bato-adv
کد خبر: ۲۳۷۷۶۷

شاید آن فرد خوشبخت ما باشیم

محمد ماکویی

تاریخ انتشار: ۱۳:۵۷ - ۰۲ تير ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- محمد ماکویی؛ عادل هم که باشی مجبوری گاهی برای مسئولین صدا و سیما خوش خدمتی کرده و از کرور کرور پیامک‌هایی بگویی که باعث می‌شوند خوش اقبال‌ها به نوایی برسند و هدایایی گران قیمت به قید قرعه نصیبشان شود!

انصافا پیامک زدن و جایزه گرفتن کار بدی نیست به شرط اینکه در ارسال و دریافت این پیامک‌های انبوه هدف مهمی‌ غیر از کسب درآمد هم وجود داشته باشد!

از میان این اهداف می‌توان به نظر سنجی درباره مشکلات و معضلات مهم مردم اشاره کرد تا مسؤولین و دست اندرکاران امور گوناگون متوجه شوند که رفع و رجوع کدامین مشکلات برای مردم مهمتر بوده و در اولویت بیشتری قرار دارد و بنابراین می‌بایست فوری- فوتی نسبت به حل و فصلشان اقدام شود و کدام معضل از دید مردم اصولاً مشکل به حساب نمی‌آید و بنابراین شایسته است که تا حل و رفع دیگر مشکلات عدیده و ندیده به آن به دیده اغماض نگاه نمود!

علاوه بر این خیلی خوب است که برای اینکه برای یک بار هم شده ثابت شود که علم ثروت می‌آورد پیامک‌ها در پاسخ به سوالی که هم بیشتری‌ها جوابش را نمی‌دانند و هم اغلب مردم به دانستن پاسخش بسیار محتاجند ارسال گردند تا کسانی هم پیدا شوند که جوایز ارزنده خویش را در جواب درسی که خوب خوانده‌اند بگیرند و نه در عوض نظری که داده‌اند و یا نتیجه برد و باخت و مساویی که در بازی فوتبال و در حالی که تنها تا دقیقه 80 بازی فرصت پیش بینیش را داشته اند، پیش گویی کرده‌اند!

اما اینکه چرا نگارنده با مسابقات و نظر سنجی‌های پیامکی به شکل و شیوه موجود مشکل دارد، به خاطر این است که مشارکت در این ارسال‌ها بیش از آنکه نشات گرفته از علاقه مردم به مشارکت در امور فرهنگی و از میل وافرشان به گذران اوقات فراغت از طریق سهم بردن از چنین سرگرمی‌هایی باشد، به اوضاع و احوال بد مالی و اقتصادیشان بر می‌گردد و اینکه بد نمی‌بینند دستی از غیب از آستین به در آمده و آنها را در قبال دریافت پول پیامک‌هایی که چیزی نمی‌شود، به نان و نوایی رسانیده و علاوه بر آن دستی هم به سر و گوش خانه و زندگیشان بکشد!

متاسفانه باید پذیرفت که عمده پیامک‌ها در دنبال ایده "شاید آن مرد و زن خوشبخت ما باشیم" ارسال می‌شوند و بیانگر این واقعیت تلخ می‌باشند که فرهنگ تلاش و کوشش ما ایرانی‌ها به گونه‌ای تغییر یافته و تنبلی و کاهلی آنچنان در وجود مبارک ما ریشه دوانیده که اصلا و ابدا از درآوردن پول بی زحمت بدمان نمی‌آید؛ خواه این پول حاصل گشاده دستی دولت و تحت عنوان یارانه نصیبمان شود و خواه ناشی از بخت و اقبال خوبمان باشد و اینکه "بالاخره نمردیم و دیدیم که پیامک ما هم برد"! هر چند حتی اگر اشتباهی رایانه ای موجب شده باشد که پول دیگری ناغافل سر از حساب یا کارت ما در بیاورد نیز خوشمان می‌آید که مسؤولین بانک از موضوع بی‌خبر بمانند و یا دست کم در این مورد پذیرای "اشتباه قابل برگشت نیست" باشند!

حقیقت تلخ این است که ایده "کار بی زحمت" آنچنان با وجود ما عجین گشته که فقط در هنگامی‌ کارمان را عوض می‌کنیم که عایدی و دشتی قابل ملاحظه‌ای نداشته باشیم و نه همچون مردمان بسیاری از کشورهای پیشرفته و متمدن زمانی که یا کار چندانی ازمان بر نیابد یا اصولا کاری برای انجام دادن نداشته باشیم!

"کار بی زحمت" حتی قبل از سر کار رفتن هم سر از کار و زندگی ما در می‌آورد و همین سر در آوردن است که باعث می‌شود هم خرید و فروش پایان نامه در کشور ما حسابی باب شود و هم 9 و خیلی کمتر از آن را 10 دادن را دلپسند هر دانشجویی سازد!

بدتر از همه اینکه صدا و سیما به تغییر فرهنگ از طریق مسابقه‌ها و نظر سنجی‌های پیامکی اکتفا نکرده و با یافتن و به صحنه آوردن کسانی که پول‌ها و یا اموال بی صاحبی! را یافته اند و در حالی که می‌توانسته اند آن‌ها را به سادگی مال خود کنند، به صاحبانشان پس داده اند، مردم را با این پیام و این فرهنگ آشنا می‌سازد که بسیار معمول و منطقی است که آدم پول و مال باد آورده را به جیب بزند و اگر احیاناً چنین نکرد "قهرمانی ملی" است که به علت آنکه خرق رفتار معمول و متداول جامعه ای که در آن زندگی میکند، عمل نموده شایان ارزش گذاری و قدر دانی فراوانی است!

با این تغییر فرهنگ است که قطعاً از میان ما کمتر کسی به این نکته اندیشیده که آنچه توسط قهرمانان ملی ما انجام گرفته و توسط صدا و سیما و رسانه‌های گروهی ما در بوق و کرنا شده و به رخ کشیده می‌شود، رفتار معمول و متداول بیشتر آدم‌هایی است که در کشورهای متمدن و پیشرفته زندگی می‌کنند و می‌دانند پول و مالی که مال آنها نیست-ولو اینکه پیدایش کرده باشند و ارزشی قابل ملاحظه داشته باشد، مال آنها نیست!؛ بدون آنکه بابت چنین اخلاق و رفتاری یا توقع پاداشی ریالی، دلاری، پوندی و امثالهم داشته باشند و یا بخواهند خویشتن را "قهرمان ملی" کشورشان بدانند یا بنامند!

bato-adv
مجله خواندنی ها