سخنگوی دولت حتما باید از میان افراد خبره و صاحبفن و البته بدون داشتن هیچ شغل و مشغله دیگری انتخاب شود. سخنگوی دولت مسئولیتی مستقل است و نباید به چهرههایی که خود دارای مسئولیت سنگین و وقتگیر در دولت هستند، سپرده شود.
عبدالله ناصری در روزنامه شرق نوشت:
از احتمال سخنگوشدن معاوناول رئیسجمهور حکایت دارد و برخی اخبار نیز سپردهشدن آن به رئیسدفتر رئیسجمهوری را محتمل دانستهاند. پیشازاین بارها از سوی نگارنده و برخی استادان رسانه و ارتباطات تأکید شده پست سخنگویی دولت یک سمت بهشدت تخصصی و نیازمند تسلط کامل بر حوزه رسانههای رسمی و اجتماعی و البته روابطعمومی است. ریزهکاریهای این حوزه، واقعا درخور توجه است و اگر هر دولتی چنین نگاهی به این بخش نداشته باشد، از آن لطمه خواهد خورد.
بعد از انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم تأکید کردم شبکههای اجتماعی و فضای مجازی در این انتخابات، صداوسیما را که در جایگاه اپوزیسیون دولت قرار گرفته بود، از دور خارج کردند. اگرچه رقیب نیز از رسانههای اجتماعی بهرههایی برد؛ اما گفتمان اصلاحطلبی در آن فضا کاملا دست بالا را داشت. بخش وسیعی از این فضای رسانهای میتوانست در اختیار دولت دوازدهم قرار بگیرد. باوجوداین بهعنوان یک کارشناس کوچک رسانه از اینکه تیم اطلاعرسانی دولت اعم از سخنگو و گروه رسانهای آن راهبرد و استراتژی لازم را ندارد، متأسف بوده و هستم.
فقدان راهبرد مدون برای استفاده مطلوب از ظرفیت رسانهای، ضعف جدی دولت به شمار میرود و دکتر روحانی نتوانسته بهره لازم را از این امکانات بهروزشده در دنیای امروز ببرد. کناررفتن سخنگوی پیشین از این سمت، نظر برخی چهرههای مطلع را به اثبات رساند که رئیسجمهوری حاضر نیست نوبخت از سازمان برنامه و بودجه کنار برود و با واگذاری پست سخنگویی بهنوعی حضور او در کابینه را تثبیت کرد. درعینحال این نگاه بهخوبی روشن میکند که پست سخنگوی دولت برای رئیسجمهور، دارای جایگاه راهبردی نیست و ترجیح میدهد فردی برای ماندن در کابینه آن را به دیگری واگذار کند.
سخنگوی دولت حتما باید از میان افراد خبره و صاحبفن و البته بدون داشتن هیچ شغل و مشغله دیگری انتخاب شود. سخنگوی دولت مسئولیتی مستقل است و نباید به چهرههایی که خود دارای مسئولیت سنگین و وقتگیر در دولت هستند، سپرده شود.
تجربه موفق دولت اصلاحات در استفاده از چهرهای سیاسی و آشنا به کار رسانه و روابطعمومی علاوه بر اثبات نگاه کارآمد رئیسجمهوری دوران اصلاحات به اهمیت گفتوگوی مؤثر با مردم و رسانهها، اهمیت تماموقتبودن مسئول این سمت را نشان داد. در صورت انتصاب معاوناول رئیسجمهوری به این سمت، شرایط از دوران سخنگوی قبلی هم بدتر خواهد شد؛ چراکه دکتر جهانگیری بهعنوان معاوناول رئیسجمهوری، فرمانده اقتصاد مقاومتی و همچنین مسئول کمیته ویژه اقتصادی، مجالی برای تمرکز بر این سمت کلیدی نخواهد داشت. نگارنده بهعنوان طرفدار و دوستدار او به طور جدی خواستار تجدیدنظر در این تصمیم هستم.
شرایط کشور و دولت و تنزل محبوبیت آن میان مردم به دلیل پارهای از تصمیمات اشتباه مانند همین اصرار بر حضور چهرههای ناکارآمد اقتصادی در کابینه، وظیفه خطیری را برعهده سخنگو گذاشته و اختصاص زمان کامل برای بررسی لحظهای تحولات و موضعگیری درباره آن و خارجشدن از شیوه سنتی نشست خبری هفتگی را میطلبد. شاید برخی عنوان کنند در میان چهرهها و افراد مورد وثوق رئیسجمهوری، فردی برای تصدی این سمت وجود ندارد. این در حالی است که چهرهای مانند دکتر فریدون وردینژاد درحالحاضر با ریاست دفتر رئیسجمهوری در حال همکاری رسمی است و میتواند به طور مستقل در پست سخنگو ایفای وظیفه کند.
درعینحال لزوما نباید چهرهای از درون دولت در این سمت حضور یابد. در میان گروههای حامی رئیسجمهوری و حتی در بین استادان ارتباطات که سابقه فعالیت سیاسی و رسانهای را در کارنامه دارند، میتوان چهرههای توانمندی برای سخنگویی دولت دوازدهم یافت. سخنگو با توجه به ارتباط با وزارتخانهها و دستگاههای دولتی و شخص رئیسجمهوری، در جریان آخرین مواضع دولت و رئیسجمهوری قرار میگیرد و به شکل سیستماتیک و با استفاده از ترفندهای ارتباطی و رسانهای، آن را بیان میکند؛ بنابراین لزوما احتیاجی به انتخاب آن از بین چهرههای اصلی اطراف دکتر روحانی نیست.