وضعیت باشگاه استقلال این روزها درست مثل وضعیت فوتبال ایران خوب نیست؛ این باشگاه به واسطه بدهکاری زیادی که در فیفا دارد، در آستانه ورشکستگی است و حتی شنیده شده که صد میلیون تومان پول برای پرداخت اجاره زمینش را هم ندارد! فضا بسیار مشابه با دیگر تیم پایتخت؛ یعنی پرسپولیس و البته مشابهتر با فدراسیون فوتبال ایران است که این روزها بیش از هر زمان دیگری در تاریخ خطر ورشکستگی تهدیدش میکند. وجه تمایز استقلال با فدراسیون فوتبال، اما این است که اولی رئیس دارد و دومی حتی همین شخص را که بشود از او وضعیت را جویا شد هم ندارد.
البته وضعیت استقلال با مدیرعامل جدیدش چندان بیشباهت به ایران در روزهای محمود احمدینژاد هم نیست؛ مردی که وعدههای زیادی داد که چنینوچنان میکنم، ولی دستآخر به گواه کارشناسان امر، لطمهای جبرانناپذیر به عرصههای سیاست بینالملل و اقتصاد ایران زد.
شاید در دولت روحانی، گماشتن فردی در رأس باشگاه استقلال که شباهتش با احمدینژاد در دادن وعدههای عجیبوغریب، زیاد است، کمی پیچیده به نظر برسد، ولی این اتفاق رخ داده و احمد سعادتمند این روزها روی صندلی مدیرعاملی باشگاه نشسته؛ مردی که از سوی مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش، دستور گرفته تا مثلا یکی از دو تیم بزرگ ایران را از ورطه سقوط نجات دهد. اصرار مسعود سلطانیفر به استفاده از احمد سعادتمند هم در نوع خود عجیب و پیچیده است؛ او هرجا، هر فدراسیونی در ورزش نیاز به سرپرست و رئیس داشت، نام سعادتمند را مطرح کرد به این امید که بالاخره همای سعادت روی شانههای سعادتمند هم بنشیند.
عجیب اینکه مدیرعامل جدید باشگاه استقلال رکورددار سرپرستی در فدراسیونهای مختلف و البته نامزدشدن برای ریاست در این فدراسیونهاست؛ از کاندیداشدن برای فدراسیونهای تنیس روی میز، وزنهبرداری، هندبال و اسکی گرفته تا حتی نجاتغریق. عجیب اینکه او با وجود حمایت نسبی از سوی وزارت ورزش در هیچکدام از فدراسیونهای مربوطه نتوانست رأی بیاورد و دستش از رسیدن به صندلی ریاست کوتاه ماند. بااینحال، سلطانیفر که انگار اصرار عجیبی داشت که هرطور شده کاری برای سعادتمند دستوپا کند، او را بهعنوان مدیرعامل باشگاه استقلال پیشنهاد داد تا بالاخره او با وجود نداشتن تجربه زیاد در عرصه ورزش روی صندلی داغ مدیریت باشگاه استقلال بنشیند.
البته سعادتمند پیش از مدیرعاملی باشگاه استقلال یک تجربه کوتاه و تلخ در این پست در ورزش دارد؛ او چندصباحی بهعنوان مدیرعامل تیم والیبال بانک سرمایه؛ تیمی که قهرمانی جام باشگاههای آسیا را در کارنامه داشت، فعالیت کرد، ولی شرایط را بهگونهای پیش برد که این تیم منحل شد! هرچند انحلال این باشگاه را نباید بیارتباط با مشکلاتی که آن روزها گریبانگیر این بانک خصوصی بود، دانست. بههرروی، سعادتمند که شانسش را برای نشستن روی صندلی ریاست یک فدراسیون در دوره مسعود سلطانیفر از دست داده، حالا بهعنوان مدیرعامل جدید باشگاه استقلال باید جوابگوی خیل هواداران این باشگاه باشد؛ باشگاهی که البته دشواریهای زیادی دارد؛ این تیم علاوهبر اینکه چندینسال است دستش از رسیدن به جام قهرمانی در عرصه فنی کوتاه مانده، طلبکاران و شاکیان زیادی دارد که هر روز هم عرصه را بر مدیریت سخت و سختتر میکند.
سعادتمند، اما فارغ از این گرفتاریها ترجیح میدهد نیمه پر لیوان را ببیند و بسان دیگر مدیرانی که روی صندلی مدیریت دو باشگاه پرسپولیس و استقلال مینشینند، شروع به دادن وعدههای هیجانی میکند. او که چند روز پیش به برنامه فوتبال برتر رفته بود، وعده کلانی داده و گفته کاری میکند باشگاه سالانه بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد تومان درآمدزایی کند! وعدهای جذاب که اگر عملی شود، آنوقت این تیم نهتنها از تمامی مشکلات رها میشود، بلکه میتواند سلطنتش در فوتبال آسیا را دوباره شروع کند.
البته این موضوع تنها وعده عجیب سعادتمند نبود؛ او هم مثل روزهایی که احمدینژاد میخواست زمام دولت را به دست بگیرد و رسیدن به امور جوانان، ریشهکنکردن بیکاری و دادن هزار متر زمین ویلایی رایگان را در فهرست عجیبوغریبش قرار داده بود، میگوید مجموعه آنها نهتنها درآمدزایی میکند، بلکه کاری میکند تا هواداران جوان باشگاه هم از کنار این تیم به نانونوایی برسند. «ما کفش آهنی پوشیدیم که کار کنیم و برای کاهش حواشی تلاش میکنیم. باید سالی ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد از استقلال پول دربیاید و باکسی برای ایجاد خیریه برای باشگاه تعریف میکنیم، نهاینکه بگوییم باشگاه بدهکار است... الان چشم یک هوادار ما تخلیه شده و جوانان برای ازدواج یا تحصیل با مشکل مواجه هستند که باید به آنها کمک کنیم».
دادن وعدههای درشت از سوی احمد سعادتمند آنقدر برجسته بود که بلافاصله بعد از اتمام صحبتهایش، فرهاد مجیدی، سرمربی باشگاه استقلال، با انتشار بخشی از جملات یک کتاب که مضمونش میشد منتظر عملکردن هستیم نه وعده، به این اظهارات واکنش نشان داد.
البته شاید سعادتمند تجربهای در عرصه مدیریت ورزشی نداشته باشد، ولی از قرار معلوم به خوبی راهی را که مدیرعاملان قبل از او در دو باشگاه تهرانی رفتهاند از بر کرده است؛ او میداند هرچه وعدههایش بزرگتر باشد، در کوتاهمدت میتواند جای پای خودش را نزد هواداران سفتتر کند، ولی مشکلی که او دارد و شاید از آن بیخبر است، رفتار «احمدینژادیسم» است؛ رفتاری مبتنیبر وعدههای پوپولیستی که بیشتر بوی سرکاری میدهد تا وعدههای حقیقی. هرچند شاید سعادتمند هم روزی مثل احمدینژاد بگوید «نگذاشتند» کارهایی را که میخواستم انجام بدهم.
شاید سعادتمند، وعدهدادن را فقط از احمدینژاد نیاموخته باشد؛ شاید او هم مثل روحانی، رئیس همین روزهای دولت که گفته بود «باید کشور را از مسیر فعلی که مسیر درد و رنج برای بسیاری از مردم است، تغییر دهیم و این کار شدنی است»، هنوز به فردا امیدوار است!
زمان رفسنجانی 3.7 برابر
خاتمی 2 برابر
احمدی نژاد 4.2 برابر
روحانی 4.4 برابر
شده است.