bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۹۶۷۱

کارنامه متکی؛ وزیری که می رود

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۳ - ۲۱ مرداد ۱۳۸۸


منوچهر متکی اگر هیچ کاری نکرد اما مقاومت‌هایش از متلاشی شدن جایی به اسم «وزارت خارجه» جلوگیری کرد. 

رویکرد ساختار شکن محمود احمدی‌نژاد که تلاش داشت آنچه از گذشته بوده است را با قرائت خود همخوان کند یک قربانی بزرگ و استراتژیک داشت. البته او به تنهایی توان چینش دوباره و دلخواه خود را در این وزارتخانه نداشت چرا که سیاست خارجی صرفاً به یک کابینه محدود نمی‌شود و رویکردهای کلی آن توسط «دولت» -به معنای آکادمیک آن- طراحی شده و وزارت امورخارجه خود به تنهایی نمی‌تواند سیاستگذار سیاست خارجی نظام باشد.

بررسی عملکرد وزارت امور خارجه به عنوان پیشانی کشور و استراتژیک‌ترین نهاد که با خارج از مرزها مراوده داشته و مسئول سازماندهی تعاملات بیرونی است را با توجه به ویژگی‌های آن و ذیل مقایسه با ادوار و سیر تکوینی آن حداقل در سه دهه پس از انقلاب اسلامی باید مورد ارزیابی قرار داد.

باید برای مرور آنچه طی سال‌های اخیر رخ داده است توجه داشت که نقد وزارت خارجه به معنای نقد سیاست خارجی نیست چرا که سیاست خارجی مقوله‌ای کلان‌تر از فعالیت دستگاه دیپلماسی است و به این نکته توجه داشت که وزارت‌خارجه در فعالیت‌های خود به سه شکل مستقل - شریک - فاقد اراده می‌تواند عمل کند.

پیشبرد مسائل جاری ذیل وضعیت مستقل قرار می‌گیرد و موضوع کشورهایی همچون عراق، افغانستان، فلسطین و لبنان به عنوان حوزه‌هایی که وزارت خارجه در آنها با نهادهایی «دیگر»، «شریک» بوده به حساب می‌آید که موفقیت در آنها صرفاً متوجه وزارتخانه نمی‌شود. البته در این میان متکی در حوزه مسئولیت خود بعضاً «فاقد اراده» نیز بود تا جایی که در موضوعی همچون «هولوکاست» هیچ اختیاری به عنوان وزیر نداشت و این شخص رئیس‌جمهور بود که این سیاست را در مناسبات بین‌الملل راهبری کرد. هرچند احمدی‌نژاد نیز در مقام رئیس‌جمهور نتوانست یک تنه همه موضوعات را راهبری کند تا جایی که محسن رضایی در مناظره انتخاباتی‌اش به او یادآوری کرد که در موضوع هسته‌ای و احتمال وقوع حمله نظامی آمریکا با ایران در دوره بوش این درایت رهبر انقلاب بود که شرایط را تغییر داد و اراده‌ای فراتر از وزیر خارجه و حتی احمدی‌نژاد سکان را در دست داشت.

منوچهر متکی زمانی که به عنوان وزیر پیشنهادی وزارت امور خارجه معرفی شد تلاقی سه حوزه روابط خارجی یعنی حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را یک اولویت در دوران وزارت خود خواند تا در راستای رویکردی که احمدی‌نژاد در پیش گرفته بود عمل کند.

متکی «نگاه به شرق» را از اولویت‌های کاری‌اش عنوان کرد و این‌گونه با مواضع معنی‌دار وزارت خارجه که بازتاب منطق حاکم بر دولت نهم است نشان داد که بر خلاف شعار نمادین شده «نه شرقی، نه غربی» که هنوز بر سر در وزارت خارجه مانده است این «نگاه» تبدیل به سیاستی اجرایی شده است.

اولویت‌های متکی در آغاز وزارت:
مباحث هسته‌ای در جهان و موضوع فعالیت صلح آمیز هسته‌ای ایران،
رژیم حقوقی دریای خزر
عضویت جمهوری اسلامی در سازمان تجارت جهانی
دیپلماسی خط لوله
تهدیدزدایی از روابط بین‌المللی به عنوان مقدمه رویکرد عدالتخواهی
خاورمیانه، مسئله فلسطین و قدس شریف
تجدید ساختار سازمان ملل
تروریسم
حقوق بشر
سلاح‌های کشتار جمعی
محیط زیست و زنان
حضور یا تعامل مؤثر جمهوری اسلامی در سازمان‌های منطقه‌ای

او که در مبارزات انتخابات نهم ریاست جمهوری یکی از فعالان ستاد انتخاباتی علی لاریجانی بود ایده‌اش در خصوص دیپلماسی را «اصولگرایی واقع‌بینانه» می‌دانست اما آنجایی که سخن از «عدالت‌خواهی در روابط بین‌المللی» به عنوان راهبرد دولت نهم در عرصه‌ سیاست خارجی گفته می‌شد نشان داد که سیاست‌های اعلامی‌اش متن ارائه شده نه از سوی او بلکه دیکته رئیس‌جمهور جدید است، آنچه پس از این به آن اشاره خواهد شد.

منوچهر متکی در تبیین این ایده گفته است «سیاست خارجی در دوره‌ جدید، تهاجمی، اما نرم افزارانه و از جنس مناسبات بین‌المللی می‌باشد. کارکرد مناسبات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در روابط خارجی با کشورها همانند جزایری منفصل و تأثیرناپذیر از یکدیگر نخواهد بود.» این همان ایده‌ای بود که محمود احمدی‌نژاد به دنبال اجرای آن بود. دیدگاهی که بر اساس آن احمدی‌نژاد نسبت به وزارت خارجه به طور کلی نظری متفاوت با آنچه در وزارت خارجه رواج دارد داشته و دارد.

احمدی‌نژاد اعتقاد به دگرگونی اساسی در این وزارتخانه و خانه تکانی یک‌باره در تمامی ارکان آن داشت. به تعبیری او با اشاره به مصادیقی تا حدودی بی‌اعتماد نسبت به توانایی‌ها دیپلمات‌ها و تفکرات آنها بوده و هست. اما متکی در این دیدگاه با احمدی‌نژاد اختلاف داشته و نسبت به این تحولات اساسی مقاومت نشان داد و معتقد بود دگرگونی‌هایی که احمدی‌نژاد متوقع است به نابودی وزارت خارجه منجر خواهد شد و شاید بتوان از جمله دستاورد‌های متکی حفظ کلیت وزارت‌خارجه دانست.

چالش متکی - احمدی‌نژاد
عمده‌ترین نقطه چالش متکی و احمدی‌نژاد همین دگرگونی اساسی در پیکر وزارت‌خارجه بود به نحوی که سعید جلیلی مرد شماره یک وزارتخانه و نامه‌نگاری‌ها از ابتکارات او و حلقه دانشگاه امام صادق در وزارت خارجه بود. نامه به بوش و واتیکان از جمله این اقدامات محسوب می شود. در عین حال در ابتدای دولت نهم منوچهر محمدی از طرف احمدی‌نژاد برای معاونت آموزش و پژوهش که کار مطالعاتی این تغییرات را نیز انجام دهد به متکی تحمیل می‌شود که عدم همکاری متکی با وی دیری نمی‌پاید و آهنی جایگزین او می‌شود.

وزیر در سایه
باید به این مسئله توجه داشت که نقد و ارزیابی عملکرد منوچهر متکی به طور مستقل امکان‌پذیر نیست چرا که به وزارت رسیدن مقارن با در دوره تنش جهانی به رهبری بوش و آمریکا بود و شخصیت احمدی‌نژاد و رویکرد جهانی نسبت به او و سیاست‌هایش نیز در بررسی عملکرد در سایه مانده او باید مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این به غیر از محمود احمدی‌نژاد و نیروهای پیرامونی‌اش افراد مؤثری همچون اسفندیار رحیم مشایی، مجتبی هاشمی ثمره و سعید جلیلی نیز در حوزه سیاست خارجی صاحب رأی و نظر بوده و بر فعالیت متکی تأثیر می‌گذاشتند. تا جایی که طبق اقوال منوچهر متکی بسیاری از سیاست‌ها و کارهایش را باید با هاشمی ثمره چک می‌کرد و بعضاً چند دقیقه‌ای را برای وصل شدن به مشاور رئیس‌جمهور پشت خط می‌ماند.

او سه نقش عامل، توجیه گر و مروج سیاست‌هایی که بعضاً از آنها بی‌اطلاع بود را بر عهده داشت تا جایی که به عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در اعزام ثمره هاشمی به پاریس برای ملاقات با ژاک شیراک رئیس‌جمهور وقت فرانسه نقشی نداشت.

این‌گونه است که برای بررسی کارآمدی متکی با در نظر گرفتن این سه پارامتر باید گام برداشت. به تعبیری می‌توان گفت در بسیاری از اوقات متکی باید عامل، توجیه‌گر و مروج سیاست‌ها و تفکراتی می‌بود که خود دخلی در آن نداشت و حتی در بسیاری از اوقات حتی مطلع از کیفیت آنها هم نبود.

همین موضوعات بود که حداقل در سه دوره شایعه برکناری او از وزارت امورخارجه را رقم زد چرا که مقاومت‌هایی در برابر اقدامات فرا‌ وزارتخانه‌ای احمدی‌نژاد داشت.

او اگر چه توانست از پس آنچه طی چهارسال گذشته رخ داد بگریزد و به عنوان وزیر معزول شناخته نشود اما آنچه از دوران وزارت او گفته می‌شود که به جان دیپلمات‌های ایرانی افتاده تضعیف اعتماد به نفس دیپلمات‌ها و کاهش شأن و شخصیت‌شان وزارت امور خارجه بوده است.

تغییرات سازمانی
از جمله انتقاداتی که متوجه عملکرد منوچهر متکی می‌شود تغییر چارت وزارت‌خارجه بوده است که سه معاونت عربی - آفریقایی، آسیایی - اقیانوسیه و اروپای - آمریکا را تبدیل به معاونت‌های آفریقایی، اروپا، آمریکا، همسایگان و آسیا کرد. عده‌ای معتقدند این کار موجب فربه شدن معاونت‌هایی با اداره کل‌‌هایی بزرگ و معاونت‌های کوچک و نهایتاً عدم توازن بین‌ معاونت‌ها را رقم زد.

حلقه هند و سفرا
حقله هند واقعیتی انکار نشدنی در دوره متکی است که عمدتاً همکلاسی‌های متکی در هند را تشکیل می‌دهد. افرادی همچون حسینی که بعد از آصفی به سخنگویی و معاونت بین‌الملل ارتقا یافت که اندکی بعد حسن قشقاوی از سفارت سوئد به تهران ‌فرا خوانده شد و سخنگویی را به‌عهده گرفت و یا بنی‌زاده که ابتداً معاونت اداری و مالی را به عهده گرفت و بعداً به سفارت رسید.

طبق قانون اساسی انتخاب سفرا از اختیارات وزیر است. بر این اساس با انتخاب او و معرفی به رئیس‌جمهور مراحل نصب سفیر انجام می‌شود. علی‌اکبر ولایتی در دوره وزارتش این اختیار را شورای معاونان تنفیذ کرد که پس از بررسی در این شورا به رئیس‌جمهور معرفی می‌شد.

در دوره سیدمحمد خاتمی با قدرت گرفتن امین‌زاده و محمد صدر در میان معاونان وزیر امور خارجه کمال خرازی تا حدودی این رویه از بین رفت و این دو معاون بیشترین تأثیر را در انتخاب سفرا داشتند.

در دوره احمدی‌نژاد حلقه پیرامونی تأثیر انکار‌نشدنی‌ای در انتخاب سفرا داشتند. جدای از فراخوانی زودهنگام سفرایی چون عادلی سفیر ایران در لندن، دکتر هادی سفیر ایران در امارات، واله سفیر ایران در الجزایر، حسین صادقی سفیر ایران در عربستان و صادق خرازی سفیر ایران در فرانسه که به علت گرایش‌های سیاسی انجام گرفت در انتخاب سفرای دیگر دوران متکی معیار مشخص را باید به نحوی ارتباط بعضی از سفرا با حلقه پیرامونی احمدی‌نژاد به عنوان مهم‌ترین معیار دانست. 

به نحوی که همگان از انتخاب علی‌اصغر شعردو‌ست که نماینده معرفی شده حزب مشارکت در مجلس ششم بود به عنوان سفیر تاجیکستان به سبب ارتباط با مشایی یا رحیم‌پور که گرایش پررنگ و ارادتمندانه او به جریان دوم خرداد غیرقابل انکار بود برای ایرلند به دلیل رفاقت با سعید جلیلی و یا حسینی سفیر سابق سنگال که با دستور مستقیم خاتمی برای سفارت انتخاب شد و حتی بنا بود استخدام رسمی او نیز انجام بگیرد و با دستور مستقیم احمدی‌نژاد نه تنها مستقیماً از سنگال به ریاض عزیمت نمود بلکه کار استخدام رسمی او که در دوره گذشته معوق مانده نیز انجام پذیرفت. از جمله انتصابات حیرت‌آور دوره متکی است که همگان را به تعجب وا داشت حکایت عدول از رویه سابق و بی‌تأثیر بودن متکی در انتخابات سفرا است.

به تعبیری در چهار سال گذشته متکی برای انتخاب سفرا تنها سهمیه‌هایی محدود و معدد داشت که با لطایف الحیل ‌توانست چند نفری را به سفارت برگزیند که عمدتاً از همان حلقه هند بوده‌اند.

منوچهر متکی به عنوان وزیر خارجه‌ای که احتمالاً در کابینه دوم احمدی‌نژاد او را همراهی نخواهد کرد چند تجربه موفق و ناموفق را در کارنامه‌‌اش ثبت کرد.

اگر کاندیدا شدن برای شورای امنیت سازمان ملل در دوره وزارت خارجه وی باعث شد با کسب رأی 27تایی ایران، وزن کشورمان در سازمان ملل پایین آورده شود اما در دوره وزارت خارجه او بود که ایران توانست به عضویت ناظر سازمان همکاری‌های شانگهای درآمده و با شرکت در شورای همکاری خلیج فارس علی رغم انتقادات مطرح شده یارگیری از میان کشورهای حاشیه خلیج فارس در مقابل عربستان سعودی توسط ایران انجام شود.

عقب رفت در پرونده دریای خزر و مبهم‌تر شدن موضوع جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس را می‌توان به عنوان دو یادگار این دوره به حساب آورد هرچند او و وزارتخانه متبوعش در مسئله‌ای همچون ملوانان انگلیسی به عنوان مسئول ذیربط نقشی نداشت و فاقد اراده بود،‌اگرچه باز سفر پوتین در این برهه خود دستاوردی قابل توجه بود.

اگر این روزها خبرنگاران به دنبال نمره دادن به وزرای کابینه نهم هستند باید گفت رنگ‌ها هم می‌توانند سخنی درباره آنچه در این چهار سال در حوزه مأموریت آقایان وزرا رفته است نیز داشته باشند. این‌گونه باید گفت رنگ دوره متکی «خاکستری» بود.

برچسب ها: متکی وزارت
bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین