bato-adv
کد خبر: ۴۵۴۳۹۸
قدرت مظاهری

تخم خار و الکی شاد بودن ما!

یادداشت ارسالی مخاطبان
تاریخ انتشار: ۲۲:۲۴ - ۲۳ شهريور ۱۳۹۹

قدرت مظاهری؛ نمی‌دونم، واقعا نمی‌دونم چرا توی شاخص‌های جهانی برای رتبه‌بندی شادی همیشه ایران رو توی قعر و آخرای جدول شون می‌زارند. نمی‌دونم چه خصومت و دشمنی دیرینه‌ای با کشور ما دارند که توی تمام فاکتورای مثبت زندگی، یه انگ می‌چسبونند بهش و با سیاه‌نمایی، جنبه‌های مثبت اون رو نمی‌بینند و نشون نمی‌دند.

واقعا – واقعا – چه ملت و مردمی شادتر و خوشحال‌تر از ملت و مردم ایران سراغ دارید؟! نه، وجدانا مدیونید اگه سراغ داشته باشید و رو نکنید. زلزله میاد و یه شهر ویرون میشه و میره زیر آوار، یارو از زیر آوار یه جوک میفرسته توی شبکه‌های اجتماعی و ترند می‌کنه اون رو توی فضای مجازی که همه روده بر بشند از خنده. سیل میاد و یارو همینجور که داره با آب به فنا می‌ره، آخرین کلمات جوک قبل از مرگش رو تایپ می‌کنه و یه سلفی هم می‌گیره از خودش و آب‌های خروشانی که دارن ریق رحمت رو می‌ریزن توی حلقش و می‌نویسه "من و سیل فنا، یهویی".

توی تصادف قطار، سوانح جاده‌ای، مرگ و میر کرونایی، اپیدمی‌های فصلی و غیرفصلی و هر مرض و بیماری و بلایی که نازل می‌شه، بلافاصله و ایکی ثانیه انواع و اقسام جوک و لطیفه و طنز و مطایبه از اذهان خلاق جماعت می‌زنه بیرون تا باعث انبساط خاطر باقی جماعت بشند.

توی گرفتاریای مالی که دیگه نور علی نوره این قضیه. نماینده‌ی مجلسی که می‌گه اگه کره طلبای کشورمون رو نده، تحریمش می‌کنیم. بعد بحران‌های مالی دیگه پیش می‌یاد و باز این جماعت خلاق شروع می‌کنند به طنزپراکنی. موسسات مالی پول شون رو می‌خورند، جوک می‌سازند و می‌خندند. پلیس توی راه‌ها جریمه‌ی نقدی می‌گیره ازشون، تبدیلش می‌کنند به هزارتا جوک و می‌خندند باهاشون. شرکت‌های ماشین‌سازی پول‌هاشون رو می‌کشند بالا و جای فرغون، لگن می‌دند بهشون، باز هم جوک می‌سازند و می‌خندند.

دلار و طلا و سکه می‌خرند و یه باره با یه ریزش از دست می‌دند سرمایه شون رو، دوباره با ساختن چند تایی جوک سر و ته قضیه رو به هم می‌آرند و می‌خندن به خودشون و به دولت و به بورس و به همه‌ی درزای دیوار که شاد باشند و یه ذره هم غبار غم نشینه رو لباشون. حالا انصافا به همچین ملتی میشه گفت ملت غمگین؟! چرا سیاه نمایی می‌کنند آخه؟! چرا پیگیری نمی‌کنن مسئولین پس؟! ...

می‌گند یه نفر یه پول از ملانصرالدین طلبکار بود و کلی سال هم گذشته بود و او پولش رو پس نمی‌داد. یه روز گیرش آورد و گفت مرد حسابی چرا پول منو نمی‌دی؟ گفت اتفاقا الآن دارم می‌رم دنبال پولت. یارو پرسید چطوری؟ گفت دارم میرم یه طناب پیدا کنم، باهاش یه الاغ گیر بیارم، برم بیابون تخم خار جمع کنم، بیام بکارم کنار راه تا سبز بشن خارا، که وقتی گله برمیگرده از چرا، پشماشون گیر کنه به خارا و من پشم‌ها رو جمع کنم و اونا رو بریسم و باهاشون نخ درست کنم و نخ‌ها رو بفروشم و پولش رو بدم بهت! یارو طلبکاره شروع می‌کنه به خندیدن و قاه قاه می‌خنده. ملا می‌گه بخند، چرا نخندی وقتی اینقده نقد شده پولت و انگار که رفته تو جیبت!

حالا قصه‌ی ما جماعت شاد و قبراق و خندانه که پولامون از بس نقد و آماده توی جیب‌هامونه، هر روز و هر ساعت و هر دقیقه قاه قاه می‌خندیم و جوک تعریف می‌کنیم و شادی می‌کنیم و از اوج شادی هم تو پوست خودمون نمی‌گنجیم. مگه "شادی" غیر از اینه؟!

سرباز دل
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۴
کارم از گریه گذشته است، به آن می خندم
نام
Iran, Islamic Republic of
۰۳:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۴
یکی از دوستان همسرش ورشکست شده متاسفانه معتاد هم شده نمیدونم با چه دل خوشی راه به راه جوگ و مطالب خنده دار میفرسته گاهی ادم مجبوره خودش و الکی خوشحال نشون بده تا غمهاش و فراموش کنه
نام
Iran, Islamic Republic of
۰۲:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۴
به نظرم دولت باید همین‌طور که واکسن آنفلوانزا رو سهمیه بندی کرد، تریاک رو هم با کارت ملی توزیع کنه حداقل جنس پدر مادر دار دست مردم برسه نه هر آشغالیو تو کوچه پس کوچه بدن دست مردم
نام
Iran, Islamic Republic of
۰۱:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۴
مبادا که در انجمن دون شویم
سبب ساز دلهای پر خون شویم
نام
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۳۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۴
اسم اون خار« ورک »است . بوته کوتاه تیغ دار .
قضیه به همون تخم برمیگرده
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۷
alireza
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۳
خنده من از گریه غم انگیز تر دوست عزیز...ای کاش یه شب که همه خوابیم یه سیل بیاد یا زلزله بشه یا حداقل یه شهاب سنگ بخوره و همه چی نابود بشه،دیگه تحمل نداشتن و نرسیدن به خیلی چیزها برامون سخت شده
ترلان
Iran, Islamic Republic of
۲۳:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۲۳
واااااای عالی
مجله فرارو
هم اکنون دیگران میخوانند