انتخابات ریاستجمهوری نزدیک است و محمود احمدینژاد بار دیگر به یاد مردم افتاده. درست همانطور که دقیقا در تمامی انتخابات ریاستجمهوری ۸۴ به اینسو شاهد بودیم. البته به جز سال ۹۲ که باید مهمترین کرسی انتخابی جمهوری اسلامی را تحویل نفر بعدی میداد.
اعتماد در ادامه نوشت: مردی کوتاهقامت با مو و محاسنی ژولیده و تُنُک که بهار ۸۴ با کاپشن و گفتمانی متفاوت از آنچه معمولا از سیاسیون معمم و مکلای ایرانی و سیاستورزی رسمی در چارچوب جمهوری اسلامی میشناسیم، وارد گود رقابت انتخابات ریاستجمهوری شد و درنهایت نیز از رقابتی پیچیده با روحانی سرشناس و کاربلدی پیروز میدان بیرون آمد که نامش، شاید بیش از هر چهرهای در نظام جمهوری اسلامی با سیاستورزی گره خورده و کارکشته و کهنهکار زمین سیاست ایرانی بود. انتخاباتی که هنوز از سوژههای بحث و تحلیل و بررسی ناظران است و احمدینژاد توانست با فتح آن نبرد سیاسی، سومین روز تابستان را در تقویم سیاسی جمهوری اسلامی به عنوان روز پیروزی «دولت بهار» ثبت کند.
حالا نزدیک به ۱۶ سال پس از آن روز، «دولت بهار» عنوان رسانهای است که همچنان به نشر مواضع و اخبار مربوط به احمدینژاد مشغول است و البته کماکان با همان مشی تبلیغاتی، هر روز تصاویری از او را منتشر میکند در حالی که حتی در این ایام کرونازده، لابهلای فشار ابدانِ شهروندان مشغول نطقهای پرشر و شور سیاسی و انتخاباتی است و آنطور که این پایگاه خبری مدعی است این ملت، خودجوش به صحنه آمده و تا از او بخواهند بار دیگر کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری شود؛ چرا که بهزعم آنان «احمدینژاد مرد میدان است و باید به میدان بازگردد!»
تصاویر و ویدئوهایی متعدد که شاید بخش اعظمشان در «میدان ۷۲» محله نارمک تهران تهیه شده است؛ یعنی همان منطقهای که منزل رییسجمهوری پیشین ایران در آن واقع شده و زمانی، بسیاری از شهروندان ساکن پایتخت به شوخی و جدی به یکدیگر میگفتند اگر دنبال میوه و بهخصوص «گوجهفرنگی» ارزان هستی، مستقیم برو محل سکونت رییسجمهوری! چه آنکه احمدینژاد وقتی با انتقادها درخصوص افزایش قیمت کالاهای اساسی مواجه بود، در واکنشی که ازقضا بسیاری از مختصات کنشگری پوپولیسیتی را در خود داشت، منتقدان را به خرید از محل زندگی خود حواله داده بود؛ چراکه بنابه ادعای او، میوهفروشیها و ترهبارش اجناس مورد نیاز ملت را با قیمتی منصفانه عرضه میکردند!
مشتاقان کاندیداتوری مجدد احمدینژاد، اما آن طور که «دولت بهار» مدعی است، به هیچ عنوان محدود به ساکنان و عابران میدان ۷۲ نارمک نیستند و با نگاهی به آخرین اخبار و تصاویر منتشر شده در این کانال تلگرامی درمیابیم که آنها از «شاهچراغ» شیراز تا مناطق زلزلهزده «سیسخت» کهگیلویه و بویراحمد و البته دیگر نقاط ایران که این روزها، در آستانه انتخاباتی دیگر به مقصد سفرهای پرتعداد احمدینژاد تبدیل شدهاند، همه جا یک خواسته بیشتر ندارند و آن «کاندیداتوری مجدد احمدینژاد!»
اما آنچه این چند روز گذشته حتی بیش از این شوی بزرگ تبلیغات انتخاباتی، احمدینژاد را به صدر اخبار کشانده، نه یک خبر معمول و مرسوم انتخاباتی درباره خیل مشتاقان یک کاندیدای باالقوه، بلکه بهمراتب جناییتر و مرموزتر از آن، خبری است که مدعی «ترور احمدینژاد» است. خبری که البته همچون همین تصاویر پرتعداد از درخواستهای مردمی از احمدینژاد، ابتدا ادعای کانال تلگرامی بینام و نشان بیش نبود، اما وقتی در پایگاه اطلاعرسانی «دولت بهار» بازنشر شد و نیز وقتی معدود یاران احمدینژاد که هنوز علنا از او حمایت میکنند، درباره اهمیت ادعای آن کانال بینام و نشان اظهارنظر کردند، اندکی جدیتر به فضای رسانهای رسمی کشور نیز تسری یافت.
چنانکه پایگاه خبری - تحلیلی همشهری آنلاین، نخستین دقایق بامداد دوشنبه با انتشار خبری که البته منبع اصلیاش همین کانال تلگرامی «دولت بهار» بود، نوشت: «محمود احمدینژاد در نشستی که ویدئوی آن را سایت «دولت بهار» منتشر کرد، در پاسخ به پرسشی درباره تهدیدش به ترور گفته است: «ستاد درست میکنند، برنامه تبلیغی درست میکنند برای تخریب دیگران. خوشبختانه سهم من خیلی زیاد است، از زمین و زمان میزنند! چه خبر است؟ چه شده است؟»
او ادامه داد: «من هم معتقدم بحث ترور جدی است. خودشان میکشند، خودشان هم مراسم عزاداری برپا میکنند و بعد دیگران را متهم میکنند! البته من یک جان ناقابلی دارم که فدای ملت ایران است. پای ملت ایران ایستادهام، پای حقوق ملت ایران ایستادهام، کوچک ملت ایران هستم. جان ما ناقابل است، فدای ملت ایران، فدای عظمت ایران. بروید و ببینید که آن کانال تلگرامی مال چه کسی است که رسما تهدید کرده که ما میخواهیم ترور کنیم، پیدا میشود.»
رییس دولت نهم و دهم اضافه کرد: «البته من مسائل را گفته و تشریح کردهام؛ چون اطلاع دارم که کجاها، چه کسانی مینشینند و چه تصمیماتی میگیرند. اینها را گفتهام، ضبط کردهام و در چندین جای مطمئن قرار دادهام. همانهایی را که نوشتهام دنبال کنید، میتوانید متوجه بشوید که وابسته به کجاها هستند!»
اما این اولین بار نیست که احمدینژاد و احمدینژادیها از سوءقصد به جان خود میگویند. همین چند هفته پیش هم وقتی برخی منابع ناموثق در فضای مجازی، از شایعاتی درباره انفجار در نارمک گفتند، «دولت بهار» در خبری کوتاه که ۱۸ بهمنماه ۹۹ با عنوان «هشدار امنیتی» مخابره شد، نوشت: «برخی معتقدند اخبار انفجارها در نارمک که برخی رسانهها با بزرگنمایی منتشر کردند، زمینهچینی برای عادی جلوه دادن سوءقصد به فرزند ملت، دکتر محمود احمدینژاد است.»
انتشار این اخبار، اما سابقهای مفصلتر از این دارد. چنانکه مثلا وقتی او بهمنماه ۹۲ برای شرکت در مراسم ختم آیتالله موحد ابطحی حاضر شده بود، شایعاتی درباره «سوءقصد» به او منتشر شد که البته در ادامه مشخص شد «سوءتفاهم» بوده است؛ آن طور که «فرهنگ نیوز» همان زمان گزارش داد، وقتی خبرنگار این پایگاه خبری - تحلیلی اصولگرا ماجرای شکستن شیشه خودروی حامل احمدینژاد را «از یکی از محافظان احمدینژاد» پیگیری میکند، «موضوع تیراندازی به خودرو» رد شده و اعلام میشود که «شکستگیها در اثر ضربه ساده به وجود آمده است.»، اما شاید نخستین خبر از این دست خبری باشد که ۳۰ خردادماه ۸۷ و به نقل از خود احمدینژاد مخابره شد؛ زمانی که او در جمع اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از طراحی دشمنان برای ربودن خود در جریان سفری به عراق خبر داد.
خبری که با تکذیب مقامات عراقی مواجه شد و احمدینژاد طرفین عراقی را به افشای مدارک خود تهدید کرد. تیرماه ۸۷ نیز بار دیگر خبری با همین محتوا، این بار بهنقل از علی ذبیحی، یکی از مشاوران سابقش رسانهای شد. اما شاید مهمترین خبر در این راستا، ماجرای سوءقصدی است که تابستان ۸۹ و در جریان بازدید احمدینژاد از همدان و توسط آژانس خبری رویترز به نقل از یک مقام دفتر ریاستجمهوری منتشر شد و طی آن این خبرگزاری مدعی شد که کاروان احمدینژاد هنگامی که از میدان هوایی همدان به سوی یک محل ورزشی در حرکت بود، مورد حمله با یک بمب دستساز قرار گرفته است.
خبری که البته بلافاصله از سوی «پرستیوی»، تلویزیون انگلیسی زبان دولت ایران رد شد و این خبرگزاری به نقل از یک مقام دفتر ریاستجمهوری ایران نوشت: «چنین حملهای صورت نگرفته است.»
آنچه، اما در غائله اخیر درباره سوءقصد به جان احمدینژاد بنا به ادعای یک کانال تلگرامی بینام و نشان محل تامل است، نزدیکی زمان انتشار این خبر است با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری. رویدادی که به روشنی یادآور مقطع حساس مشابهی است در آستانه انتخابات ریاستجمهوری دوره دهم در سال ۸۸.
یعنی زمانی که بیشترین اخبار درباره ترور احمدینژاد مربوط به همان زمان است و آن طور که پایگاه خبری - تحلیلی تابناک در گزارشی آورده، «در بازه زمانی کوتاه، چندین بار، شایعه احتمال ترور احمدینژاد مطرح شد؛ شایعاتی که از اردیبهشتماه تا تیرماه ۸۸ به طول انجامید، اما در ماه انتخابات (خردادماه) به اوج خود رسید.»
انتشار خبر ترور احمدینژاد البته از جهاتی دیگر نیز قابل بررسی است. ازجمله ادعای او درباره خط و ربط کسانی که مدعی شده قصد سوءقصد به او کردهاند و احمدینژاد میدانند که «وابسته به کجاها هستند!» فارغ از این، اما به هر حال نزدیکی به برگزاری انتخابات را نیز نمیتوان نادیده گرفت. مهمترین رویداد سیاسی چند ماه گذشته و آینده که نه فقط بر این ادعای عجیب، بلکه بر تمامی مناسبات و معادلات سیاست ایرانی سایه افکنده و طبیعتا نمیتوان بیتوجه به آن با ادعای ترور احمدینژاد مواجه شد. آن هم وقتی به یاد بیاوریم احمدینژاد سیاستمداری است که خوش دارد همیشه صدر اخبار باشد؛ چه نیک، چه بد!