کریم ارغندهپور در یادداشتی برای روزنامه شرق نوشت:
آیا اصلاحطلبان از حمایت از روحانی دست کشیدهاند؟ پاسخ این سؤال مطلقا منفی است. اگر اصلاحطلبی را حول محور عرفی و مشهور آن فرض کنیم، اصلاحطلبی از ابتدا با چشم بسته و بدون شناخت از روحانی حمایت نکرد که حالا با احساساتِ غلیانکرده از آن عبور کند.
به باور اصلاحطلبان، روحانی بهترین گزینه در سالهای ۹۲ و ۹۶ بود. اصلاحطلبان در زمان معرفی روحانی انتظار نداشتند او دولت آنها را تشکیل دهد یا با تمام توان پشت گفتمان آنها بایستد.
اگرچه آنها انتظار داشتند روحانی به وزنه سیاسی آنها یا حداقل به پایگاه اجتماعی بانفوذشان توجه بیشتری کند و به آن پاسخ بهتری دهد.
در دور دوم این انتظارها با شعارهایی که خود روحانی در ایام تبلیغات انتخاباتی داد تا حدودی فزونی گرفت، ولی پس از انتخابات او به همان مسیر سابق رفت یا حتی بنا بر نظر پارهای تحلیلگران از سرعت خود تا اندازهای هم کاست.
شاید پیشبینی آینده و میزان این سرعت بهطور دقیق در قبل از انتخابات برای کسی قابل اندازهگیری نبود، ولی در نوع نگاه و شیوه روحانی کمتر تردیدی بود. به باور من، خود روحانی هم بهخوبی بر این واقعیت واقف است که اگر بخواهد بر اصالت و وفاداری نیروهای سیاسی حامیانش قضاوت کند، در صداقت پشتیبانی اصلاحطلبان میتواند خیالش راحت باشد.
اما ممکن است برخی در اصل درستی این کار اصلاحطلبان تردید کنند و بگویند دادن چک سفیدامضا به روحانی برای همراهی در هر شرایطی یک اقدام سیاسی انتقادآمیز است و نباید بیش از این از اعتبار این مجموعه برای دولت فعلی هزینه کرد.
این حرف را بهعنوان یک نظر باید محترم داشت و شنید، ولی بهترین پاسخ برای آن یادآوری دوران دوم اصلاحات است. در آن شرایط هم عدهای به خاطر عدم امکان دسترسی به اهداف موردنظر بر استعفای رئیس دولت تأکید داشتند.
من در آن زمان سردبیر روزنامه «نوروز» و در جریان نظرسنجیهای عمومی مکرر بودم. در همه آن نظرسنجیها اکثریت مطلق جامعه از ادامه کار دولت حمایت میکرد. در بسیاری از جلسات، مهمترین پرسش از طرفداران استعفا این بود که وقتی نظرشان در اقلیت مطلق است و آلترناتیو آن اصلا مورد توافق نیست، چرا باید به آن عمل کرد؟
طبعا پاسخهایی هم که ارائه میشد، چندان منطقی نبود. روشن است که این سخنان به معنی بیاشکالبودن دولت یا رئیسجمهور نیست. هیچ کسی چنین ادعایی ندارد. باید پشت دولت بود، ولی از او خواست اشکالات را اصلاح کند.
یک اصلاحطلب اصیل با یک غوره سردی و با یک مویز گرمیاش نمیکند. حرکت اصلاحی تدریجی است و مداومت و صبوری میطلبد. اصلاحطلبی با امید گره خورده است. اصلاحطلب ناامید، دیگر اصلاحطلب نیست!
نخیر بفرمائید؛
مصلحت طلب ، اصلاح طلب نیست.
ژن طلب ، اصلاح طلب نیست.
منفعت طلب ، اصلاح طلب نیست.
کاسه انقلاب طلب ، اصلاح طلب نیست.