احسان اقبال سعید؛ رفتار سیاسی و بیشتر گفتار رئیسجمهور حسن روحانی در اولین سال ناتمام دولت دومش شگفتانگیز، پرنکته و تاملبرانگیز است.
اگر دولت دوم محمود احمدی نژاد را به دلیل درگیر بودن با میراث انتخابات ۸۸ کنار بگذاریم کمتر رئیس دولتی در کمتر از یک سالگی دولت دوم با این حجم بحران و فرسودگی و پیری زودرس سیاسی مواجه شدهاست.
سیر و سیل حوادث غیرمترقبه که ناشی از انباشت ناکارامدی و شلختگی تاریخی اداری و دولتی است و مقاومت کمنظیر برخی نهادهایی که مقابل روحانی قرار داشتند سمنهای روحانی در آغازین روزهای دولت دوم بودن که با یاسمن اعتراضهای اجتماعی دی ماه به اوج خود رسیدند و حقیقتا روحانی در شرایط دشواری قرار گرفته است و در این میان واکنش مرد میداندیده سیاست و امنیت هم در نوع خود محل درنگ و تردید است!
حسن روحانی در گام نخست سعی دارد با تسلطی که بر سخن دارد با بیان موضوعاتی حساسیتبرانگیز هم جایگاه اپوزیسیون و منتقد را برای خود محفوظ نگاه دارد و هم با وادار به پاسخگویی و بازی چالشی با طرف مقابل سیاسی خود هم زمین بازی را عوض کند و قدرتمندان جبهه مخالف را به سنگرهای قبلی بازگرداند تا مانع پیشرفت آنان تا پشت خاکریزهای پاستور شود، در این چهارچوب است که میتوان طرح موضوعاتی، چون علم اسلامی و یا پزشکی اسلامی و غیر اسلامی را تحلیل کرد و گرنه این گونه مباحث نهایتا در حوزه عمل و گفتار یک فعال ساسی – اجتماعی، چون صادق زیباکلام است نه شخص دوم کشور و شخصیت اول اجرایی مملکت.
امروز آقای روحانی به رانندهای میماند که سالها در و بر روند ساخت و تکامل یک خودرو نظارت داشته و پس از سالها و با مساعی زیاد (فقط کافیست مناظرات بدون خط قرمز ۹۲ و ۹۴ را به یاد بیاوریم) سکان و فرمان خودرو را به دست گرفته و میگوید که خودرو ناکارآمد و ناایمن است و راننده امکان مانور چندانی ندارد؟!
اما نباید چند نکته را از یاد برد، اول این که روند اپوزیسیون نمایی صاحبان قدرت تاکتیک تقریبا منسوخ و به حاشیه رانده شده است که رهبر معظم انقلاب هم در چند گفتار صریحا آن را نفی و نهی کردند و پس از رئیس دولت اصلاحات و محمود احمدی نژاد در مورد خاص روحانی با صبغه و سابقه ایشان همخوانی چندانی ندارد؛ و دیگر این که دولت آقای روحانی یک دولت جناحی نیست بلکه دولتیست که حاصل جمعی از نیروها و گروههاست که هم حامیان و هم راندگان و منتقدانی از هر دو جناح دارد، اگر استهلاک دولت خاتمی به پای اصلاحات نوشته شد با انتخاب احمدی نژاد در انتهای طیف اصولگرایان هوای تازه به اتمسفر ساکن و مایوس سیاسی تزریق شد و زجر دولت دوم احمدی نژاد با پادزهر انتخاب روحانی که منادیاش روسای دولت اصلاحات و سازندگی بودند به پایان رسید و چرخه سیاست به روال چرخید.
برای دولت حسن روحانی ابدا این گونه نیست و فرسودگی بسیار زودتر از موعد آن میتواند نوید ناخوشایند بریدگی و یاس از دو جناح سیاسی کشور در قرائتهای مختلف آن و روی آوردن مشارکت جویان ولو کم شمارتر به عوام فریبان حداقلی که شاید احمدی نژاد در مقابل آنها یک انتخاب مطلوب باشد را در پی خواهد داشت و در نظر داشته باشیم وقتی در آمریکا ترامپ و در ایتالیا جنبش به شدت تودهای و سلبریتیوار پنج ستاره به رهبری یک بازیگر به نام بپه گریلو تا این حد در یاس سیاسی قادر به صعود هستند در فرهنگ سیاسی ایران چه امکانهایی وجود دارد.
حسن روحانی حدود قدرت دولت و نقش سایر نهادها را بهتر از هر کسی میدانسته است و اکنون که فرمان اتومبیل دولت را در دست گرفته باید با علم به محدودیتها و تواناییها بهترین و کم خطرترین عملکرد را به نمایش بگذارد نه اینکه مدام لاین عوض کند و در پاسخ به اعتراضات به عملکردش، چون آن چیزی که منتقدش بود ادعا کند در داشبود ماشین کتاب مقدس دارد و نگران نیست!
دولت آقای روحانی یکی از یگانهترین فرصتها در ساحتار سیاسی ایران است، دولتی که بسیاری سیاسیون محافظهکار و قدرتمندان و اثرگذاران سیاسی حامی آن هستند و سه سال باقیمانده نباید به نظریهپردازی در حوزههای بیربط و گرفتن نقش مخالف و دفع الوقت برای تامین و تضمین آینده سیاسی بگذرد، بلکه باید پیگیر طرحهای جسورانه بود و هنر و همت پیشبرد امور با توجه به مقدورات را نشان داد.