آی اسپورت نوشت:اگر سرهنگ علیفر هم سابقه فوتبالی داشت، حالا کسی به تحلیلهای دفاع خطیاش نمیخندید.
ناصر حجازی در آخرین نود زندگیاش از یک جمله استفاده کرد که از اقتصادیون و سیاسیها تا فوتبالیها و غیرفوتبالیها هنوز آنرا به کار میبرند: «ما چیمون تو این مملکت پاکه که فوتبالمون پاک باشه؟». حالا در این روزها این جمله را با کمی تغییر میشود به کار برد. این که چه کسی سر جایش هست که «سرهنگ علیفر» نباشد. مگر جای یاوری و شاهغلام در لیگ برتر بود که حالا جای علیفر نباشد؟ مگر هنوز جای جلالی و تارتار در لیگ برتر است که جای سرهنگ نباشد؟ مگر جای جاودانی و احمدی حضور در کنداکتور شبکه است؟
آن هم در زمانی که جذابترین بازیهای اروپایی پخش میشود. مگر پیمان یوسفیِ فوتبالی قابل تحملتر است از علیفر و خیابانی؟ مگر کلمههای «هکذا» قابل تحملتر از «شوت موزی و دفاع خطی» است؟ مگر جای دابسمش در برنامههای فوتبالی و حتی نود است؟ مگر اصغر مازیار و محسن خلیلی جایشان روی صندلی کارشناسی فوتبال است؟ هنوز هم محصص و حاجرضایی از فوتبال روز حرف میزنند. سپهر حیدری کجای فوتبال است و چه حرف کارشناسی از فوتبال زد که هر دفعه به عنوان کارشناس روبهروی مجریهای فوتبال مینشیند. هر کسی به توپ شوت زده باشد جایش روی صندلی کارشناسان است و حتما «حقاش» هم هست ولی بقیه نه.
تفاوت شاهغلام وخاکپور با اکبر محمدی هم در همین است. این که خاکپور مقابل آمریکا به توپ شوت زد و پیروانی از سربازهای آن دوره لیگ بهره برد، پس خیلی لازم نیست بابت سرمربی شدن و ناکامیشان در تیم ملی امید جواب بدهند ولی اکبر محمدی که سردار و جهانبخش و چشمی را ساخت، هنوز هم باید بابت حذف تیم ملی پایه جواب پس بدهد.
اگر سرهنگ علیفر هم سابقه فوتبالی داشت، حالا کسی به تحلیلهای دفاع خطیاش نمیخندید. ولی چون محسن خلیلی و سپهر حیدری نیست، پس کارشناسیاش توی چشم است. پس سوژه دابسمشبازها و اینستاگرامیها میشود.
اگر همه چیز جامعه در راه درست پیش میرفت، حالا جای علیفر و حسن روشن و علی دایی و مجید جلالی و چراغپور و پیمان یوسفی و فتحاللهزاده و رویانیان و امثالهم «روی تخت» بود. ولی حالا که همهچیزمان به همهچیزمان میآید، چرا فقط علیفر و خیابانی سوژه میشوند؟ فقط برای خنده.
در مورد دفاع خطى موافق هستم نمونه تيم هاى اتلتيکو مادريد و لسترسيتى در واقع دفاع خطى با دو ريسک همراه مى باشد يکى اشتباه دفاع و دومى اشتباه داور