دره اشکفت زرده یا کول خرسان بیش از ۲۰۰ متر عمق دارد و دیواره های آن با گیاهان سیاووشان و آبشارها و آبچكان های بسیار زیبایی پوشیده شده است.
مسیر ورودی کول خرسان پوشیده از درختان کنار (سدر) و نخل است و انبوه نیزارها و درختان انگور و انجیر وحشی دره کول خرسان را شبیه دره های عجیب فیلم ها کرده است.
هرچه جلوتر بروید دیوارها بلندتر می شوند و آسمان کمتر پیداست و این ممکن است حالتی ترسناک به دره بدهد. به همین دلیل هم هست که عده ای به اشکف زرده یا کول خرسان لقب «دره ارواح» را داده اند.
جالب تر از همه این که کول خرسان بر خلاف طبیعت، در زمستان نسبتاً گرم و در تابستان بسیار خنک است به حدی که دما به کمتر از 20 درجه می رسد و این، یعنی اختلاف دمای 30 درجه ای با شهر دزفول.
در دل کول خرسان ، نهری دایمی در بستر شنی و ماسه ای جاری است كه از چشمه های درون دره سرچشمه می گیرد.
در طول مسیر، گاهی تنگه آنقدر باریک می شود که فقط امکان عبور یک نفر را دارد و گاهی آنقدر عریض که می توانید آسمان وسیعی را بالای سر خود ببنید.
در بخش دیگری از مسیر دیواره های دو طرف در بالای سرتان به هم می رسند و فقط روزنه باریکی دیده می شود.
يكي ازديدني هاي دره كول خرسان درمنتهي اليه دره غاري قوسي شكل، مانند يك تونل وجود دارد كه در انتهاي آن آبگيري به طول 5 متر و عرض 3 متر است كه به رودخانه دز مشرف مي شود.
عاشقان طبيعت پس از استراحت درهواي دل انگيز غار از آب اين حوضچه طبيعي كه در اصطلاح محلي به گهر معروف است براي شنا استفاده مي كنند.
با توجه به فصل گرما درخوزستان مي توان اشكفت زرده يا كول خرسان را يكي از پتانسيل هاي مهم گردشگری برشمرد.
کول در زبان محلی به معنی دره است. اما هنوز هیچ کس از دلیل گذاشتن نام «خرسان» یا «خرسون» در ادامه آن، خبری ندارد.
برای رسیدن به دره کول خرسان باید از مسیر روستای بیشه بزان در منطقه شهیون راهی شوید و از روستای پاقلعه در منطقه شهیون بگذرید و به کول خرسان برسید.
البته این مستلزم یک ساعت و نیم پیاده روی است که از هر کسی بر نمی آید و به همین دلیل، فقط آنهایی که عاشق طبیعت باشند پایشان به کول خرسان می رسد. شاید به همین دلیل هم باشد که کول خرسان هنوز از آسیب های گردشگران بی ملاحظه در امان مانده است.
البته وجه تسمیه ی آن ظاهرا بیشتر به خاطر شکل و رنگ وهم آلود آن است.
منتها مرور زمان و گویشهای نابجای مردم باعث شده ترسان به خرسان تبدیل بشه
راستی چقدر در گویش و لهجه مان با اسم اشیاء و حتی آدمها بازی میکنیم
به علی میگویند علک
به آب ، او
به نان ، نون و خیلی چیزهای دیگه