آقایان احمد مسجد جامعی و احسان رستگار دو یادداشت درباره انتخابات مجلس برای فرارو ارسال کرده اند. این دو یادداشت از دو نگاه متفاوت است و فرارو هیچ یک از این دو نگاه را نه رد می کند و نه تائید.
احمد مسجد جامعی در یادداشتی که در اختیار فرارو قرار گرفته نوشت: این روزها گروهی از کسانی که نتیجۀ انتخابات را نپسندیدهاند به فضای غیر اخلاقی در مواجهه با رفتار رای دهندگان در تهران، دامن میزنند و آن را به مسائلی مانند سبک زندگی و حتی کارگزاری تاثیر عوامل انگلیس در ایران نسبت میدهند و به نکوهش شهروندان پایتخت میپردازند و مرکز ایران را به زعم خودشان با کوفه مقایسه میکنند.
در این میان، اطلاعاتی نادرست دربارۀ کوفه تکرار میشود که جای تصحیح آن، نوشتۀ دیگریست. این در حالی است که شهروندان تهرانی خطایی نکردهاند که موستوجب چنین برخوردی باشد.
بلکه بارها شعور سیاسی بالای خود را نشان دادند تجلی آن از جمله در شیوۀ رفتارشان در انتخابات اخیر به وضوح دید. گویی انتخاب شدگان از کانال دستگاههای مختلف نظارتی و قانونی عبور نکردهاند؛ لابد انتظار دارند که از این پس به جای شورای نگهبان آنها تعیین کننده باشند.
نتایج انتخابات مجلس و خبرگان، در تهران روشن شده است. کسانی که بسیاری از مراکز قدرت و تقریبا همه رسانههای دیداری و شنیداری فراگیر را یکجا در اختیار داشتند، سهم قابلتوجهی در این انتخابات پیدا نکردند.
با آنکه نامزدهای آنها در همان دور نخست تأیید شدند و زمان و امکانات آنها به حدی بود که دستکم در پایتخت، در و دیوار و درخت و تیر چراغبرقی نبود جز آنکه تصویر و تبلیغات آنها بر آن آویخته شده بود. در کنار آنها، جریانات دیگر سیاسی بودند که با کمترین امکانات و بیشترین اتهامات و در بدترین شرایط در عرصۀ رقابت حاضر شدند. کسانی که چند رده نخستین نیروهای خود را از دست داده بودند و صداوسیما پیوسته مثلا خبرهایی را درباره وابستگی آنها به بیگانگان تکرار میکرد.
اما رفتار و استقبال دور از انتظار مردم و نخبگان از انتخابات، پدیدهای بسیار قابلتأمل است. انتخاباتی که میزان اعتماد مردم تهران به رسانههای رسمی را زیر سؤال برد. درواقع آنچه در این عرصه اتفاق افتاد، نه تنها نشاندهندۀ حضور و افزایش مشارکت مردم، و اعتماد متقابل مردم و نظام، بلکه نشانگر رشد و اعتلای فهم سیاسی جامعه و قدرت مدنی شهروندان تهرانی بود. از پشتوانههای آن صد سال سابقه قانونگذاری پر فراز و فرود است. اینبار هر چند جامعه به کسانی رأی میداد که چندان آنان را نمیشناخت ولی مصمم بود برای پیشبرد و پیشرفت حیات مدنی و زندگی اجتماعی خود، باید به آنهایی که میشناسد رأی ندهد و از چهرههای جدید بهره گیرد.
در واقع یک موضع سلبی موجب بهمیدان آمدن مردم شد. از این نظر جانبداریهای همهجانبه رسانهها و تریبونهای رسمی و سنتی، جای قدردانی بسیار دارد! هر چند این به معنای نفی زحمات و خدمات برخی از نمایندگان پرتلاش، مودب و عاقل مجلس امروز نیست که در دوران ریاستم در شورای شهر چهارم در همینجا از حضورشان بهره بردیم. شاید آغاز این حرکت سلبی، تأیید نشدن صلاحیت سیدحسن خمینی در همان بار اول و رد صلاحیت شدگان گروهی از تایید شدگان خبرگان در یکی دو روز مانده به آغاز تبلیغات مجلس خبرگان از تهران بود زیرا برای نخستینبار گروهی از فقهای شورای نگهبان، آرای بزرگان حوزه علمیه قم و مراجع عظام حوزۀ علمیۀ قم را نادیده انگاشتند.
کمک دوم را آنهایی کردند که بر خلاف انتظار مردم تهران نه تنها صلاحیت یکی از یاران نزدیک امام(ره) و نماینده رهبر معظم انقلاب و رئیس مجمع تشخیص مصلحت و رئیس پیشین مجلس خبرگان رهبری را برای قرار دادن در فهرست خود تأیید نکردند بلکه انبوهی از شایعات را دامن زدند.
سپس وضعتی پیش آمد که به علت حمایت خواسته یا ناخواسته آنها از گروههایی است که ادب و عقلانیتی را که در ذات مردم ماست نادیده میگیرند و رفتار و ادبیات «کلاهمخملی» ها را ترجیح می دهند. در کنار اینها، رد صلاحیت تعداد زیادی از نیروهای یک طیف سیاسی را باید ذکر کنیم که مردم تهران را بر سر غیرت آورد، زیرا بسیاری از متهمان به عدم التزام به اسلام و ولایت فقیه، در فضای اجتماعی امروز، افرادی موجه، فداکار، باایمان و پایبند به اسلام و انقلاب اسلامی تلقی شده و بعضا از رزمندگان و جانبازان جنگ تحمیلی بودند. اما در وجه ایجابی، واقعیت آشکار دیگری وجود داشت که با همه روشنی، برخی علاقه دارند چشم بر آن ببندند. شخصیتهایی که امتحان خود را پس داده و مورد اعتماد و اعتقاد مردم بودند، پشتوانه همان جریانی شدند که قرار بر نتیجهنگرفتن آنها بود.
روحانی و دولتمردان مودب و پرتلاش او توانستند همدلی و همزبانی دولت-ملت را در سالی که به همین نام خواندند، در بهترین صورت ممکن با حضور پرشکوه مردم در پای صندوقهای رأی تحقق بخشند.
آقای خاتمی نیز در این انتخابات موضع صریح و روشنی گرفت و پیامی به جامعه داد که با رفتار هوشمندانه و مدنی شهروندان تهرانی به گرمی، اجابت شد و با حضور پرشکوه مردم به بار نشست. این امر و همزمانی انتخابات با ایام فاطمیه، نگارنده را به یاد سخنی از آیتالله وحید خراسانی میاندازد.
تعطیلی روز شهادت حضرت زهرا(س) در تقویم رسمی، به وسیله آقای خاتمی و به درخواست این مرجع تقلید شیعیان انجام شد. بعدها که به مناسبتی در خدمت ایشان بودم، با اشاره به این تعطیلی فرمودند: "... من از افراد مختلف این کار را خواسته بودم، اما خدا این کار را برای ایشان ذخیره کرده بود، این خدمتی که او کرد، موجب حفظ آبروی او در دنیا و آخرت می شود..."
به هر حال این حضور فراگیر، منسجم، همدلانه و هدفمند نیز نشانه ای دیگر از بلوغ سیاسی شهروندان پایتخت و نمادی از ارتقای فرهنگ شهرنشینی در کشور ماست. سخن خود را با آغاز پیام مقام معظم رهبری، که شیوایی بیانگر اعتماد متقابل مردم و نظام است، به پایان می برم که فرمودند: "خداوند دانا و توانا را سپاس که در آزمون بزرگی دیگر، ملت آگاه و مصمم ایران را به پیروزی رسانید و آنان توانستند برای سی و ششمین بار از آغاز انقلاب اسلامی در انتخاباتی سراسری، با عزم راسخ و شور و نشاط بهیاد ماندنی، حضور یابند و سرنوشت کشور را در مقطع قانونی رقم بزنند."
هر کو نکند فهمی زان کلک خیالانگیز نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
احسان رستگار: مردم از ساعات اولیه ی جمعه ۸ اسفند، در صف رای ایستادند. در تهران و در برخی از شعب اخذ رای مانند حسینیه ی ارشاد، تراکم جمعیت و طول صف بعضا به بیش از صد متر می رسید. انتخابات تمام شد. نتایج قطعی اعلام شد. تمامی سی نفر فهرست کاندیداهای مورد حمایت اصلاح طلبان و حامیان دولت در انتخابات مجلس دهم از حوزه ی انتخابیه ی تهران، ری، شمیرانات، اسلام شهر و پردیس، وارد مجلس شدند. یک اتفاق بی سابقه رقم خورده و حتی یک نفر از فهرست غیراصلاح طلبان هم نتوانسته از تهران وارد مجلس شود. تمامی اصول گرایان از ورود به مجلس بازماندند.
تمامی ۱۶ نفر به جز یک نفر از فهرست کاندیداهای مورد حمایت اصلاح طلبان و حامیان دولت در انتخابات مجلس خبرگان که به عنوان فهرست خبرگان مردم و فهرست آیت الله هاشمی رفسنجانی محسوب می شد، وارد مجلس خبرگان شدند و از فهرست مقابل، فقط آیت الله احمد جنتی توانست به عنوان نفر پانزدهم وارد خبرگان شود. آیت الله مصباح یزدی و آیت الله محمد یزدی در کمال تعجب نتوانستند وارد خبرگان شوند.
و اما قبل...
رادیو بی بی سی اعلام کرد که مردم به «آیت الله جنتی، آیت الله یزدی و آیت الله مصباح یزدی» رای ندهند.
پیرو این موضع گیری بی بی سی، مقام معظم رهبری در دیدار با مردم آذربایجان شرقی در تاریخ ۲۸ بهمن فرمودند: رادیوی انگلیسی دارد به مردم تهران دستورالعمل میدهد به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید! معنای این چیست؟ انگلیسیها دلشان تنگ شده برای دخالت کردن در ایران. یک روزی بود که پادشاه کشور وقتی میخواست تصمیم مهمّی بگیرد، سفیر انگلیس را صدا میکرد و از او میپرسید که این کار را بکنم یا نکنم. انگلیسها یک روزی اینجور در امور کشور دخالت میکردند؛ بعد هم آمریکاییها، یک مدّتی هم هر دو؛ امروز این دستها قطع شده است؛ امروز جلوی این دخالتها گرفته شده است به برکت انقلاب، به برکت بیداری مردم؛ دلشان تنگ شده، حالا از راه رادیو به مردم دارند دستور میدهند به فلانی رأی بدهید، به فلانی رأی ندهید. اینکه ما عرض میکنیم در انتخابات، مردم با بصیرت، با آگاهی، با دانایی وارد بشوند، بهخاطر این است؛ بدانند دشمن چه میخواهد؛ وقتی شما دانستی دشمن چه میخواهد، عکس او عمل میکنی؛ معلوم است. اهمّیّت این انتخابات بهخاطر این است که این انتخابات مثل همین راهپیمایی چند روز قبل -بیستودوّم بهمن- مظهر بیداری ملّت ایران است، مظهر دفاع از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است، مظهر دفاع از استقلال کشور است، مظهر دفاع از عزّت ملّی است. اینکه بنده به همهی ملّت ایران عرض میکنم که حضور پیدا کنید، شرکت کنید، اعلام نظر کنید بهخاطر این است؛ مسئله مهم است.»
طیفی از اصول گرایان با بهره برداری از همین فراز از بیانات مهم مقام معظم رهبری، موجی به راه انداختند و فهرست اصلاح طلبان را «لیست انگلیسی» و فهرست اصول گرایان را «لیست ضدانگلیسی» نامیدند. در روزنامه ها، خبرگزاری ها و پایگاه های خبری-تحلیلی و نیز شبکه های اجتماعی مختلف، موج «من به لیست ضدانگلیسی رای می دهم» و «من به لیست انگلیسی رای نمی دهم» را به راه انداختند.
هم فهرست خبرگان مورد تایید آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجت الاسلام روحانی، حاج سیدحسن آقای خمینی و رئیس جمهور اسبق را و هم فهرست مجلس مورد تایید این چهار نفر را، توسط همان طیف اصول گرا، انگلیسی نامیده شد.
محسن رضایی در شب انتخابات یعنی ششم اسفند، در اخبار ساعت ۲۱:۰۰ شبکه ی یک سیما حاضر شد و در بخشی از صحبت هایش گفت: «مهمترین کار مجلس دهم این است که مرعوب آمریکا و غرب نباشد و این امنیت را حفظ کند. ما الان رد پاهایی از بعضی از قدرت ها در انتخابات می بینیم . امروز اگر انگلیس بتواند انتخابات را مهندسی کند فردا امنیت ملی ما را مهندسی خواهند کرد. اگر امروز پاسخ منفی در این انتخابات از مهندسی شان ببینند، قطعا نخواهند توانست امنیت ملی ما را خدشه دار بکنند.»
و اما بعد..
نکته این جاست که با مواضعی که بسیاری از جریان ها پیش از انتخابات گرفته اند و با نتایجی که اکنون حاصل شده است، حال چه توجیه و توضیحی در قبال آن مواضع خواهند داشت؟
نگارنده ذکر نکات ذیل را در این باره مفید می داند:
۱- مردم به دو "فهرست انگلیسی" رای داده اند. ملت هم در مورد مجلس خبرگان رهبری و هم در مورد مجلس شورای اسلامی، به فهرست هایی موسوم به لیست انگلیسی رای داده اند. در واقع مردم ذائفه شان انگلیسی شده است. مردم ما انگلیسی پسند شده اند. با علم به این که انگلستان و رسانه های متبوعه اش، دشمن جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران هستند، به توصیه های آن ها گوش جان می سپارند.
نویسنده با این مورد کاملا مخالف است و آن را غیرقابل هضم می داند.
۲- مقصود رهبری این نبوده که فهرستی که دشمن از آن حمایت می کند انگلیسی است و هیچ کس نباید به آن ها رای دهد، بلکه مقصود ایشان این بوده که مردم با هر سلیقه ای، سعی کنند تا به آن سه نفری که بی بی سی گفته مردم به آن ها رای ندهند، رای دهند. به تعبیری مردم به هر فهرستی که می خواهند رای دهند سلایقشان محترم است، اما بهتر آن است که سه نفر مذکور را نیز در بین ۱۶ نفر مورد نظرشان بگنجانند.
اگر جز این باشد، یعنی رهبری عملا در دفاع از یک فهرست که اعضای آن مورد تایید شورای نگهبان هستند، وارد گود شده و در نقد و رد فهرستی دیگر که اعضای آن نیز مورد تایید شورای نگهبان بوده اند، سخنرانی کرده اند. چطور ممکن است که رهبر انقلاب، وارد حمایت حزبی و جناحی شوند؟
اگر به نظر ایشان افرادی، قابل اعتماد نباشند و شرایط لازم را جهت ورود به انتخابات احراز نکرده باشند، طبیعی است که ایشان از اختیارات خود استفاده کرده و تذکرات لازم را به شورای نگهبان می دهند و شورای نگهبان نیز آن تذکرات را لحاظ و اعمال می کند.
پس ایشان فهرست مورد حمایت بی بی سی را انگلیسی نمی دانند بلکه تعصب و اصرارشان روی رای دادن به آن سه نفر مورد نظر یعنی آقایان جنتی، یزدی و مصباح است.
نویسنده این نظر را تبیین معقول و واقعی نظر رهبری می داند.
۳- انگلیسی ها خیلی هوشمندانه یک زمین بازی پیچیده طراحی کرده اند. آن ها پیش از انتخابات، دقیق و عمیق، ذائقه سنجی کرده اند. به هر ترتیبی، با نظرسنجی ها و ابزارهای مختلف، توانسته اند به آمار و ارقامی متناسب با واقعیات جامعه و فضای تهران دست یابند. آن ها اولا توانسته اند جوی که ایجاد خواهد شد را پیش بینی کنند. مبتنی بر تحلیل ها و اعلان مواضعی که از جانب اصلاح طلبان و رسانه های آنان منتشر می شده، به این نتیجه رسیده اند که افرادی هم چون آیت الله هاشمی و رئیس جمهور اسبق، با حمایتشان از فهرستی مشخص برای مجلس و خبرگان، موجی فراگیر مخصوصا در تهران را به راه می اندازند. در نتیجه ی این موج موثر، درصد مشارکت نسبت به مجلس نهم رشدی چشم گیر می یابد. پیرو این رشد چشم گیر و از آن جا که سلیقه ی مردم توسط آن رسانه ها تخمین زده شده، حدس می زنند که سلایق و نظرات مردم نسبت به این سه نفر خود به خود دور خواهد بود. مخصوصا چون دو نفر از این سه نفر یعنی رئیس فعلی مجلس خبرگان آقای یزدی و به طریق اولی دبیر شورای نگهبان آقای جنتی در رد صلاحیت بسیاری از اصلاح طلبان موثر واقع شدند، در صورت درصد بالای مشارکت، آن ها با اقبال آراء اکثریت مردم مواجه نخواهند شد.
به تعبیر دیگر، انگلیسی ها روغن ریخته را نذر امام زاده کرده اند. آن ها می دانستند که مردم به دلیل دلخوری از رد صلاحیت اصلاح طلبان، به آن دو نفر فوق الذکر و نیز آقای مصباح یزدی به واسطه ی برخی از ابعاد اندیشه ای و مواضعش رای نخواهند داد (مواردی هم چون نگاه ایشان به ولایت فقیه و عدم اعتقاد به نظارت بر رهبری و نقد رهبری و موضع خاصش در مورد چند و چون تاثیر رای مردم در انتخابات در حکومت اسلامی). در نتیجه وارد میدان می شوند و می گویند که مردم تهران به این سه نفر برای مجلس خبرگان رای ندهند؛ چون می دانند که به خودی خود هم مردم قاعدتا رای بالایی به این سه نفر نخواهند داد. سلایق و نظرات تهرانی ها با دیگر شهرها بسیار متفاوت است؛ این را هم خواص و عوام در داخل می دانند و نیز رسانه ها و تحلیل گران غربی. در نتیجه انگلیس خواسته وانمود کند که مردم در تبعیت از توصیه ی بی بی سی، به این سه نفر پشت کرده اند،در حالی که اصلا این گونه نبوده است. مضاف بر این که ناگفته پیدا و کاملا قابل پیش بینی است که وقتی بی بی سی چنین موضعی اتخاذ می کند، در داخل هم بخشی از طیف غیور و حزب اللهی، خونشان به جوش می آید و عکس آن موضع گیری می کنند. به این ترتیب به نظر می رسد که حاکمیت و طرفداران ارزش های انقلاب و حزب اللهی ها، همه نهایت انرژی و توان خود را به کار بسته اند تا آن چه بی بی سی و دشمن می خواهد رخ ندهد، اما باز هم شکست می خورند.
این گونه انگلیس بازی ای را طراحی کرد که اگرچه در آن موثر نبود، ولی برد را به اسم خود تمام کرد. حتی شاید با به راه افتادن موجی که فهرست اصلاح طلبان را «لیست انگلیسی» می نامید، اکثریت مردم تهران ترغیب شدند تا حتما ولو برای اعلام مخالفتشان به یک نگاه خاص در داخل، به همان فهرست ها رای دهند. به این ترتیب انگلیس خود را فاتح میدانی رقم زد که در واقع پیروز آن او بنا نبود باشد و عملا روغن ریخته را نذر امام زاده کرد و به زور خود را طرفدار طیف برنده معرفی کرد.
این نظر نویسنده درباره ی بازی پیچیده ی انگلیسی هاست که بسیاری را سردرگم و مجبور به واکنش هایی کرد که اتفاقا برای دشمن مطلوب و مترتب بود.
ممنون میشم ادرس بدید
هر کسی بتونه ادرس دقیق و یا سند قطعی بده
ازش کمال تشکر را دارم
مردم اصلا به اینا فکر نکردن.. مردم از خیلی وقت پیش به هزار زبون گفته بودن که خیلیها رو از مجلس حذف خواهند کرد!
خبرگان هم که خیلی از افراذ لیست اصولگرایان رای آورد!
و قبل انتخابات از وجودشون در لیست اصلاح طلبان بی خبر بودن و اعلام برائت کردند!
بیدار شید...