bato-adv
کد خبر: ۲۶۳۵۵۸

خطر، پشت درِ خانه من و توست

تاریخ انتشار: ۱۲:۴۰ - ۰۴ اسفند ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- مهران صادقیان؛ گاهی احساس گرسنگی و ضعف مفرط می‌کنی، فرقی نمی‌کند که در خیابان باشی یا در محل کار، در بیابان و ماشین... و.... و یا در کوچه و بازار....

جیب‌هایت را می‌گردی و کیف همراهت را... اگر تکه نان خشکی.. یا چیزی بیابی، نجاتت می‌دهد، آرام می‌شوی....

دیگر به دست فروش‌های دوره گرد، پناه نمی‌بری و بیمار نمی‌گردی... از گرسنگی‌‌ رها می‌شوی، تا به خانه امن و خانواده خویش برسی و غذایی ساده ولی ایمن بدست آوری و التهاب و بی‌قراری تو نیز پایان یابد...

در زندگی روزمره نیز چنین است، گاهی دلشور‌ها و حسرت‌ها، نا‌امیدی و خشم و... به جانت می‌افتد... که برای ساعاتی کوتاه، ر‌هایت نمی‌کند...

فرقی نمی‌کند که جوان باشی، یا کهنسال... مرد یا زن.... پس دل خوشی‌های کوچکی باید، تا ساعات ناامیدی و حسرت و بیقراری را به سلامت بگذرانی و ساعات آرامش تو نیز فرا رسد و به خنیاگران دوره گردی که مرگ می‌فروشند و زندگی به تاراج می‌دهند، پناه نبری...

در تربیت کودک و نوجوان امروز نیز چنین است... پس این دل خوشی‌های کوچک را از روزهای قبل، بایستی در سراپرده ذهن و روان کودک و نوجوان امروز و پدران و مادران فردا، آماده ساخت...

این،‌‌ همان مهارت زندگیست...

پدر و مادر باشیم یا معلم و مربی، رئیس باشیم یا مرئوس... جناح و حزب ما بر اریکه قدرت باشد یا نباشد... بیاییم، با خدای خود و وجدان خویشتن پیمانی از سرصدق استوار کنیم و جهادی ملّی در آموختن مهارت‌های زندگی به نسل آینده را آغاز نماییم...

مهارت‌هایی هم چون: عبور از بحران و زندگی در بحران... توکل و رضایت قلبی به مشیّت الهی، یافتن دل خوشی‌های کوچک و پناهگاه امن برای لحظه‌های بیقراری و انس و مهربانی وتمرین باهم بودن و حمایت سایرین، مدیریّت عواطف و احساسات و...

غم تو... غم من است و بحران یک منطقه، عذاب یک مملکت... چرا که همه در یک کشتی نشسته‌ایم و به هم زنجیریم و سرنوشت ما به هم پیوسته....
 
تردید نکنیم که:
اگر در گوشه‌ای از این عالم خاکی، مگسی، بال بر هم زند
در گوشه دیگر از این دنیا، طوفان خواهد شد...

خطر، پشت درِ خانه من و توست... بی‌تردید

مجله خواندنی ها
مجله فرارو