یک پژوهشگر حوزهی مردمشناسی گفت: خطر تصاحب موسیقی «علوانیه» که خاستگاه ایرانی دارد و به استان خوزستان متعلق است، وجود دارد.
قاسم منصور آلکثیر در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: آذرماه سال گذشته، در هفتمین اجلاس کمیتهی میراث معنوی یونسکو، ساز ایرانی یعنی «تار» به نام کشور جمهوری آذربایجان ثبت شد. این خبر، شوک بزرگی برای خانوادهی موسیقی ایران بود. این در حالی است که متخصصان حوزهی موسیقی ایرانی، ساز «تار» را یک ساز کاملا ایرانی میدانند. پیشتر نیز آثاری مانند «مقامهای موسیقی آذربایجان» و همچنین «هنر موسیقی عاشیقها» توسط کشورهای همسایه ثبت شدند، بیآنکه نامی از ایران در آن پروندهها برده شود.
او ادامه داد: البته این نخستینبار نیست که کشورهای همسایه، پیشدستی و میراث معنوی ایران را به نام کشورشان ثبت میکنند. آثاری مانند «مقامهای موسیقی آذربایجان» و همچنین «هنر موسیقی عاشیقها» نمونههایی در این زمینه بودند. ترکیه در سالهای اخیر در اقدامات مشابهی برای ثبت ملی مراسم و آیینهای دیگری تلاش کرده است.
این پژوهشگر بیان کرد: کسانی مانند محمدرضا لطفی برای تار ایرانی استخوان خورد کردند تا روح و هویت این موسیقی ماندگار باشد. گویا این بزرگان هرچه کاشتند محصولش برای دیگری بود. از این اتفاقها باید عبرت گرفت و هوشیار بود، چون بهنظر میرسد دیگر مولفههای فرهنگی ما نیز در معرض مصادرهاند.
آلکثیر گفت: با توجه به شرایط پیشآمده برای میراث ناملموس مردم آذربایجان، این اتفاق باید زنگ خطری برای دیگر آیینهای این خطه باشد تا مبادا مولفههای فرهنگی ما در جایی دیگر به ثبت برسند. دوستداران فرهنگ و هنر ایرانی میدانند که فرهنگ ما، رنگارنگ و آمیخته با تنوع هویتی است. بنابراین وظیفهی خود میدانند تا آیینهای دیگری را که در خطر تعرض هستند، ثبت ملی کنند.
او همچنین اظهار کرد: موسیقی هر منطقه، از بخشهای مهم فرهنگ است؛ موسیقی «علوانیه» نیز جزو موسیقی عربی ایرانی و یکی از سبکهای مشهور در جنوب غرب کشور است و شهرتی فراملی دارد. این سبک اکنون در معرض اغفال و تهدید قرار گرفته است؛ اغفال از سوی مسوولان ثبت در کشور و تهدید از سوی کشورهای همسایه.
این پژوهشگر حوزهی مردمشناسی گفت: سال گذشته، هفتمین همایش سراسری ثبت آثار ملی در شاهرود برگزار شد. در این دوره، 290 پروندهی میراث معنوی از سوی استانها ارائه شدند و البته هیچ نامی از سبک موسیقی «علوانیه» برده نشد. از مسوولان این حوزه انتظار میرود تا پیش از اینکه این سبک موسیقی به سرنوشت «عاشیقها» و ساز «تار» دچار شود، برای ثبت ملی آن تصمیمی بگیرند.
او تصریح کرد: بهتازگی یحیی جابری، پژوهشگر موسیقی محلی و کارشناس موسیقی ریف عراق، در مجلهی الحیات که در سال 2011 منتشر شد، این لحن - موسیقی علوانیه - را با بیاناتی به اهالی سوریه و عراق بهعنوان موسیقی این مناطق معرفی کرد. در حالی که هنرمندان و ترانهسرایان این کشورها این سبک را با نام «علوان اهوازی» میشناسند و نام مبدع این سبک که آن را به شهرت رساند، «علوان الشویع» است. او اهوازی بود و در همین شهر به خاک سپرده شده است.
آلکثیر ادامه داد: حتا مسوولان فرهنگی خوزستان که «علوان الشویع» متعلق به دیار آنهاست، حتا گوشهی چشمی به او نداشتهاند و ندارند. شاید ناآشنایی مسوولان با هنر عامه و ارتباط کم آنها با لایههای درونی جامعه، از جمله دلایل این بیتوجهی باشد تا جایی که نه هیچ فرهنگسرایی و نه اساسا هیچ مکان فرهنگیای، به نام این هنرمند وجود ندارد.
این پژوهشگر گفت: محمدرضا درویشی، آهنگساز، پژوهشگر موسیقی و مولف دایرةالمعارف سازهای ایرانی دربارهی علوانیه گفته است، سبک علوانیه، پیوند میان فرهنگهای مختلف کشور ایران را نشان میدهد. او همچنین نوازندگی علوانیه را با ساز َگَلن (سازی دستساز) بسیار زیباتر از نوازندگی با ربابه میداند.
او اضافه کرد: در نهایت، با ثبت ملی آثار معنوی فرهنگهای کشور، میتوانیم نگاه مهآلود به «دیگری» را شفافتر کنیم و این اقدام سبب ایجاد تمرینی برای نگاه بر پایهی اعتماد به دیگری میشود. از دیگر مزیتهای ثبت ملی آثار معنوی این است که «نگاه مشترک» جای «نگاه از دور» را میگیرد و دیگرشناسی را نیز جایگزین دیگرهراسی میکند.