روزنامه اعتماد در گفت وگویی با مصطفی تاجزاده فعال سیاسی، نوشت: من تفاوت زیادی میان روحانی قبل و بعد از انتخابات نمیبینم به جز اینکه طبیعتا در ایام انتخابات گفتمان شفافتری اتخاذ کرد که عمدتا به دلیل گفتمان تهاجمی دو رقیب اصلی او بود.
در گزیده ای از این گفت و گو آمده است: برخی کنشگران سیاسی، رفتارهای حسن روحانی بعد از انتخابات را چه در موضوع انتخاب اعضای کابینه و ادبیات گفتمانی و چه در مسائل و مشکلاتی که لغو عضویت عضو زرتشتی شورای شهر یزد و اعتراضات دانشجویان به انتخاب وزیر علوم یکی از آنان بود، متفاوت از انتظارات خود میدانند. با این حال دیگر فعالان سیاسی اصلاحطلبی نیز هستند که تفاوت زیادی میان روحانی قبل و بعد از انتخابات نمیبینند.
مصطفی تاجزاده معتقد است که روحانی در ایام انتخابات گفتمان شفافتری اتخاذ کرد که عمدتا به دلیل گفتمان تهاجمی دو رقیب اصلی بود. بعد از انتخابات تا حدود زیادی لحن و ادبیات خود را تعدیل کرده و البته آن طراوت ایام انتخابات را ندارد اما در عملکرد تفاوت جدی با دور اول ریاستجمهوری نمیبینیم.
**به نظر شما آیا روحانی پس از انتخابات با آنچه پیش از انتخابات بود تفاوتی کرده است؟
من تفاوت زیادی میان روحانی قبل و بعد از انتخابات نمیبینم به جز اینکه طبیعتا در ایام انتخابات گفتمان شفافتری اتخاذ کرد که عمدتا به دلیل گفتمان تهاجمی دو رقیب اصلی او بود. بعد از انتخابات تا حدود زیادی لحن و ادبیات خود را تعدیل کرده و البته آن طراوت ایام انتخابات را ندارد اما در عملکرد تفاوت مهمی با دور اول ریاستجمهوری او نمیبینم و البته آینده معلوم خواهدکرد که آیا روحانی آنچنان که میان بعضی قشرها مطرح است از مواضع خود عدول کرده است یا بلکه بنا بر مصالحی فعلا فتیله گفتمانی خود را اندکی پایین کشیده است.
یکی از دلایلی که من به روحانی رای دادم این بود که فساد در این دولت به محض وقوع آشکار میشود و خود این مساله موجب کاهش فساد میشود. به ویژه اگر ما به گوش باشیم. ما نباید اشتباه اصولگرایان را مرتکب شویم و وقتی دولتی همسو با ما تشکیل میشود، چشم بر خطاها و فسادهای آن ببندیم. ما همچنان باید پرچمدار مبارزه با فساد، رانت و رشوه باشیم و اعتماد مردم را حفظ کنیم و همزمان بکوشیم سیستم را تا جایی که میتوانیم سالم کنیم. بنابراین راه مقابله با فساد افشا و محکومیت آن و خواستار محاکمه مفسدان شدهاست؛ ولو اینکه از نزدیکان ما باشد.
**علت رشد فزاینده مطالبات از دولت معلول چیست؟ اگر ما میدانستیم که روحانی با همین مختصات فکری و دایره اختیارات محدود قرار است رییسجمهور شود چرا امروز بخشهایی از بدنه اجتماعی او دچار سرخوردگی شده اند؟
امروز نه تنها در ایران بلکه در دنیا مردم به کاندیدایی رای میدهند و پس از مدت کوتاهی درصد قابل توجهی از آنان اظهار یأس و ناامیدی میکنند. با وجود این در انتخابات بعد دوباره همین وضع تکرار میشود حتی اگر به رقیب نامزد قبلی رای بدهند. علت آن است که مردم با مشکلات زیادی حتی در کشورهای مرفه و پیشرفته مواجهاند و انتظار دارند با هر انتخابات تحولی قابل توجه در وضع زندگی و معیشتشان رخ دهد ولی چنین اتفاقی تقریبا در هیچ کشوری رخ نمیدهد.
بنابراین مردمی که با انگیزههای مختلفی به نامزدی رای میدهند، پس از مدت کوتاهی احساس میکنند به مطالبات خود دست نیافتهاند و اظهار ناامیدی میکنند. به نظرسنجیها در کشورهای دموکراتیک مثل امریکا، انگلیس، فرانسه و... نگاه کنید.
6 ماه بعد از هر انتخاباتی درصد قابل توجهی از آنان از رییسجمهوری یا نخستوزیری که انتخاب کردهاند اظهار ناامیدی میکنند. با همه این احوال امیدوارم عملکرد دولت روحانی به گونهای باشد که همین قشرها را امیدوار سازد و به این نتیجه برسند انتخاب درستی کردهاند.
**آیا رابطه اصلاحطلبان و روحانی نیازمند بازشناسی و بررسی مجدد است؟مهمترین مطالبه ما از روحانی چه بود که در انتخابات از او حمایت کردیم؟ آیا در اولویتبندی مطالبات تغییری حادث شده است؟
مهمترین مطالبه ما از روحانی وعدههایی است که به مردم داده است. من درمورد همکاران آقای روحانی سکوت کردم چرا که معتقدم باید دست رییسجمهوری باز باشد تا هر کس را که فکر میکند بهتر میتواند برنامههایش را عملیاتی کند، برگزیند.
مطالبات اصلاحطلبانه نیز ندارم چون روحانی کف مطالبات ما را میتواند نمایندگی کند، نه سقف آن را اما از یک خواست نمیگذرم و آن وعدههایش به مردم است و مردم بر اساس آنها به روحانی رای دادهاند. باید دلایل هر کدام را که توان تحقق آن را ندارد به مردم بگوید و بقیه را نیز به منصه ظهور برساند. بنابراین پیشنهاد میکنم همه ما منحصرا از او تحقق این وعدهها را بخواهیم و البته توضیح در مورد هر مطالبهای که محقق نمیشود.
**چرا جریانهای سیاسی ما و به ویژه اصلاحطلبان در برابر پدیدههای غیر سیاسی معمولا سکوت میکنند؟
در همین ایام اخیر موضوعاتی نظیر کولبران و مالباختگان پدیده و کاسپین و دیگر موسسات مالی، اعتراضات کارگران مطرح شد ولی عملا جریانهای سیاسی از کنار آن عبور کردند. ما در مواردی که به برشمردید کوتاهی داشتهایم اما سکوت نکردهایم. اگرچه که نظر من نیز باید جدیتر و بیشتر به این موارد بیندیشیم؛ آن را طرح کرده و حتی به آن اعتراض کنیم. امیدوارم که بعد از این شاهد چنین نقصان و کوتاهیای نباشیم.
**واکنش اصلاحطلبان نسبت به این نوع پدیدهها چه باید باشد؟
بهترین روش آن است که ما بر حمایت خود از دولت تاکید و همزمان بر ماهیت و هویت اصلاحطلبانه خود پافشاری کنیم. یعنی در عالم نظر مرتب برای جامعه در دو بعد سلبی و ایجابی اصلاحات را تعریف کنیم.
ما مخالف فقر، فساد، تبعیض، رانت، رشوه، جنگ، انسداد و سرکوبیم و از آن سو طرفدار ایران برای همه ایرانیان هستیم و از حقوق هر ایرانی صرف نظر از عقیده و سلیقه و باورهایش دفاع میکنیم. پافشاری بر این مواضع اجازه نمیدهد که گفتمان اصلاحطلبی کمرنگ شود و تاکید بر حمایت از دولت این فرصت را از دولت پنهان میگیرد تا بتواند بین ما شکاف ایجاد کند و در فرصت مناسب هر دوی ما را البته جدا کند.
**بخشی از بدنه اجتماعی روحانی انتظارات خود را برآورده شده نمیبینند. مشخصا این اتفاق در مورد دانشجویان رخ داده که شاهد واکنش آنان نیز بودیم. نوع رفتار دولت و کنش جریانهایی نظیر دانشجویان چه تبعاتی دارد؟
من آقای دکتر غلامی، وزیر علوم را نمیشناسم و درباره او نظری ندارم اما با مطالبات دانشگاهیان از رییسجمهوری آشنایی دارم که مهمترین آن این است که با فضای امنیتی دانشگاهها مقابله کند و اجازه ندهد حقوق دانشجو یا استاد و حتی کارمندی به دلیل گرایشهای سیاسی و عقیدتی تضییع شود. از حرکتهای اعتراضی دانشجویان بسیار خوشنود بودم.
ضمنا این اجتماعات برای رییسجمهوری، وزیر علوم و سایر وزرا آموزنده است که در جامعه زندهای مشغول خدمت هستند و نباید ذرهای از مطالبات مردم فاصله بگیرند. البته موافق هستم که جامعه دانشگاهی انتظار کابینهای کارآمدتر داشت اما روحانی با تانی کار را پیش برد. دو دلیل داشت؛ یکی دخالتهایی در چینش کابینه و انتخاب وزرا بود و دوم رعایت حال جناح اصولگرا تا اینکه دولت بتواند از حمایت همه قشرها بهرهمند شده و جامعه دوپاره و کابینه او به اصلاحطلبان منحصر نشود و خشم و کارشکنی جناح اصولگرایان را برنینگیزد.
**ارتباط با بدنه اجتماعی چقدر باید مورد توجه اصلاحطلبان قرار بگیرد؟ چرا ما شاهد نوعی مانیفست در میان جریانهای سیاسی نیستیم تا ارتباط خود با جامعه را تعریف کنند؟
من به قدرت افکار عمومی ایمان دارم و معتقدم در هر زمینهای که افکار عمومی بتواند خود را به معرض نمایش همگانی بگذارد، حرف اول و آخر را خواهد زد به همین دلیل نیز، اقتدارگرایان میکوشند مانع بروز و ظهور این پدیده شوند. انتخابات این امکان را از آنان گرفته است. به همین دلیل با اصل انتخابات در تضاد هستند چون نمیخواهند معلوم شود که چند درصد مردم به چه جریان و گرایشی باور دارند. بنابراین هرکجا که افکار عمومی را بتوانیم به نفع این وعدهها بسیج کنیم، دولت و حتی حکومت مجبور است برای تحقق آنها گامهایی بردارد.
**چنین خصلتی از احزاب ایران آیا نشات گرفته از محدودیتها است یا اساسا سیاستمداران ایران نیازی به چنین مانیفستی احساس نمیکنند؟
اکنون که به تدریج اوضاع غیرامنیتی میشود، احزاب اصلاحطلب نیز یکی پس از دیگری احیا میشوند و به سمت وضعیت مطلوب حرکت میکنند. اگرچه این حرکت کند و تدریجی است.