صداوسیمای ایران که نشان داده در طول سالیان گذشته هرگز تلاشی برای حرفهای شدن نداشته است این بار با رقم زدن اتفاقی عجیب، موجب حیرت مخاطبان شد. حال مخاطبان از خود میپرسند چگونه ذهن سانسورچی به سمت لوگوی باشگاه رم رفته و آنها را وادار به ثبت این اتفاق کرده است؟ آیا نیازی به انجام چنین کاری بود؟ بدون شک همه ما از خطوط قرمز و عرف جامعهمان مطلع هستیم اما آیا افزایش حساسیتها در شرایط فعلی که اقبال به صداوسیما کمتر شده است و شبکههای ماهوارهای طرفداران بیشتری دارند لزومی داشت؟
روزنامه قانون نوشت: «برادر عزیزمان علی آقای مطهری خیلی فوتبالی است و مرتب تماس میگیرد که چرا فلان فوتبال پخش نشد و من میگویم راست میگویید، امشب پخش میکنیم ولی همین قدر که فوتبالی است پدر ما را در میآورد به عنوان مثال تماس میگیرد و میگوید در بین تماشاگران یک خانم با لباس آستین کوتاه نشسته است. فردای آن روز من فیلم بازی را با صحنه آهسته تماشا میکنم و میبینم درست میگوید ولی وقتی عادی بازی را تماشا میکنیم آن صحنه به چشم نمیآید. به آقای مطهری میگویم شما چطور آن صحنه را دیدید؟ ما بازیها را با هفت ثانیه تاخیر پخش میکنیم. سه نفر پشت سه دستگاه نشستهاند و تصاویر را کنترل میکنند. یکی صحنه را تشخیص میدهد، دیگری حذف میکند و یک نفر صحنه دیگری را جایگزین میکند». این صحبتهایی است که عزتا... ضرغامی در روزهایی که رییس سازمان صدا و سیما بود درباره سانسور گفت.
ماجرای سانسور بخشی از لوگوی باشگاه رم در صداوسیما واکنشهای متعددی را در فضای مجازی به همراه داشته است. باشگاه رم و صفحات خبرگزاریهای معتبر خارجی نیز با انتشار شاهکار جدید صداوسیما، این اتفاق را پوشش دادهاند. هر چند بارها ثابت شده که مسئولان صداوسیما با پدیده عذرخواهی آشنا نیستند اما با توجه به انتشار گسترده سوتی جدید صداوسیما به نظر میرسد ارائه توضیح درباره این اتفاق ضروری است. به هر ترتیب این نخستین بار نیست که صداوسیما با ارائه سانسورهای عجیب نشان داده کیفیت برنامهها در اولویت قرار ندارند، مدتهاست که این سازمان تبدیل به محلی برای تبلیغ سامانههای پیامکی شده و بسیاری از برنامهها فاقد محتوای جذاب برای مخاطبان هستند به طوری که به نظر میرسد صرف داشتن یک حامی مالی میتواند منجر به ساخته شدن هر برنامهای با هر کیفیتی شود. به بهانه بازتاب جهانی سانسور آماتورگونه لوگوی باشگاه رم، نگاهی داریم به سانسورهای عجیب صدا و سیما در حوزه ورزش که بازتاب زیادی در جامعه داشته است.
این به جای آن!
تیر سال ۱۳۹۴ بود که تیم ملی فوتبال ساحلی کشورمان در رقابتهای جام جهانی به مصاف اسپانیا رفت؛ دیداری که در نهایت با نتیجه ۶ بر پنج به سود ملیپوشان کشورمان به پایان رسید اما نکته جالب ماجرا وقتی اتفاق افتاد که اسپانیا موفق شد دروازه ایران را باز کند. با توجه به پوشش نامناسب تماشاگران، احتمال سانسور در این بازی عجیب نبود اما سانسورچی صداوسیما تصمیم گرفت به جای آن که شادی پس از گل بازیکن اسپانیا یا حداقل بخشی از این بازی را پخش کند، قسمتی از بازی آرژانتین و نیجریه را برای بینندگان به نمایش بگذارد. اتفاقی که واکنشهای متعددی را در فضای مجازی به همراه داشت.
سانسور نکرد
شبکه ورزش در سالهای اخیر نشان داده به هیچ عنوان توانایی تبدیل شدن به شبکهای جذاب برای مخاطبان ورزشی را ندارد. بیشتر بازیهای جذاب در سالهای اخیر از طریق شبکه سه سیما پخش شدهاند و بازیهایی که اهمیت کمتری دارند در شبکه ورزش به نمایش گذاشته میشود. اما سوتی جنجالی شبکه ورزش در سانسور منجر به انتشار گسترده بخشی از یک برنامه در فضای مجازی شد. ماجرا به پخش یک رقابت سوارکاری مربوط بود و سوارکار خانم وقتی مربی مرد خود را در آغوش گرفت، مجری برنامه نگاهی به عوامل پشت صحنه کرد. این بار نه سانسور بلکه سانسور نکردن چنین اتفاقی، حاشیهساز شد. هر چند که این اتفاق پیش از این در مسابقات والیبال نیز رخ داده بود و پخش تصاویر یک تماشاگر زن ایرانی مدتها سوژه فضای مجازی شد.
شادی گل جنجالی
در لحظاتی که نفسهای مردم جهان در سینه حبس بود تا آخرین پنالتی از ماراتن لیگ قهرمانان اروپا را ببینند، مردم یک کشور نتوانستند از دیدن پنالتی کریستیانو رونالدو لذت ببرند و مجبور شدند آن لحظه حیاتی را پس از فهمیدن این که پنالتی گل و رئال مادرید قهرمان شده است، تماشا کنند. ماجرا این بود که رونالدو پس از گلزنی در الکلاسیکو پیراهن خود را از تن درآورد و همین موضوع باعث سانسور شد. اتفاقی که عصبانیت مخاطبان صداوسیما را در پی داشت.
تکرار و تکرار
تیم ملی والیبال ایران در رقابتهای لیگ جهانی و جام جهانی عملکرد درخشانی داشته و باعث شده اقبال هواداران به والیبال بیشتر شود. اما مخاطبان هر بار که مسابقات ملیپوشان را در تلویزیون تماشا میکنند با چالشی جدی مواجه هستند. آنها مجبورند صحنههایی از بازی را بارها و بارها تماشا کنند. صحنههایی که مربوط به تماشاگران است، گاه این تکرار به قدری آزار دهنده است که مخاطبان قید تماشای بازی را میزنند و از شبکههای ماهوارهای دیدارهای تیم ملی را تماشا میکنند. گاه علاوه بر صحنههای آهسته بازی، یک تماشاگر که به طور معمول مرد است، بارها روی آنتن زنده به نمایش گذاشته میشود.
حمله به ماریا
افتتاحیههای مراسم مختلف، قرعهکشی رقابتهای جام جهانی، لیگ قهرمانان اروپا و حتی آسیا نیز بارها زیر تیغ صداوسیما رفتهاند و مخاطبان مجبورند به جای تماشای این مراسمها، گزارشها را بشنوند و مراسم کامل را از سایتهای مختلف دانلود کنند. هر چند که سال گذشته عادل فردوسیپور مراسم قرعهکشی جام جهانی را با کمترین سانسور روی آنتن برد اما به نظر میرسد رویه سانسور در مراسمهای مختلف ادامهدار باشد. ماجرا به شکلی شده که مخاطبان تلویزیون ملی ایران، پیش از مراسم جام جهانی از ماریا کوماندیانا درخواست کردند لباسی مناسب به تن کند تا آنها بتوانند این مراسم را با کمترین سانسور تماشا کنند.
شاهکار آخر
آخرین شاهکار صداوسیما مربوط به سانسور بخشی از لوگوی باشگاه رم است. اتفاقی که واکنش باشگاه رم را نیز در پی داشت. همه چیز از شب بازی رم و بارسلونا شروع شد؛ جایی که سانسور قسمتی از لوگو باشگاه رم باعث شد تا فضای توییتر پر از این اتفاق شود. همانطور که مانند قبل چنین اخباری با استقبال رسانههای خارجی مواجه میشود این بار نیز سایتهای انگلیسی از جمله بیبیسی و دیلی میل در کنار روزنامه زرد سان به تمسخر این اقدام و بازتاب آن پرداختند. رمولوس و رموس دو برادر دوقلویی هستند که ماده گرگی به آنها شیر میدهد و آنها را از مرگ حتمی نجات میدهد. این دو بعدها اولین پادشاهان شهر رم میشوند. همین موضوع باعث شکل گرفتن لوگوی باشگاه رم شد اما سانسور بخشی از آن در تلویزیون ایران منجر به بازتاب جهانی این اتفاق شد. بی بی سی و کوریره دلواسپورت برای مثال نوشتند: «آیا فکر میکنید لوگوی تیم شما مناسب برای پخش در تلویزیون ایران است؟» باشگاه رم نیز خود از این اقدام طرفدارانش در ایران تشکر کرد که متوجه این سانسور شدند و در بیانیهای از تمام هواداران ایرانی این تیم به خاطر حمایتشان تشکر کرد و نوشت: «ما افتخار میکنیم که این همه هوادار پرشور ایرانی داریم.» همچنین سایر سایتهای خبری مهم دنیا از جمله سایتهای ایتالیایی زبان نیز به نشر این خبر بسنده کردند و از سانسور لوگوی باشگاه رم در تلویزیون ایران خبر دادند.
افزایش حساسیتها به چه قیمتی؟
مثالهایی از این دست فراوان است، صداوسیمای ایران که نشان داده در طول سالیان گذشته هرگز تلاشی برای حرفهای شدن نداشته است این بار با رقم زدن اتفاقی عجیب، موجب حیرت مخاطبان شد. حال مخاطبان از خود میپرسند چگونه ذهن سانسورچی به سمت لوگوی باشگاه رم رفته و آنها را وادار به ثبت این اتفاق کرده است؟ آیا نیازی به انجام چنین کاری بود؟ بدون شک همه ما از خطوط قرمز و عرف جامعهمان مطلع هستیم اما آیا افزایش حساسیتها در شرایط فعلی که اقبال به صداوسیما کمتر شده است و شبکههای ماهوارهای طرفداران بیشتری دارند لزومی داشت؟