bato-adv

سحر زکریا: مهران مدیری میلیارد‌ها تومان هم بدهد با او کار نمی‌کنم

سحر زکریا: مهران مدیری میلیارد‌ها تومان هم بدهد با او کار نمی‌کنم
سحر زکریا گفت: خیلی‌ها می‌گویند، چون مهران مدیری دیگر نقش بهت نداده داری این‌ها را می‌گویی؟ نه واقعا اینطور نیست. اگر امروز می‌آیم چنین حرفی می‌زنم به خاطر این است که مدیری تغییر رویه داده است. من می‌شنوم که می‌گوید من به آن گل‌فروشی که سر چهارراه می‌ایستد فکر می‌کنم، پس چطوری به تیمی که سال‌ها با شما کار کرده فکر نمی‌کنی؟

سریال «پاورچین» در آستانه بیست سالگی است. این سریال ابتدای دهه هشتاد با همکاری مهران مدیری و پیمان قاسمخانی شکل گرفت و پر از ایده‌ها و موقعیت‌ها و حرف‌های جدید بود. جالب اینجاست که بعد از این همه سال هنوز هم ماجراهایش تکراری و قدیمی نشده و موقعیت‌هایش کماکان جذاب است. بعضی از اصطلاح‌ها، تکیه‌کلام‌ها و حتی لحن صحبت کردن کاراکترهایش هنوز در ذهن مخاطبان مانده.

به گزارش روزنامه هفت صبح، مدیری بعد از «پاورچین»، ۱۵ سریال و یک فیلم سینمایی ساخت، اما در هیچ‌کدام از آن‌ها موفق به جلب این حجم از مخاطب نشد. به بهانه نزدیک شدن به بیست سالگی این سریال پرمخاطب و بازپخش آن از شبکه آی‌فیلم، پرونده‌ای را به این سریال اختصاص داده‌ایم. در این پرونده ضمن گفت‌وگوی مفصل با سحر زکریا، بازیگر نقش مهتاب، مروری داریم بر دلایل موفقیت و ویژگی‌های شخصیت‌های ماندگار این سریال.

سحر زکریا با اینکه پیش از «پاورچین» در فیلم‌ها و سریال‌های مختلفی حضور پیدا کرده بود، اما اولین بار با نقش مهتاب در این سریال درخشید. این نقش به‌قدری دیده شد که خیلی زود به شهرت رسید. او با اینکه به گفته خودش چندان دل خوشی از نقش‌های کمدی نداشت، اما در «قهوه تلخ» هم نقش پررنگ دیگری بازی کرد. لعبت، دختر جهانگیرشاه، بار دیگر او را در مرکز توجه‌ها قرار داد. زکریا در «مرد دوهزارچهره»، «شوخی کردم» و «درحاشیه» هم با مدیری همراهی کرد و حتی در «دورهمی» هم به عنوان مهمان حضور پیدا کرد. او حالا بعد از گذشت بیست سال از همکاری‌اش با «پاورچین» دیگر قصد ندارد به هیچ قیمتی با مدیری همکاری کند.

درست است که بسیاری از مخاطبان، شما را اولین بار با نقش مهتاب «پاورچین» به یاد می‌آورند، اما اولین حضورتان مقابل دوربین برمی‌گردد به نقش سیمین در سریال «درپناه تو».

«درپناه تو» اولین کارم بود. از دانشگاه به این گروه معرفی شده بودم و تقریبا همه‌مان کار اولمان بود. فقط فکر می‌کنم پارسا پیروزفر بود که قبل از آن فیلم مجسمه را کار کرده بود. سه ماه هرروز می‌رفتیم دفتر آقای منوچهر شاهسواری، تهیه کننده سریال و ساعت‌های طولانی اتود می‌زدیم. جالب بود تا آخرین لحظه هیچ‌کس نمی‌دانست قرار است چه نقشی را بازی کند.

بعد از سه ماه کم‌کم آمدند گفتند فیلمنامه چیست و هرکس باید چه نقشی داشته باشد. من ابتدا نقش خیلی کوتاهی داشتم، اما آقای لبخنده بعد از تست گریم گفتند نقش سیمین را بازی کن. نقش خوبی بود، اما متاسفانه با اینکه در زمان خودش بهترین سریال تلویزیونی بود و تحولی اساسی ایجاد کرد آنقدر سانسور شد که چیزی ازش باقی نماند. بخش مهمی از نقش سیمین را هم درآوردند، چون می‌گفتند من دخترعموی رامین هستم و نمی‌توانم رابطه‌ای با او داشته باشم. واقعا حیف شد.

بعد از «درپناه تو» مهمترین نقش‌تان تا قبل از پاورچین، نقش ماریا در «قطار ابدی» بود.

نه من بعد از «در پناه تو»، «پرونده‌های مجهول» را با جمال شورجه کار کردم، در فیلم «مردی از جنس بلور» و سریال «همسفر» هم بازی داشتم. چند تله‌تئاتر هم در شبکه چهار کار کردم. در سریال «کاشانه» و «روزنامه‌نگاران جوان» و یکی از قسمت‌های «دنیای شیرین دریا» هم بازی داشتم و بعد رسیدم به «قطار ابدی». به نظرم سریال بسیار متفاوت و خوبی بود. ما تا قبل از آن چنین کاری در تلویزیون نداشتیم.

بعد رسیدید به پاورچین.

بله. اگر واقعیت را بخواهید من اصلا کار طنز دوست نداشتم. چون روحیه‌ا‌م روحیه کار طنز نیست. وقتی از دفتر آقای مدیری تماس گرفتند اصلا نمی‌دانستم این مدیری همان مدیری کارگردان سریال‌های کمدی است. وقتی رفتم دفتر دیدم خودش است. گفتم ببخشید آقای مدیری من اصلا بازیگر طنز نیستم. گفت اتفاقا کسی را می‌خواهیم که جدی باشد. مدام می‌خواستم از زیرش در بروم، اما نشد. حتی چندبار وسط کار گفتم آقای مدیری من اصلا ناراحت نمی‌شوم اگر بگویید توانایی کار کمدی ندارم می‌روم. اما گفت نه باید بمانی.

چرا این سوال‌ها را می‌پرسیدید؟ خودتان دوست نداشتید بازی کنید؟

خودم را در این سریال دوست نداشتم. تمام کار‌هایی که بازی کرده بودم جدی بود و عموما کار‌های جدی را دوست داشتم. نمی‌خواستم توی کار کمدی بیفتم، چون می‌دانستم وقتی کار کمدی بازی کنی دیگر نمی‌توانی کار جدی کنی.

هیچ‌وقت به شخصیت مهتاب علاقه‌مند نشدید؟

نه. من اصولا کار جدی را می‌پسندیدم. دلم می‌خواست کار جدی کنم، اما موقعیتش پیش نمی‌آمد.

اما بالاخره داشتید ۹۰ شب وقت می‌گذاشتید برای این نقش.

بله، ولی همچنان سودای این را داشتم که کار جدی کنم. وقتی هم دوستانم را می‌دیدم که نقش جدی بازی می‌کنند غبطه می‌خوردم.

در «پاورچین» نقش اول زن یک سریال نودشبی بسیار پرمخاطب بودید و بسیار به چشم آمدید. این شهرت برایتان جذاب نبود؟

خب چرا. اینکه بگویم شهرت جذابیت نداشت، دروغ گفته‌ام، اما شاید از یک جایی به بعد این شهرت را دوست ندارم. چون بعضی وقت‌ها دوست نداری دیده شوی. واقعیت این است که آن زمان برایم جذاب بود. بالاخره تلویزیون آن زمان خیلی دیده می‌شد این سریال به اصطلاح خیابان‌ها را خلوت می‌کرد. این میزان استقبال، دیگر در هیچ‌یک از کار‌های مهران مدیری تکرار نشد. حتی شب‌های برره هم اینطوری نبود.

شما جزو بازیگرانی بودید که از همان ابتدا در سریال حضور داشتید. بازیگر‌های بعدی به مرور زمان اضافه شدند و شخصیت مهتاب هم انگار در طول زمان تکمیل‌تر شد.

در سریال‌های ۹۰ شبی ما هیچ متنی از قبل نداریم. یکی از سختی‌های کار همین است. این شکلی نیست که از قبل سناریو بهتان بدهند و بتوانید فکر کنید. فقط می‌گویند تو مهتابی من فرهادم و … حالا توی کار به این نتیجه می‌رسیم که منِ مهتاب چگونه باشم. چه کاراکتری را پیدا کنم. شخصیت مهتاب در طول زمان و شاید بعد از یک ماه جا افتاد. یکی از سختی‌های کار این بود که ما روزپخش بودیم. شاید باورتان نشود، اما چندساعت از بعد از اینکه بازی‌مان تمام می‌شد همان قسمت از تلویزیون پخش می‌شد.

حتی حق نداشتیم مریض شویم. اگر حتی به سرم و بدبختی می‌رسیدیم همه به دردسر می‌افتادند. بعضی وقت‌ها بخش اول را می‌فرستادیم بعد روی بخش دوم کار می‌کردیم که مابین تبلیغات برسد به دستشان. حدود هشت نه ماه آدم‌های بیرون را نمی‌دیدیم. چون موقعی می‌رفتیم سرکار که همه خواب بودند و ساعت ۱۰ شب دوباره می‌رسیدیم خانه که باز هم همه می‌خوابیدند. وقتی کار تمام شد مثل اصحاب کهف شده بودیم.

پس اصلا بازخورد‌ها را نمی‌فهمیدید؟

چرا بهمان می‌گفتند. البته جالب بود که سر کار ما اجرای زنده هم داشتیم. یک سری می‌آمدند روی چند ردیف صندلی می‌نشستند تا اجرای ما را مثل تئاتر ببینند. فشار کاری خیلی زیادی رویمان بود.

با این مشکلات باز هم در «مرد دوهزارچهره» و «درحاشیه» پذیرفتید که در تلویزیون سریال کمدی کار کنید.

بعد از «پاورچین» آقای مدیری برای تمام سریال‌های بعدی با من تماس گرفتند. «نقطه‌چین»، «شب‌های برره»، «باغ مظفر» و … منتها من نمی‌خواستم کمدی کار کنم. مدام از زیرش در می‌رفتم. چند سال مجبور شدم بیکار بمانم، چون هرجا می‌رفتم بهم می‌گفتند کار کمدی کرده‌ای نمی‌توانی جدی بازی کنی. مثل امروز نبود. توی تلویزیون کار می‌کردی دیگر خیلی نمی‌توانستی بروی سینما. با تمام این مشکلات، اما در آن مدت در کار‌هایی مثل «مروارید سرخ»، «تله»، «اگه می‌تونی منو بگیر»، «زن دوم» بازی کردم.

چه شد دوباره قبول کردید در «مرد دوهزارچهره» بازی کنید؟

وقتی با من تماس گرفتند که بروم و نقش خود سحر زکریا را بازی کنم سال‌ها بود خیلی کار نکرده بودم. گفتم می‌روم یکی دو قسمت بازی می‌کنم چیزی نمی‌شود. اتفاقا «مرد دوهزار چهره» هم خیلی دیده شد. در همان لوکیشن آقای مدیری به من گفت می‌خواهد سریالی به اسم «قهوه تلخ» را شروع کند. خندیدم و گفتم من آمده‌ام بعد از سال‌ها یه سکانس بازی کنم حالا می‌گویید بیا سریال کمدی بازی کن؟ گفت قهوه تلخ فرق دارد.

مواجهه‌تان با نقش لعبت چطور بود؟ اینبار نقش‌تان را دوست داشتید؟

لعبت ابتدا چیزی که شما دیدید نبود. روز اول فقط می‌دانستم قرار است دختر شاه باشم. بعد آقای مدیری به من گفت می‌خواهد اخلاقم مثل الیکا عبدالرزاقی باشد. گفتم نه این شبیه همان مهتاب پاورچین می‌شود و من نمی‌خواهم نقش تکراری بازی کنم. دوباره داد و فریاد بزنم. نظر خودم را پرسید. گفتم می‌خواهم یک لعبت خل‌وضع مشنگ بازی کنم. لعبتی که دیدید براساس چیزی که من گفتم متن نوشته شد. خیلی هم استقبال شد.

درواقع می‌شود گفت قهوه تلخ بعد از پاورچین دومین اتفاق مهم کارنامه بازیگری شما بود.

بله. یادم است آن زمان قهوه تلخ رکورد فروش را در شبکه خانگی زد. آن کار سه سال طول کشید و متاسفانه به خاطر مشکلات مالی نصفه‌کاره ماند. در صورتی که می‌توانست بسیار عالی باشد.

همین اواخر گفته بودید برای قهوه تلخ دستمزد نگرفته‌اید؟ فقط شما این مشکل را داشتید یا همه بازیگران؟

تا چند سال پیش هیچ‌کس دستمزد نگرفته بود. یکی از این روز‌ها آقای آقاگلیان با من تماس گرفت و گفت همه از من چک خواسته‌اند، اما تو که من را از پاورچین می‌شناسی بیا و چک نگیر من بعد از اینکه پول همه را دادم پول تو را هم می‌دهم. همه بچه‌ها بعد از سه چهار سال بالاخره توانستند چکشان را نقد کنند، اما من دستمزد سه چهار ماه کارم را نگرفتم.

دیگر سراغ برادران آقاگلیان نرفتید؟

به خاطر بدقولی‌های قهوه تلخ مجبور شده بودند دفترشان را جمع کنند. اگر یادتان باشد قرار بود قرعه‌کشی کنند و خانه بدهند، اما هیچ خانه‌ای داده نشد و مردم ریخته بودند جلوی دفتر آقاگلیان.

به مهران مدیری برای دستمزدتان گلایه نکردید؟

گفتم آقای مدیری این اتفاق افتاده و من پولم را نگرفته‌ام. برگشت گفت ولش کن این‌ها پول من را هم نداده‌اند. در صورتی که ما به خاطر مهران مدیری رفته بودیم سر کار. او هرطور شده باید دستمزد ما را جور می‌کرد.

این مسئله را با خودش درمیان نگذاشتید؟

نه واقعیتش. آن موقع شرایط را درک می‌کردیم.

چرا الان بعد از این همه سال و چند همکاری، دارید انقدر با عصبانیت درباره‌اش حرف می‌زنید؟

خیلی‌ها می‌گویند، چون مهران مدیری دیگر نقش بهت نداده داری این‌ها را می‌گویی؟ نه واقعا اینطور نیست. اگر امروز می‌آیم چنین حرفی می‌زنم به خاطر این است که مدیری تغییر رویه داده است. من می‌شنوم که می‌گوید من به آن گل‌فروشی که سر چهارراه می‌ایستد فکر می‌کنم، پس چطوری به تیمی که سال‌ها با شما کار کرده فکر نمی‌کنی؟

تنها طلب شما از مدیری فقط همان دستمزد قهوه تلخ است؟ یا مسئله دیگری هم هست؟

من از آقای مدیری طلبی ندارم. طلب من از آقای آقاگلیان، تهیه‌کننده کار است. درست است که به‌خاطر مهران مدیری کار کردم، اما طلبی از خودش ندارم.

شما که بعد از «قهوه تلخ»، در «شوخی کردم» و «درحاشیه» هم بازی کردید و تازه به «دورهمی» هم رفتید.

من سر قهوه تلخ مشکلی با آقای مدیری پیدا کردم و بینمان شکرآب بود. وقتی ویلای من را ساختند به من نگفتند. خدارا شکر می‌کنم که در این سریال نبودم، چون یکی از ضعیف‌ترین کار‌های مدیری بود. چرا ساخته شد؟ چون می‌خواست پول‌های بچه‌ها را بدهد. خب من هم که سه ماه پول نگرفته بودم. چون باهم به مشکل خورده بودیم با من قهر بود.

چه شد آشتی کردید؟

بعد از ویلای من بود که دخترخاله‌ام در جوانی فوت شد آقای مدیری زنگ زد و تسلیت گفت. گفتم چه عجب من فکر می‌کردم شما قهر هستید. گفت نه اتفاقا می‌خواهم شوخی کردم را بسازم و سیل عجیبی از بازیگر‌ها را دعوت کنم. خلاصه رفتم و کار کردم و اتفاقا بسیار دستمزد پایینی گرفتم.

پس در قهوه تلخ دستمزد سه ماهتان را نگرفته بودید و در شوخی کردم هم دستمزد پایینی گرفتید، اما باز هم حاضر شدید در «درحاشیه» بازی کنید؟

«درحاشیه» چهار ماه به خاطر مشکلات و اعتراض‌ها تعطیل شد. بسیار کار خوبی می‌شد اگر اجازه می‌دادند درست پخش شود، اما خب نگذاشتند. ما چهار ماه بیکار بودیم و یک قران پول نگرفتیم. سر کار دیگری هم نمی‌توانستیم برویم، چون خود آقای مدیری هم مدام می‌گفت امروز و فردا. بالاخره ۹۰ شب را کردند ۲۵ قسمت. فصل دوم هم که ما همه آمدیم بیرون و داخل زندان کار کردند.

در فصل دوم خود مهران مدیری هم بازی نکرد. دلیلش چه بود؟

منتظر بودیم درحاشیه خیلی سروصدا کند، اما آنقدر اذیت کردند که نشد. مهران مدیری هم خیلی ناراحت بود که این بلا سر کارش آمده و مجبور است کار را به داخل زندان ببرد برای همین ترجیح داد بازی نکند.

پس درحاشیه آخرین همکاری شما با مدیری بود.

بله بعدش به دورهمی دعوت شدم که یک قران از این برنامه نگرفتم. بازیگر‌هایی که دعوت می‌شدند همه پول می‌گرفتند. به من چند تا قابلمه با یک تبلت دادند که هرجا می‌بردم می‌گفتند اصلا این مارک چی هست؟ به نظرم از همین جا بود که مهران مدیری کاملا تغییر کرد. یکی از دلایل مهم این تغییر هم به همکاری‌اش با همکاران و مشاوران جدیدش برمی‌گردد. مدیری کسی بود که اگر ما سر کار موسیقی پاپ گوش می‌دادیم می‌ترسیدیم بیاید و مسخره‌مان کند. چون معتقد بود فقط باید موتزارت و باخ و بتهوون گوش کرد.

حالا آدمی با این طرز فکر سر از کنسرت بهنام بانی درمی‌آورد. البته من اصلا قصد بی‌احترامی به بهنام بانی را ندارم و خودم هم از آهنگ‌هایش خوشم می‌آید، اما خب هیچ ربطی به بتهوون و باخ ندارد. من یکبار خیلی محترمانه از آقای مدیری گلایه کردم، اما ویدئویی از ایشان منتشر شد که در آن گفتند سکوت می‌کنم، چون هرچه بیشتر حرف بزنی خودت را داری توجیه می‌کنی! من آقای مدیری را خوب می‌شناسم و می‌دانم راه و روش توهین کردنشان فرق می‌کند.

اگر می‌خواستند سکوت کنند نمی‌آمدند با انتشار خبری در فیلم‌نیوز به تیم‌شان اهانت کنند. چند وقت بعد موقع ساختن «دراکولا» خبری از طرف روابط‌عمومی این سریال در فیلم‌نیوز منتشر شد که اعلام می‌کرد مهران مدیری برای فصل دوم «هیولا» سراغ بازیگران تیم قبلی‌اش نمی‌رود و دنبال یک تیم حرفه‌ای و درست است. من می‌دانم که هیچ خبری بدون تایید مدیری اجازه انتشار توسط روابط‌عمومی او را ندارد. خب می‌خواهی کار بسازی برو بساز چرا به ما توهین می‌کنی؟ حالا هم که «دراکولا» با این همه آرایش و لباس و شیر و پلنگ و زرافه و هلی‌کوپتر و دستمزد‌های آنچنانی کمترین میزان رای را میان سریال‌های نمایش خانگی دارد.

یعنی دیگر حاضر نیستید با مهران مدیری کار کنید؟

الان اگر مهران مدیری بیاید برای کاری میلیارد‌ها تومان به من بدهد دیگر با او کار نمی‌کنم. مدیری شعار می‌دهد که می‌خواهد صدای مردم باشد، اما حتی صدای همکار‌های خودش هم نیست. خودش در مصاحبه با رشیدپور گفته بود هفتصد میلیون تومان برای دورهمی می‌گرفته. چطور می‌تواند صدای مردم باشد. این همه پول بگیری بعد بیایی از مهمان‌هایت بپرسی چرا ازدواج نمی‌کنی؟ بعد مردم را تحقیر می‌کنی می‌گویی یارو دلار را از نزدیک ندیده و حالا نگران بالا رفتن قیمت دلار است!

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین