شب جمعه گذشته، نوجوان 15ساله اي که دچار عذاب وجدان شده بود وارد پاسگاه انتظامي شهرک رضويه مشهد شد و راز قتل پدرش را فاش کرد. او به افسر نگهبان گفت: حدود 3ماه قبل و در يک شب سرد زمستاني که برف نيز به آرامي مي باريد، مشغول کبوتر بازي بودم که ناگهان چوب دستي که با آن کبوترانم را مي پراندم از دستم رها شد و به سر پدرم اصابت کرد و جان خود را از دست داد. آن شب من و مادرم خيلي ترسيده بوديم و برادر 2.5 ساله ام نيز گريه مي کرد.