جلیلی در حال سخنرانی برای جماعتی اندک با پلاکاردهایی در دست حاوی شعارهایی با مضمون ضد مذاکرات هستهای. آیا این «ِقلّت» نمادی از سرنوشت جایگاه سیاسی مرد پیشین پرونده هستهای ایران نیست؟
به گزارش شرق، او اخیرا در توییتی نوشته: «اینکه آمریکا که امروز در موضع شکست است بخواهد برای ما شرط بگذارد، همانقدر مضحک است که آلمان نازی در پایان جنگ جهانی دوم که شکست خورده بود برای رقبایش شرط میگذاشت و میگفت باید بیایید گفتوگو کنید! اینکه رهبری در پایان دولت قبل گفتند این دولت (در مذاکره با آمریکا) مایه عبرت شد، یک راهنمایی دلسوزانه به همه بود».
شاید سخت باور کنیم که مخاطب این توییت سعید جلیلی، نه دولت حسن روحانی بلکه تیم مذاکرهکننده دولت ابراهیم رئیسی باشد. جلیلی که در انتخابات ریاستجمهوری امسال، به نفع رئیسی کنار کشید و سبد رأی خود را به او هدیه کرد، همانقدر تند به وزارت خارجه کابینه سیزدهم حمله کرده که گویی همچنان محمدجواد ظریف رهبری تیم مذاکره با غرب را بر عهده دارد.
سعید جلیلی که به جبهه پایداری نزدیک است این روزها علم مخالفت با مذاکره را با حمله به «برجام» بلند کرده اما گویی حواسش به این نکته نیست که بههرحال ادامه روند مذاکرات را یک دولت اصولگرا ادامه میدهد و دولت روحانی دیگر مسئولیتی در کشور ندارد و تیم فعلی هم اصولا تمایلی به استفاده از واژه «برجام» ندارد.
درحالیکه دولت رئیسی به جای «برجام» از عنوان کلی «مذاکرات برای رسیدن به توافق» استفاده میکند، اما جلیلی همچنان از «برجام» استفاده میکند و گویی تنها بهخاطر اینکه با ابراهیم رئیسی در یک خط و جناح قرار دارد، نامی از او نمیآورد. حتی در مراسمی که در جماران برگزار شد، در دست تعداد اندکی که پای سخنرانی او نشسته بودند، پلاکاردهایی در دستشان بود که روی آنها نوشته شده بود: «برجام چک بیمحل است»، «مذاکره مستقیم هرگز» و «خون حاج قاسم را معامله نمیکنیم» و هیچ نامی از ابراهیم رئیسی نیاورده بودند، درحالیکه پیش از شروع دولت سیزدهم بارها مستقیم شخص حسن روحانی را مخاطب قرار میدادند و حتی در دیماه امسال در زمان پخش زنده مراسم سالگرد سردار سلیمانی، تلویزیون پلاکارد یکی از حاضران را نشان داد که خواستار «محاکمه قاتلان شهید قاسم سلیمانی» شده و در ادامه، از روحانی، ظریف و لاریجانی نام برده شده بود. در بهمن سال 97 نیز در راهپیمایی ۲۲ بهمن قم گروهی از تظاهراتکنندگان پلاکاردهایی در حمله به دولت روحانی در دست داشتند که در یکی از آنان نوشته شده بود «مردم در مسیر انقلاباند، ماشاءالله آقایان به فکر بخور بخورند، علی برکتالله» که کنایهای به تکیهکلام حسن روحانی بود.
جلیلی هرچند بعد از آنکه تیم مذاکره با غرب را در سال 92 به ظریف واگذار کرد، تلاش کرد برای خود گروهی هوادار جلب کند اما سخنرانی او با حضور تعداد کم مستمع نشان داد حتی در زمانهای که سه قوه در دست اصولگریان است، او باز تنهاست. مرداد 98 چند ماهی مانده به انتخابات مجلس یازدهم، از جلیلی بهعنوان یکی از نامزدهای اصلی برای رسیدن به صندلی ریاست پارلمان نام برده میشد اما تسنیم عکسی از او در یکی از مساجد نشان داد که تنها حدود 30 نفر پای سخنرانی او نشسته بودند. البته بعدها گفته شد که آن مراسم تنها ویژه برخی از فعالان فرهنگی در همدان بوده و نشست عمومی نبوده است. اما عکسهایی که از سخنرانی جلیلی در جماران منتشر شد نشان میدهد مخاطبان او تعداد کمی از جوانان هستند که احتمالا در ستادهای انتخاباتی جلیلی فعالیت داشتهاند.
چند روز پیش نیز «شرق» از قول یک منبع آگاه از نامهای در نقد احیای برجام که جلیلی به رهبری نوشته، خبر داد که به گفته او شش ماه پیش نوشته شده بود؛ نامهای که ابتدا از سوی یکی از اعضای دفترش تکذیب شد اما جلیلی گفت که آن را در نقد عملکرد دولت روحانی نوشته است. بااینحال این منبع آگاه به «شرق» گفته: «موضوع آن نه مذاکرات دولت قبل بلکه همین مذاکرات احیای برجامی است که در دولت فعلی در جریان است.
نامهای که او میگوید شش ماه پیش نوشته شده، قطعا در فاصله یک ماه و نیم اخیر بازنویسی و ارائه شده و او اخیرا و در همین زمان دولت سیدابراهیم رئیسی نیز دوباره بر مواضع خود تأکید کرده است». جلیلی در سخنرانی چند روز پیش خود در حسینه جماران تحت عنوان «پشت خیمه دشمن» گفته بود: «من همیشه مکاتباتی داشتم و وظیفه خود میدانم نظراتم را بیان کنم. دولت قبل در پایان دوره خود، گزارشی درباره برجام داد. من آن را بررسی کردم و مواردی را که با واقعیت مطابقت نداشت، بیان کردم. این نامه مربوط به شش ماه پیش و در نقد گزارش دولت قبلی در زمینه دستاوردهای برجام بود. البته این مسائل ارزش پرداختن ندارد».
این نیز گفته شده که این نامه گزارشی است که در نقد گزارش آخر محمدجواد ظریف از برجام به مجلس و در «کارگروه سیاست خارجی دولت سایه» تنظیم شده بود. دولت سایه را جلیلی بعد از شکست در انتخابات سال 92 راه انداخت و البته در این هشت سال مشخص نشد برای آن چگونه کادرسازی کرده و مشخص است که در این زمینه تنها مانده و نتوانسته از اصولگرایان فرد یا حزبی را همراه خود کند. جلیلی در هشت سال دولت روحانی برای نقد او تنها به سخنرانی پرداخت. خود نیز درباره دولت سایه گفته بود: «آن چیزی که ما در اینجا تحت عنوان دولت سایه مطرح کردیم، نه حزب است و نه تشکیلات، بلکه یک گفتمان است؛ به این معنی که فرد سایهبهسایه روند تحولات را دنبال کند و در حد وسعش بر مسیر حرکت انقلاب اسلامی تأثیر مثبت بگذارد».
جلیلی پیش از تشکیل دولت سایه، مسئول تیم مذاکرهکننده با غرب بود و البته در آنجا نیز طرفدار چندانی نداشت. در زمان مناظرههای سال 92، علیاکبر ولایتی که 16 سال مسئولیت وزارت خارجه را بر عهده داشت، خطاب به جلیلی گفته بود: «دیپلماسی این نیست که در کشورهای دیگر خطابه بخوانید و مطالبی را که در کنفرانس مطبوعاتی میگفتید، اینجا هم بگویید! در آخرین مذاکرات آلماتی پیشنهاداتی شد که میشد براساس آن پیش رفت، اما آقای جلیلی آن را نپذیرفته است. آنها در مذاکرات آلماتی گفتهاند که اگر غنیسازی را کُند و فوردو را کُند کنید، ما سه تحریم را برمیداریم. این به شهادت معاون وزارت خارجه است که در مذکرات بوده، ولی شما گفتهاید که کل تحریم را بردارید که نشان میدهد نمیخواهید کار را پیش ببرید. مثل این است که جنس صد تومانی را به کسی بخواهند بفروشند و او بگوید این را به من دو تومان میدهی! دیپلماسی این نیست که در داخل کشور بگوییم ما اصولگراییم و انعطاف نداریم. دیپلماسی خشونت و سرسختینشاندادن نیست، دیپلماسی تعامل و بدهبستان است. نمیشود که آنها هرچه که ما میخواهیم بدهند و ما هیچ کاری نکنیم! دیپلماسی بیانیهصادرکردن پشت تریبون نیست!».
سعید جلیلی این روزها با نام «برجام» که همه را به یاد حسن روحانی میاندازد با «مذاکره» در دولت ابراهیم رئیسی مخالفت میکند و این مبهمبودن او باعث شده نتواند مخاطب مشخصی برای خود جمع کند و باید دید تا رسیدن به انتخابات بعدی در سپهر سیاسی جای مشخصی خواهد داشت یا تنها به سخنرانیهای خود ادامه میدهد.