صدای بوق خودروها با صدای بلند موسیقی، این شبها بیشتر به گوش میرسد،
کاروان شادی در خیابانهای شهر بیشتر به چشم میخورد، زیرا کمتر از 40 روز
مانده به ایام سوگواری سالار شهیدان و خانوادهها ترجیح میدهند خیلی زودتر
مراسم ازدواج را برپا کنند تا به تعطیلی دوماهه این ایام برنخورند.
به گزارش جام جم، همه آسیبهای اجتماعی متاثر از بالا رفتن سن ازدواج را کنار بگذارید، آمار عجیب طلاق در سالهای اولیه و حتی تعداد بالای زندانیان مهریه را هم همینطور، شاید مغفولماندهترین دلیل بالا رفتن سن ازدواج هزینههای آن است، هزینههایی که اتفاقا به نظر میرسد در برنامه مسئولان و تحقیقات جامعهشناسان جایی ندارد.
قناعت، دوری از تجمل، تسهیل در ازدواج، اینها همه ویژگیهایی است که برای ازدواج به آن توصیه میشوید اما بدون شک خرجهایی است که نمیتوان از آن گذشت، سنت و آیین باشد یا دلخواه همسران چیزی که عیان است این که باید خانوادهها سر کیسه را کمی شل کنند تا زندگیها سر بگیرد.
در این میان گروهی با حداقل هزینهها ازدواج میکنند و گروهی هم تا آنجا که میتوانند بریز و بپاش میکنند؛ گزارش ما گشت و گذاری میان هر دوی این گروههاست و به دست آوردن حداقل و حداکثر هزینههای این مراسم . «کار تشریفات نهایت ندارد».
این جملهای است که مدیر یکی از تالارهای شهر در ابتدای گزارش به من میگوید. جملهای که براحتی میتوان به دیگر حوزههای هزینههای ازدواج تعمیم داد.
مفهوم حرف او در ادامه گفتوگویم روشن میشود: «کمترین هزینه تالار ما منویی است که به ازای هر نفر 75 هزار تومان است اما با توجه به بودجه شما تا یک میلیارد هم ما پیشنهاد داریم» این بازه گسترده در بسیاری از هزینههای دیگر ازدواج هم به چشم میخورد. شاید تنها هزینههای ثابت برای قشر مرفه و البته آسیبپذیر در این میان هزینههای آزمایشگاه و ثبت ازدواج است که از 50 هزار تا 300 هزارتومان متغیر است.
وقتی اشرافیگری تشخص میدهد ازدواج ویترین طبقه اجتماعی افراد شده است، طوری که تصور بر این است نوع مراسم نشان میدهد افراد به چه طبقهای اختصاص دارند. همین ذهنیت است که شکاف طبقاتی جامعه را در نوع برگزاری مراسم ازدواج به نمایش میگذارد. محلی خوب برای تفاخر به آنچه ندارند.
قضیه وقتی تلختر میشود که حتی آنهایی که به ازدواجهای کمهزینه روی میآورند ترجیح میدهند آن را در خفا نگه دارند تا مبادا متهم به فقر شوند. آنقدر که نوکیسهها اصرار به نشان دادن دارند، این افراد در پنهان کردن وضعیت خود میکوشند.
بازار اما متناسب با همه این افراد گزینه دارد، هر چند حتی بدون تحقیق میتوان متوجه شد گزینههای اشرافیت در مراسم ازدواج بسیار بیشتر از گزینههای کمهزینه است. شما براحتی میتوانید چندین و چند تالار و باغ پیدا کنید که اجارهشان برای یک شب برپایی مراسم ازدواج بین 30 تا 60 میلیون است؛ اما برای پیدا کردن تالاری برای حداقل 200 مهمان با شبی بین یک تا سه میلیون تومان تنها چند گزینه پیش رویتان میبینید.
لباس 244 میلیونی برای عروس سطح توقعات را که خیلی هم پایین بیاوریم باید بدانیم که خرید عروسی، پرخرجترین بخش یک ازدواج است.
در این بخش این را که چه خریدی به عهده چه خانوادهای است، فاکتور گرفتهایم و تنها به قیمتها اشاره داریم.
یک دست کت و شلوار معمولی جنس پارچه ترک دوخت ایران را میتوانید در مغازههای منطقه باب همایون از 400 هزار تا یک میلیون و 600 هزار تومان پیدا کنید.
هر چند همین دیروز قیمت یک دست کت و شلوار مردانه ویسکوز بین 11 تا 23 میلیون تومان بود. این رقمها جزو قیمتهای اشرافی نیست؛ چرا که کت و شلوار دامادی تا مرز 90 میلیون تومان هم پیدا میشود تنها کافی است سری به مجتمعهای شمال پایتخت بزنید.
ازطریق یک آگهی معمولی به یک مزون خانگی راه پیدا میکنم. جایی که به نظر میرسد حالا یکی از پاتوقهای ثابت زوجهای متمول است.
مزون مورد نظر در یکی از برجهای البته معمولی الهیه است. در این مزون براحتی میتوانید لباسی متفاوتتر از هرآنچه تاکنون دیدهاید، تهیه کنید.
با پرداخت 30 میلیون تومان برای کیف و کفش، 45 میلیون تومان برای تاج، 9 میلیون تومان برای حریر روی شانه و در نهایت سنجاق سینه 10 میلیون تومانی، یک ست رویایی برای شب عروسی خود تهیه میکنید؛ ستی که غیر از لباس اصلی 94 میلیون تومان برای شما هزینه دربر خواهد داشت.
این رقم وقتی بیشتر جالب توجه میشود که بدانیم قیمت لباس اصلی در این مزون به تنهایی 150 میلیون تومان آب میخورد.
همین رقمها در بازارهای پایین شهر بین دو تا چهار میلیون تومان است؛ تفاوت قیمتی که براحتی سطح زندگی مردم پایتخت را نشان میدهد. گستره قیمتها به لباسها محدود نمیشود و برخی آنها در جدولی در همین گزارش آمده است.
هزینهها و آسیبها هزینههای گزاف ازدواج در ایران آنقدر جالب توجه است که سه سال پیش روزنامه گاردین هم در گزارشی به هزینههای بالای ازدواج در ایران اشاره کرد.
در این روزنامه هزینه ازدواج یک زوج را در ایران بین 16 تا 40 هزاردلار (بین 60 تا 152 میلیون تومان) عنوان کرده بود.
هرچند رقم بالای این گزارش شامل جهیزیه و مسکن هم میشده است. فارغ از اشاره این روزنامه بریتانیایی، یک مطالعه تحقیقاتی دانشگاه شهید بهشتی تهران نیز نشان میدهد افزایش هزینههای ازدواج بیش از 70 درصد در کاهش تمایل جوانان ایرانی برای تشکیل خانواده و ازدواج تاثیر دارد.
محبوبیت کاذب فرهنگ مصرف و چشم و همچشمی، انتظارات موجود از تامین جهیزیه را به افراطهای غیرواقعی و رسوم تجملگرایانه کشانده است و این مساله هزینه ازدواج را برای خانوادههای ایرانی افزایش و تمایل جوانان را برای ازدواج کاهش داده است. کاهش میل به ازدواج در ایران، زندگیهای خارج از دایره ازدواج را به دنبال دارد.
کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی با اشاره به اینکه به باور مخاطبان امروزه هزینههای ازدواج به مراتب بیش از هزینههای رابطه با جنس مخالف است، میگوید: به نظر میرسد جامعه با حجم قابل توجهی از آسیبهای اجتماعی روبهرو است که به گسترش روابط نامتعارف بین جوانان منجر شده است. بروز آسیبهای فاحش و مخربی چون ازدواج سپید، اعتیاد جوانان، بیکاری و بویژه سردرگمی دختران جوان در دایره افکار پلید کارفرمایان، از خروجیهای مختل شدن فرآیند ازدواج در جامعه است که در برخی کلانشهرها براحتی قابل لمس هستند.
این کارشناس اجتماعی میگوید: تغییر نگرش جامعه به سمت مسائلی همچون مهریههای سنگین و بهطور کلی هدفگذاریهای غیرمنطقی در مسیر ازدواج جوانان همه و همه موجب شده فرآیند ازدواج در جامعه ما دچار دستاندازهای تاثیرگذاری شود.
ازدواج آسان یا ارزان هزینههای گزاف ازدواجهای تجملی تنها یک سوی ماجراست، سوی دیگر ماجرا تلاش گروههایی برای تسهیل ازدواج است. تلاشهایی که اتفاقا موانع بسیاری پیش روی خود میبینند. طرح ازدواج آسان که چند سالی است راهاندازی شده یکی از نمونههاست. طرحی که اتفاقا بسیاری با طعنه از آن با عنوان «ازدواج ارزان» یاد میکنند.
یکی از مسئولان این طرح در استانهای جنوبی ایران به جامجم میگوید: همین حالا ما ازدواج هایی را صورت میدهیم که نهایت خرج ازدواج بین 500 تا 700 هزارتومان است! رقمی که شاید قابل باور نباشد چرا که کمترین میزان هزینه ازدواج در پایتخت با صرف نظر کردن از بسیاری از خرجهای بیهوده رقمی بین 25 تا 30 میلیون تومان است.
او به جامجم میگوید، اتفاقا در این راه موانع عجیبی پیش روی خودمان میبینیم. به عنوان مثال، فشارهایی که از سوی اتحادیه و صنفهای مرتبط با ازدواج به این سازمان مردم نهاد وارد میشود، قابل باور نیست. اقبال به طرح ازدواج آسان گاهی باعث شکایت بسیاری از صنفهای مرتبط شده تا جایی که با واسطههایی مانع برگزاری چنین ازدواجهایی میشوند تا کسادی بازار خود را جبران کنند.
به اندازه موافقان این طرح مخالفانی هم وجود دارد. حسن موسویچلک، مددکار اجتماعی درباره عملکرد این کانونها میگوید: اگر در این کانونها مشاوره تخصصی در امر ازدواج صورت میگیرد این یک فرصت است، اما اگر این مراکز از محل درآمدهای خود یا کمک خیرین بخشی از هزینههای ازدواج را برای زوجهایی که تمکن مالی ندارند کاهش میدهند، بهتر است نام آن را ازدواج ارزان بگذاریم، نه ازدواج آسان.
جدول برخی از هزینههای ازدواج