«تا روزي كه بگذارند و اجازه دهند ميمانم و كار ميكنم و لحظهاي كه احساس كنم نميخواهند و نميگذارند، خواهم رفت.» اين جمله، جواب رسول خادم به روزنامهنگاري بود كه بازگشت او به كشتي بعد از چند سال را تبريك گفته و در مورد حضور و ماندنش در ورزش ملي ايران سوال كرده بود. حالا بعد از چند سال، رسول؛ خادم كشتي، آن احساسي كه در ابتداي بازگشتش به ورزش اول ايران از آن حرف زده بود را حس كرده و استعفاي خود از رياست فدراسيون كشتي را اعلام كرده است.
به گزارش اعتماد، واقعا چه اندازه اين كارد بايد به استخوان فشار آورده باشد كه مرد صبور و دلسوزي همچون خادم با تمام برنامههايي كه براي كشتي ايران و جهان داشت و سوداي موفقيتهاي بزرگ را در سر ميپروراند، دست به چنين كاري زده و استعفا دهد؟!
بله، رسول تصميم به رفتن گرفته تا اينبار با رفتنش درسي ديگر به ما دهد تا شايد مسوولان ورزش ايران به خود آمده و از سكوت و انفعال خارج شده و كاري كنند به جاي پنهان شدن و پنهانكاري.
خادم نخواست بزدل و ترسو باشد، او مردانه سينه سپر كرد و گفت اگر آرماني هست بايد به پايش ايستاد، نه اينكه مخفي شد و مخفيكاري كرد. رسول نخواست همچون بسياري از بالا دستيها كه تا باري بر دوششان سنگيني ميكند، سنگيني آن را بر دوش پاييندستيها مياندازند، عمل كرده و پشت ورزشكار و مربياش را خالي كند. او ميتوانست در ماجراي #بايد_ببازي عليرضا كريمي همچون بسياري از روسايي -كه در باطن به ماجراي رقابت نكردن با ورزشكاران اسراييل نقد داشته و دارند؛ اما در ظاهر ترجيح داده و ميدهند، سكوت كنند و حرفي نزنند- عمل كرده و اقدامي نكرده و حرفي نزد؛ اما او از جنس ديگري است، خادم صاف و صادق بوده و هرگز نخواست سوار بر موج كاري كرده باشد. رسول همچون دوران قهرمانياش دلاورانه در ميدان ماند و تا آنجايي كه در توان داشت مبارزه كرد و زماني كه احساس كرد نميخواهند و نميگذارند، تصميم به استعفا گرفت تا حداقل با رفتنش اين پيام را بدهد كه بايد شجاعانه بر سر آرمانها ايستاد و با پنهانكاري و نداشتن موضعي مشخص كارها درست نشده كه هيچ، بلكه هر روز خرابتر خواهد شد.
رسول خادم، بهترين و موفقترين رييس فدراسيون كشتي ايران بوده است، اين را نه ما، بلكه آمار و ارقام نيز تاييد ميكنند. او با مديريت مناسب خود بر ورزش ملي ايران، كشتي ايران را احيا كرده و يك بار ديگر به جايگاه واقعي خود بازگرداند و فرهنگ پهلواني را معنايي تازه كرد؛ اما چه بد روزگاري است كه خادمهاي خود را قرباني ميكند تا صداي رسالتشان به گوش نرسد. حالا كشتي به عقب بازخواهد گشت، به روزهاي بدون رسول و شايد تعليق. كرسي اتحاديه جهاني از كف خواهد رفت و به دورهاي بازخواهيم گشت كه اگر در فدراسيون بينالمللي نمايندهاي داشتيم، در مواقعي كه بايد ورود ميكرد پشتش را به تشك ميكرد و مبادا چيزي ببيند كه مجبور به دفاع از حق كشتي ايران شود. با رفتن رسول نه كشتي ايران، بلكه كشتي دنيا كه با آمدن خادم متحول شده بود، متضرر خواهد شد. ورزش ايران يك مدير موفق، دلسوز و كاربلد را از دست داد و اين را بايد به ورزش ايران، وزارت ورزش و شخص وزير كه هيچ موضعي در اين باره نداشت
تسليت گفت.
جوادي: با اين شرايط نميتوان كار كرد
ابراهيم جوادي يكي از اعضاي شوراي فني كشتي آزاد اعلام كرد با توجه به استعفاي رسول خادم ما نيز استعفاي خود را از حضور در اين شورا اعلام ميكنيم چرا كه با اين شرايط نميتوان كار كرد. جوادي گفت: من و ديگر اعضاي شوراي فني كشتي آزاد نيز از سمت خود استعفا ميدهيم و با اين شرايط حاضر به كار نيستيم. خادم چند روز است كه اين موضوع را بارها گوشزد كرده كه مسوولان درباره حضور نيافتن كشتيگيران و ورزشكاران ايران مقابل حريفان اسراييلي تصميمگيري كنند و هر تصميمي كه دارند را علنا به نهادهاي بينالمللي ورزش اعلام كنند اما متاسفانه هيچ اقدامي صورت نگرفت و همين امر باعث شد خادم از سمت خود استعفا دهد. خادم به عنوان يك قهرمان جهان و المپيك نميتوانست دايما دروغ بگويد و هزار دوزوكلك بزند تا كشتيگيرش محروم نشود. او تا چه حد بايد خود را در اتحاديه جهاني كوچك و به آنها التماس كند تا كشتي ايران محروم نشود. خادم كسي نيست كه با اين شرايط بتواند كار كند. مسوولان هيچ واكنشي نسبت به اين اتفاق مهم نداشتند و هيچ اقدامي صورت ندادند. آنها هر تصميمي كه ميگيرند را بايد به نهادهاي بينالمللي ورزش اعلام كنند تا تكليف يكسره شود و همه ما مجبور به دروغ گفتن نباشيم.
مرعشيان: خادم خودش را فداي كشتي كرد
به دنبال استعفاي ناگهاني رسول خادم از رييس فدراسيون كشتي و استعفاي دسته جمعي اعضاي شوراي فني كشتي آزاد، اعضاي شوراي فني كشتي فرنگي نيز استعفاي خود را اعلام كردند. سيدحسين مرعشيان يكي از اعضاي شوراي فني كشتي از استعفاي اعضاي شوراي فني كشتي فرنگي خبر داد و گفت: من نيز نميتوانم با توجه به شرايط پيش آمده در شوراي فني فعاليت كنم و اعضاي شوراي فني كشتي فرنگي نيز با توجه به استعفاي رسول خادم و همچنين اعضاي شوراي فني كشتي آزاد حاضر به فعاليت در اين پست نيستند. خادم خودش را فداي كشتي كرد و با توجه به رفتن او ماندن ما نيز ديگر فايدهاي ندارد. ما كار تيمي را آغاز كرديم و يكسري اهداف راهبردي داشتيم و در حال پيشبرد آن بوديم. بنابراين با توجه به استعفاي او من نيز از حضور در شوراي فني كشتي فرنگي و هم رياست هيات كشتي خوزستان استعفا ميدهم.
️مخالفت وزارت با استعفای خادم
محمدرضا داورزني، معاون ورزش قهرمانی وزارت ورزش و جوانان : ما خبر استعفای خادم را از طریق رسانهها و سایتها شنیدهایم و قطعا وزارت ورزش و جوانان با این استعفا مخالف است.️خادم باید سفت و سخت به کار خود ادامه دهد و من امیدوارم او در تصمیمی که گرفته تجدید نظر کند.️راه حل این موضوع و هر مشکلی باید با منطقیترین راه برطرف شود. استعفا راه حل مناسبی برای حل این موضوع نیست.
متن استعفاي خادم
پس از بحث و جدلهاي زياد پيرامون احتمال محروميت كشتي ايران در صورت حضور نيافتن كشتيگيران ايران مقابل رقباي رژيم صهيونيستي و فشارهايي كه از اين بابت به فدراسيون كشتي و شخص رسول خادم وارد شد، او استعفاي خود را از رياست فدراسيون كشتي اعلام كرد. در متن استعفاي خادم آمده است: «... زمان «رفتن» فرا رسيده... گفتنش هم براي من آسان نيست، اما بايد پذيرفت... در انتخابات فدراسيون كشتي براي بار دوم شركت كردم تا بتوانم يك دوره ديگر براي كشتي كشورم كار كنم... اما گويا نميشود...
من براي «كشتي» آمدهام، نميخواهم براي ماندگاري «خودم» كار كنم... اگر ميخواستم براي «خودم» كار كنم، هيچگاه به «كشتي» برنميگشتم... اشتباه برداشت نشود، اين كلام من از سر «تقوا» و «فروتني» نيست... بنده سالهاست كه در مصاف با ناسازگاريهاي روزگار، اهل «وادادن» و قهر و آشتي نيستم... اما افكار «قناس» من دارد براي كشتي پرهزينه ميشود... حتما ناتوانتر از آن هستم كه «باري» از دوش كشتي بردارم، ولي نميتوانم به كشتي «دروغ» بگويم... دروغ بگويم تا «بمانم»... كشتي به اندازه كافي «تنها» و «مظلوم» هست... چه بايد كرد، گاهي بهترين شيوه «ايستادن»، «نايستادن» است... گذر زمان بسياري از سوالها را پاسخ خواهد داد... از همه مردم عزيز و علاقهمند به ورزش ملي كشور، كشتي، كه در مدت مسووليت اينجانب در فدراسيون كشتي ايران، ناتوانيهاي اين حقير را تحمل كردند و با عشق و ايمان به اين رشته ورزشي كهن و باستاني، سازمان مديريت كشتي كشور را حمايت كردند، سپاسگزارم. از همه پيشكسوتان بزرگ كشتي، روساي محترم هيات كشتي استانها و شهرستانها، جامعه مربيان و داوران كشتي كشور، قهرمانان ملي كشورمان در تمامي ردههاي سني، بانوان كشتيگير و مربي و داور، همه مديران و كاركنان سازمان مديريت كشتي كشور، از صداوسيما، جامعه رسانهاي كشتي و همه منتقدان عزيزي كه دلسوز عزت كشتي ايران هستند، سپاسگزارم. از اعضاي محترم مجمع عمومي فدراسيون كشتي، براي اين رفتن زودهنگام، پوزش ميخواهم... چارهاي نيست... آرزو داشته و دارم، كشتي به عنوان ورزش ملي كشور، قهرمانان المپيك و جهاني داشته باشد كه مردم بيش از مدال آنها، به شخصيتشان احترام بگذارند... آرزو داشته و دارم، كشتي نه به عنوان يك رشته ورزشي، بلكه به عنوان يك فرهنگ در تاريخ مناسبات اجتماعي در ايران، همواره در كنار مردم بماند و وسوسههاي مادي، قهرمانان ملي آنها را از دردوارههاي جامعه جدا نكند... و آخر اينكه، كشتي اين ورزش درد، رنج و زجر... بخشي از وجود من است و بخشي از قلب من... .