بررسیها نشان میدهد که مدرنسازی بانک مرکزی در کشورهای توسعهیافته باعث شده که از یکسو، ثبات در شاخصهای کلان اقتصادی بهوجود آید و از سوی دیگر، بستر مناسب برای توسعه و رشد اقتصادی فراهم شود.
مطابق بررسیها، عدم استقلال بانک مرکزی، نوسانات قیمتی پیاپی و شکلگیری انتظارات تخریبکننده بین آحاد اقتصادی، یکی از مهمترین موانع توسعه کشورهای جهان سوم بوده است.
به گزارش دنیایاقتصاد، بررسیها نشان میدهد که مدرنسازی بانک مرکزی در کشورهای توسعهیافته باعث شده که از یکسو، ثبات در شاخصهای کلان اقتصادی بهوجود آید و از سوی دیگر، بستر مناسب برای توسعه و رشد اقتصادی فراهم شود.
مطابق بررسیها، عدم استقلال بانک مرکزی، نوسانات قیمتی پیاپی و شکلگیری انتظارات تخریبکننده بین آحاد اقتصادی، یکی از مهمترین موانع توسعه کشورهای جهان سوم بوده است. در هفتمین همایش سیاستهای پولی و چالشهای بانکداری و تولید، ابعاد و موانع مدرنسازی بانک مرکزی بررسی میشود.
مدرنسازی اتاق فرمان پولی
نوسان قیمتی یکی از خطرهایی است که هر اقتصادی را تهدید میکند، اگرچه این موضوع برای بسیاری از کشورهای پیشرفته حل شده است، اما هنوز برخی از کشورهای در حال توسعه مانند ایران، از نوسان قیمتی ضربه میخورند. استقلال بانک مرکزی در کشورهای در حال توسعه از اهمیت خاصی برخوردار است، معمولا در این کشورها، با تغییر دولتها، روسای بانکهای مرکزی و سیاستگذاران پولی آن اهداف و خط مشی مورد نظر و اتخاذ شده در تدوین و اجرای سیاستهای پولی نیز دستخوش تغییر میشود؛ بنابراین استمرار سیاستهای پولی از بین رفته و تغییرات پیاپی سیاستهای قوانین و دستورالعملها و ضوابط تعیین شده باعث میشود که افراد بهخصوص سرمایهگذاران نتوانند یک چشمانداز دقیق از وضعیت آتی اقتصادی کشور داشته باشند.
نتیجه اجتنابناپذیر این امر نیز کاهش سرمایهگذاری، کاهش نرخ رشد اقتصادی و گسترش سفته بازی است.در پژوهشی که روی مکانیزم حاکمیت ۱۰۱ کشور جهان از سوی صندوق بینالمللی پول صورت گرفته بانک مرکزی دنیا در یک روند برای کاهش وابستگی به سایر نهادها، اهداف سهگانه، استقلال در هدف، استقلال در هدفگذاری و استقلال ابزاری را مدنظر قرار دادهاند.
نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که عمده کشورهایی که به توسعه اقتصادی رسیدهاند، اصلاح حاکمیت بانک مرکزی را یکی از الزامات خود دانستهاند و با حرکت به سمت یک مکانیزم مدرن حاکمیت بانک مرکزی، سرعت رشد و توسعه خود را افزایش دادهاند. در سمت دیگر، وابستگی بانک مرکزی بهدلیل نوسانات قیمتی پیاپی و بهدنبال آن شکلگیری انتظارات مخرب بین آحاد اقتصادی، یکی از مهمترین موانع توسعه کشورهای جهان سوم بوده است.
کلید ثبات اقتصادی
بانک مرکزی در صورت استقلال در اتخاذ سیاستهای خود امکان آیندهنگری بیشتری خواهد داشت و ضمن استمرار در سیاستها میتواند روشهایی را دنبال کند که نتیجه آن افزایش ثبات اقتصادی و کاهش ریسکهای سرمایهگذاری از طریق ثبات نرخهای واقعی و قیمتها باشد. سیاستهای پولی بینظم و بیضابطه نوسان قیمت در کشورهایی که ساختار پولی مستقلی ندارد، فعالان اصلی اقتصاد را با عدم اطمینان همراه کرده است. بنابراین کشورهای مختلف برای برداشتن موانع توسعهای، در مراحل مختلفی از تاریخ خود بانک مرکزی را به سمت مدرنسازی پیش بردهاند.
مطابق بررسیها اگر مدرنسازی بانک مرکزی در این کشورها زودتر اجرایی شوند، از هزینههای تحمیلی به بانک مرکزی کاسته شده و در عوض سرعت رشد و توسعه افزایش مییابد. بهدنبال اهمیت و نقش بانک مرکزی و بهمنظور افزایش کارآیی آن، از زاویههای متفاوت این نهاد مهم مورد توجه اقتصاددانان و سیاستگذاران قرار گرفته است. از یک زاویه همه اقتصاددانان و سیاستگذاران کشورها را به استقلال کامل بانک مرکزی تشویق کرده تا با تمرکز بیشتری بتوانند پاسخگوی تورم و نوسانات قیمتی مخرب در جامعه باشند.
یک زاویه مورد توجه دیگر، جزئیات حاکمیت بانک مرکزی، از جمله تعداد، ترکیب و ساختار هیاتهای مختلف مانند هیات سیاستگذاری، اجرایی و... است. اگر چه خروج سیستم پولی از سلطه مالی و دولتی میتواند فارغ از نوع، تعداد و ترکیب هیاتهای مختلف دنبال شود، اما بررسی و تبیین بانکهای مرکزی دنیا از حیث این ویژگیها حائز اهمیت قابلتوجهی است. کاملترین نوع استقلال بانک مرکزی، استقلال از حیث هدف است که در آن بانک مرکزی در حیطه مکانیزم و زمان انتخاب اهداف پولی و ارزی، کاملا خودمختار بوده و تحت تاثیر هیچ نهاد بیرونی قرار نخواهد گرفت.
مهمترین مثال از استقلال کامل بانک مرکزی سیستم فدرال رزرو آمریکا است. استقلال در هدفگذاری تقریبا همان استقلال از حیث هدف است با این تفاوت که از قبل یک هدف تورمی یا ارزی خاص تعیین شده و بانک مرکزی در دستیابی به آن اهداف پاسخگو است. بانکهای مرکزی اروپا از این حیث که تورم مورد هدف را از سیستم بانک مرکزی اروپا میگیرند در زمره گروه استقلال در هدفگذاری قرار میگیرند. استقلال ابزاری وضعیتی است که در آن قوه مقننه یا مجریه در توافق با بانک مرکزی، سیاست پولی یا ارزی را تعیین میکند اما بانک مرکزی در ابزار مورد استفاده اختیار کامل دارد.
بهبود رابطه با بانکها و بنگاهها
مدرنسازی بانک مرکزی میتواند اثر قابلتوجهی بر بهبود رابطه این نهاد با بانکها و بنگاهها داشته باشد. از یکسو مدرنسازی باعث میشود شیوه حمایت بانک مرکزی از بانکها تغییر کند. به نحوی که با رتبهبندی بانکها از نظر شاخصهای سلامت بانکی، ابزارهای خود را برای بهبود وضعیت آنها به کار گیرد.
این در حالی است که در شیوه کنونی رابطه بانک مرکزی با بانک ها، به شکل یک رابطه دو سویه و قراردادی قرار گرفته است. بهعنوان مثال، بانک مرکزی به بانکها پیشنهاد میکند که در یک سیاست تکلیفی مانند خرید تضمینی گندم مشارکت و از سوی دیگر، بانک مرکزی تسهیلاتی را در قالب خط اعتباری در اختیار بانکها قرار میدهد. یا در شکل دیگر، به برخی از بانکها اعلام میکند که وظیفه ساماندهی برخی از موسسات غیرمجاز و ورشکسته را بر عهده بگیرد، تا در قبال آن بخشی از اضافه برداشتها با نرخ کمتر از سطح تعیین شده محاسبه شود.
در حال حاضر بهنظر میرسد مدرنسازی بانک مرکزی، باعث میشود وضعیت بنگاههای اقتصادی نیز بهبود یابد. زیرا یک بانک مرکزی مدرن، سیاستهای پولی و ارزی را به شکلی تنظیم میکند که از کمترین نوسان برخوردار باشد و چشمانداز اقتصادی را برای آحاد اقتصادی روشن خواهد کرد. در این فضا فعالان اقتصادی به خوبی میتوانند ریسکها و هزینههای خود را متناسب با فضای اقتصاد کلان تنظیم کنند. اما اگر سیاستگذار پولی، قدرت لازم برای ایجاد فضای مناسب و پیشبینیپذیر کردن متغیرهای کلان اقتصادی را نداشته باشد، فضای برای فعالیت بنگاههای اقتصادی و رشد آن به وجود نمیآید. همچنین بانک مرکزی مدرن میتواند با بهرهگیری از ابزارهای جدید، رویه تامین مالی ضروری بانکها را تغییر دهد.
در ایران بهدلیل توسعهنیافتگی بازار بین بانکی، بانک مرکزی به منبع سهل الوصول بانکها تبدیل شده است. توسعه بازار بین بانکی سبب میشود بانکها در شرایطی که نیاز به نقدینگی بیشتری دارند، بدون مراجعه به بانک مرکزی مستقیم از این بازار قرض بگیرند. بانک مرکزی باید بهطور شفاف و روشن اعلام کند که در چه شرایطی و به چه ترتیبی به بانکها برای تامین نقدینگی خود قرض خواهد داد که در شرایط فعلی چنین ساختاری بر ارتباط بین بانکها و بانک مرکزی حاکم نیست.
بهطور کلی کارشناسان هرم استقلال بانک مرکزی را این طور تشریح کردهاند: یک جنبه این هرم Autonomy یا استقلال بانک مرکزی است که با ابعاد مختلف باید این استقلال تامین شود. راس دیگر این هرم Accountability یا همان مساله پاسخگویی بانک مرکزی یا شفافیت است که به طور کلی باید در این اصلاح ساختار دیده شود. راس سوم این هرم اهداف بانک مرکزی با تعریف ماموریتها و مسوولیتهایی است که بانک مرکزی دارد و راس چهارم Authority یا قدرتی است که باید بانک مرکزی داشته باشد.