بيش از چهار سال است تيم ملي ايران در صدر تيمهاي آسيايي ايستاده است. در بازيهاي مقدماتي جام جهاني به همراه انگليس بهترين خط دفاع را دارد و همراه با برزيل كانديداي نخستين تيم صعودكننده به روسيه است. كيروش در تيم ايران چه كرده كه اين تيم با وجود نداشتن امكانات سختافزاري كافي و قرارگرفتن در جايگاه ششم، هفتم ليگهاي آسيايي به غولي ترسناك تبديل شده است؟ گروهي در ايران ميگفتند كيروش زياد ناز ميكند، او به هر بهانهاي قهر ميكند، او مدام بيانيه ميدهد و...
به گزارش اعتماد، اما تمام اينها در برابر آقايي در آسيا و صعود پياپي به جام جهاني دود ميشود و به هوا ميرود. او ابتدا مخالفان داخلي را وادار به پذيرش حرفهايش كرد و بعد با غيرمنتظرهبودن و استفاده از اصل غافلگيري قطر و چين را از پيش رو برداشت و حالا بيش از هر زماني، روياي ايرانيها را به حقيقت نزديك كرده و يكيدو گام تا اسطورهشدن در بين ملت پرشور ايران فاصله دارد. حال ميخواهيم با بررسي تطبيقي كتاب «هنر رزم» كه توسط سون زو در چين باستان نوشته شده و افكار كيروش، نشان دهيم كارلوس چگونه به دروازه موفقيت رسيده است. در هنر رزم پنج اصل اساسي وجود دارد كه موفقيت و پيروزي حاصل نميشود مگر با پيروي از هر پنج اصل.
١ ـ اصل هماهنگي
اطاعت كامل از فرمانروا و جانفشاني براي او مهمترين ركن هماهنگي است. بازيكنان ايراني چنان شيفته شخصيت و كاريزماي كيروش شدهاند كه حاضرند جانشان را براي او دهند، هيچكس نه كمكاري ميكند و نه جرات اعتراض دارد. كنارنهادن مهدي رحمتي در اوج و پافشاري كيروش بر تصميمش تا مدتها محل بحث و كشمكش بود؛ اما او چون اصولي براي خود دارد، تاكنون ١٠ دروازهبان در تيمش داشته اما چون ساختار درستي براي سازمان دفاعياش تعريف كرده، بهترين نتيجه را گرفته اما ببينيد مربيان ديگر وقتي با بازيكنان ياغي برخورد نميكنند چه بر سرشان ميآيد.
ماجراي استقلال و جاسم كرار كه هر بار كوتاهآمدن مظلومي ادامه داشت در نهايت نيمكت را از او گرفت. در همين رابطه رامين رضاييان پرسپوليس را ببينيد كه چه ياغيگري ميكند اما در تيم كيروش در نهايت رضايت به نشستن روي نيمكت اكتفا ميكند و به تصميم مربي گردن ميگذارد. عليرضا منصوريان با الگوبرداري از كيروش از سقوط نجات پيدا كرد. او بختيار رحماني كماثر اما پرمدعا و حتي مهدي رحمتي باتجربه را كنار گذاشت و در بازي با سپاهان انقلاب كرد.
حالا دارد مزد جسارتش را ميبيند و تيمي دارد كه كل فوتبال ايران حسرت آن را ميخورند.(رحمتي كه از تجربه درافتادن با كيروش درس گرفته بود، برابر منصوريان كوتاه آمد و نجات يافت) تفاوت كيروش و برانكو در همين امر نمود بيشتري پيدا كرد. كيروش با ايجاد هارموني در تيمش و با اولويتدادن به بازيكناني كه خارج از مرزها توپ ميزنند، ميل به پيشرفت را در فوتبال ايران زنده كرده. ميلاد محمدي از راهآهن به روسيه رفت تا اكنون پيستون ثابت تيم ايران باشد. در اين اصل همه بازيكنان يكدل هستند و به سرعت همديگر را پيدا ميكنند.
٢ ـ اصل آسمان
كيروش اين اصل را كه ركن دوم هنر رزم است، به خوبي مد نظر قرار داده و در تمام سالهاي حضورش در فوتبال ايران اول آسمان جلو دروازه تيمش را محافظت كرده و با قراردادن بازيكناني سرزن مثل جلال حسيني و پژمان منتظري و پورعلي گنجي كمتر اجازه داده تيم ايران از اين ناحيه آسيب ببيند. در هفته دوم ليگ آسيا تقريبا هر چهار تيم ايراني روي ضربات ايستگاهي گل خوردند و اين مساله به يك ضعف عمومي فوتبال ايراني تبديل شد اما كيروش با نظر به اينكه ميداند تيمي كه از هوا گل بخورد از پا درميآيد، توانسته آماري درخشان كسب كند؛ شش بازي بدون گل خورده. او اصل آسمان را در دهانه دروازه حريف هم تعريف كرده و تيمش كلي گل با سر به ثمر رسانده است.
٣ ـ اصل زمين
كيروش كمتر به بازي مالكانه رو ميآورد، بلكه با تلهگذاري در نقاط مختلف زمين هر ناحيه را به نقطه انفجار تبديل ميكند و حملات تيمش را پايهريزي ميكند. او با استراتژي جنگهاي نامنظم زمين را ميدهد اما گل را ميزند. بعد با خونسردي حريف دستپاچه را به مسلخ ميبرد. تيمهاي آسيايي برخلاف تيمهاي بزرگ هنوز قدرت هضم گل خورده را ندارند و دچار استيصال ميشوند، نمونه درخشان بازگشت از باخت بازي بارسلونا و پاري سن ژرمن بود. كيروش با اين دانش تيمش را از عجولبودن بر حذر داشته و توانسته تيمي بسازد كه در تمام نقاط زمين درگير و جنگنده باشد و يكي از مهمترين رازهاي موفقيت او در همين نكته است.
٤ ـ اصل فرمانده
فرمانده درون و بيرون زمين ايران يكي است؛ كارلوس كيروش. تيم ايران در بيرون زمين يك رهبر دارد كه برخي از ويژگيهايش را برشمرديم، همه اينها را در كنار دو عنصر تجربه و غرور قرار دهيد. او كه زماني مغز متفكر فرگوسن بوده، امروز با كولهباري از تجربه در ميدانهاي بزرگ پا به ديدارهاي آسيايي ميگذارد، گاهي با مشتهاي گرهكردهاش براي مربي كره، گاهي با پانتوميم و خندههاي هوشمندانهاش براي مربي قطر. فوتبال ايران پس از علي كريمي و حتي مجتبي جباري يك طراح درخشان و درجه يك نداشته، پس كيروش اين نقش را خودش بر عهده گرفته.
او سيستم تيمش را به نسبت هر بازي تغيير ميدهد و چون بازيكنان به او ايمان دارند، ذرهاي ترديد نميكنند. به همين خاطر او به قطر شبيخون ميزند و با سيستم ٣-٣-٤ به زمين ميرود، سروش رفيعي را دعوت نميكند، حاج صفي را از كناره به مركز ميآورد و طارمي را در پست غيرتخصصي به كار ميگيرد. ايران ناگهان با سه مهاجم برابر قطر قرار ميگيرد. تجمع تيمي را به ميانه زمين حريف ميبرد و قطر را فلج ميكند. يادمان باشد، همين مهاجمان قطر، تاباتا و سوريا چند روز قبلترش پرسپوليس را شكست داده بودند. كيروش ضعف ملي ايران در نداشتن بازيكنان پلي ميكري مثل علي كريمي را تبديل به قدرت ميكند و با گذاشتن بازيكنان جنگنده و محكم، نبود بازيكن فانتزي را جبران ميكند. البته او مسعود شجاعي را روي نيمكت دارد كه از قدرت حفظ توپش در بازي با قطر براي كنترل زمان استفاده كرد.
٥ ـ روش و قانون
داشتن روش و قانون باعث ايجاد رشد و شكوفايي ميشود. كيروش در طول سالهاي حضورش در ايران روشهاي مختلفي را به كار گرفته؛ اما قانون ثابتي داشته است. او چه بيرون زمين و چه درون زمين با روشهاي متفاوتي جنگيده، گاهي علي كريمي و گاهي نكونام را روي نيمكت نشانده، گاهي به مربيان جوان و مدرن ايراني مثل ويسي و گل محمدي و منصوريان بها داده، گاهي با قلعهنوعي و برانكو جنگ لفظي داشته، گاهي بازيكنان پرسپوليس را چاق خوانده و در اعتراض به برانكو آنها را به ايران فرستاده، گاهي در برابر حمله مربي قطر به اين كشور به خاطر ميزباني جام جهاني تبريك گفته و... همه اينها او را غيرقابلپيشبيني كرده اما او يك قانون دارد؛ بهترينها را براي تيمش ميخواهد و در اين راه باج نميدهد. درون زمين هم او با وجود تغيير روشهاي متعدد تاكتيكي، قانون مبارزه تا پاي جان را به بازيكنانش ياد داده.
او در طول اين سالها همواره مخالفاني داشته، از مايليكهن تا علي كريمي؛ اما يك چيز او را موفق ساخته؛ داشتن اصول و قانون. حضور بلندمدت كيروش در فوتبال بيثبات ما باعث پيشرفت شده. ثبات عنصري است كه جامعه ايران به آن نياز دارد، سپردن كار به كاردان و ايجاد امنيت براي به ثمر نشستن تفكر پيشرفت. در فوتبال ما دارد اين اتفاق ميافتد و فوتبال كه به قول «رولان بارت» اسطوره قرن بيستم است، ميتواند يك جامعه را از خود متاثر كند.