مدیر مدرسه که تحصیلدار خود را در
پی اختلاف مالی به قتل رسانده بود با رضایت اولیایدم از قصاص نجات پیدا
کرد و به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، زنی جوان دی سال 87 به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد
شوهرش گم شده است. این زن به ماموران گفت: «شوهرم تحصیلدار مدرسهای
غیرانتفاعی است و آخرینبار طبق گفته خودش با مدیر مدرسه قرار داشت. بعد از
آن هرچندبار که با تلفنش تماس گرفتم خاموش بود و شوهرم دیگر جواب نداد.
امکان نداشت او چنین کاری کند و بدون اینکه به خانواده اطلاع دهد جایی
برود.»
تحقیقات ماموران با توجه به شکایت این زن آغاز شد و آنها متوجه شدند
مرد مفقودشده با مدیر مدرسه اختلافاتی داشته. به این ترتیب تحقیقات را از
مدرسه شروع کردند. گفتههای سرایدار و مدیر مدرسه باهم تناقض داشت به همین
دلیل ماموران به آنها مظنون شدند و برای بررسی بیشتر خودرو مدیر و همچنین
ساختمان مدرسه را بازرسی کردند. پیداشدن آثار خون در ماشین مدیر سرنخ مهمی
بود که پلیس به دست آورد و همین هم باعث بازداشت این مرد شد.
او در
بازجوییها به قتل تحصیلدار مدرسهاش اعتراف کرد و گفت: «ما با هم کار
میکردیم و من هیچ مشکلی با او نداشتم تا اینکه متوجه شدم دو فقره چکم را
برداشته است. من در رقمی که در چک نوشته شده بود، اشتباه کرده بودم و او
میخواست از این طریق از من اخاذی کند. من هم خیلی ناراحت شدم و چون
نمیتوانستم کاری کنم، سلاح خریدم تا اگر بار دیگر برای اخاذی آمد او را
بکشم. روز حادثه بعد از اینکه باهم جروبحث کردیم او را با شلیک گلوله به
قتل رساندم و با کمک سرایدار مدرسه جسد را به خارج از شهر منتقل و آن را
دفن کردیم.»
بازداشت مدیر و سرایدار گره این پرونده را باز کرد و بعد از
تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه
کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم بعد از دفاع از خود با درخواست
اولیایدم به قصاص محکوم شد. همچنین مرد سرایدار که در این قتل با او
همدستی و در دفن جسد کمک کرده بود به 15سال حبس محکوم شد. مدیر مدرسه
غیرانتفاعی ششسال بعد از قتل موفق به جلب رضایت اولیایدم شد. روز گذشته
وی در جلسه محاکمهاش به لحاظ جنبه عمومی جرم گفت: «من در این مدت زندانی
خوبی بودم و سعی کردم با کسی کاری نداشته باشم. اتفاقی هم که افتاد
بهدلیل عصبانیت و مستاصلشدنم بود به همینخاطر هم درخواست بخشش دارم.»
وی
گفت: «مقتول دو فقره چک از من گرفته بود و مرتب با آن چکها از من اخاذی
میکرد و سعی داشت به خواستههایش برسد اما من نمیخواستم تن به این
خواستهها بدهم به همینخاطر هم او را به قتل رساندم. برای اینکه رضایت
اولیایدم را بگیرم هزینه زیادی پرداخت کردم. درخواست دارم کمکم کنید تا
بتوانم دوباره پیش خانوادهام برگردم و زندگیام را از سر بگیرم. من حتی
برگه حسن اخلاق از زندان هم دارم.» هیات قضات بعد از پایان جلسه محاکمه
برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.