان سلطانی کارشناس مسائل اقتصادی در
گفتگو با فرارو با اشاره به اینکه شاخصهای مختلفی برای بررسی شکنندگی اقتصاد ایران میتوان برشمرد، گفت: «مسئله این است که طی ده سال گذشته در نگاه خوشبینانه ایران، رشد اقتصادی صفر را تجربه کرده. این درحالیست که در نگاه بدبینانه رشد اقتصاد ایران در دهه ۹۰ منفی بوده است، طبیعتا زمانی که برای سالیان متمادی کشور رشد اقتصادی نداشته باشد، شکست سیاست گذاریهای اقتصادی رخ خواهد داد.»
وی افزود: «در یک دهه اخیر تشکیل سرمایه در کشور سقوط وحشتناکی داشته و میزان فرسودگی اقتصادی به خصوص در زیر ساختهای کشور بسیار وحشتناک بوده، است. علاوه بر زیر ساختها در بحث خدمات نیز ما با یک چالش بزرگ فرسودگی روبرو هستیم، وسائل حمل و نقل عمومی بسیار مستهک شده اند و این مسئله هزینه زیادی را برای کشور به همراه داشته، حتی در منازل نیز بسیار از لوازم خانگی مردم قدیمی شده و فرسوده است.»
سلطانی با اشاره به اینکه تورم بالا در سالهای اخیر از دیگر علتهایی است که اقتصادی ایران بسیار شکننده است، گفت: «این تورم بالا موجب شده که پول ملی ایران سقوط وحشتناکی را تجربه کند، به طوریکه امروز ریال یکی از بی ارزشترین واحدهای پولی در جهان به حساب میآید. این موضوع مشکلات اقتصادی بسیار زیادی را در کشور به بار آورده که تبعات آن بسیار جبران ناپذیر است.»
این کارشناس مسائل اقتصادی اضافه کرد: «از سوی دیگر در حال حاضر چشم انداز امیدوارانهای در سطح جامعه وجود ندارد و همین موضوع امید به آینده را از بین برده است، در این وضعیت مسئله اقتصاد به طور قطع با چالشها و معضلات بسیار زیادی روبرو میشود و امکان اصلاح وضعیت و اقدامات اصلاحی وجود ندارد.»
وی ادامه داد: «بخش دیگری از این شکنندگی اقتصادی نیز مربوط به سیاستهای اقتصادی کشور در حوزه بین الملل است، درحالی که مقامات دولتی مانور زیادی بر روی عضویت ایران در پیمان شانگهای دادهاند، باید گفت، عمده تجارت این سازمان مرتبط با چین است، که خارج از این پیمان چین شریک تجاری نخست ایران محسوب میشود و شانگهای نمیتواند، نفعی برای ایران داشته باشد، در مورد کشورهای آسیای میانه نیز ما با آنها تجارتی نداریم، بنابراین از این لحاظ نیز عملکرد مناسبی از سوی دولت انجام نشده است.»
سلطانی بیان کرد: «نابودی قدرت مالی قشر بسیار عظیمی از مردم نیز باعث شده توان سرمایه گذاری از بسیاری از افراد جامعه سلب شود، این نیز به خاطر افزایش فاصله قیمتها در بازار با میزان حقوق و دستمزد پرداختی است که روز به روز این فاصله بیشتر میشود، در چنین وضعیتی بازار کالاهای خاص از جمله فولاد، ماشین آلات تولیدی خارجی و...، که نیاز به سرمایه گذاری زیادی دارند، به رکود میگراید و همین موضوع بخش تولید کشور را نیز با مشکل روبرو میسازد.»
وی با اشاره به اینکه بخش دیگری از شکنندگی اقتصادی ایران مربوط به رکود در تمامی بازارها است، خاطرنشان کرد: «رکود تورمی که در بازارهای مختلف سرمایهای وجود دارد، حتی در بازار مسکن تقاضا را از بین برده و بازارها به نوعی قفل شده است. از سوی دیگر سلطه اقتصاد خصولتی و شبه دولتی بر تمامی بازارهای کشور نیز دلیل دیگری است که باعث شده امروز اقتصاد ایران به این ورطه بیفتد.»