علی دایی باز هم از استراتژی کهنه خود استفاده کرده است؛ قرار دادن رقیب خود و احمدینژاد در یک سمت زمین. البته پس از انتخابات ریاستجمهوری این استراتژی بسیاری از حامیان گذشته جناب دکتر بوده است. فردی که حالا با حمله به او میشود محبوب شد و گناهان خود را شست! دایی هم در مناقشات خود گاه وبیگاه پای جناب دکتر را وسط میکشد. هنوز یک سال از شبی که او رویانیان را تهدید کرد بود که «یک بنده خدایی تو را به این فوتبال آورد و زمانی که خودش برود، تو هم باید بروی» نگذشته است.
حالا دایی، مایلیکهن را در تیم احمدینژاد قرار داده تا خود را در جریان مناقشه با این منتقد همیشگیاش، «حق به جانب» نشان دهد. دایی خطاب به مایلیکهن، از احمدینژاد با لفظ «دکتر شما» نام برده است تا خطکشی حق و باطل را در این ماجرا به زعم خود پررنگ کند. او به مایلیکهن تاخته و گفته است که «دوره گدایی مربیگری در مصلا گذشته است.» اشاره دایی به لابی مایلیکهن با احمدینژاد بود که او را برای مدتی کوتاه به تیمملی رساند. دایی حق دارد اما مگر خود او با لابی با وزارت ورزش وقت و به دستور مستقیم احمدینژاد به سرمربیگری تیمملی نرسید؟ زمانی که «لابی کردن با بالایی» و «تصمیمات جناب دکتر» به نفع دایی بود و او را بسیار زودتر از آنچه حقش بود، به تیمملی رساند، احمدینژاد دکتر چهکسی بود؟ چه شد که بعد از برکناری دایی، دوباره به دستور مستقیم احمدینژاد که علاقه عجیبی به دخالت در فوتبال داشت، دکتر شد دکتر دیگران؟
دایی از این دست چرخشها در مواضع خود زیاد داشته است. بهگفته یکی از مربیان سرشناس فوتبال ایران، او را باید در دسته سهمخواهان قرار داد و نه عدالتخواهان. لابی کردن زمانی ناپسند است که نفعی به دیگران برساند و نه او. نزدیکشدن به احمدینژاد برای گرفتن پست، زمانی مستوجب عقوبت و مایه شرمساری است که پای او در میان نباشد. مثالها فراواناند. دایی همین حالا دارد با فردی کار میکند که روزی به او گفته بود:«تو مال این فوتبال نیستی. داییها و کریمیها میمانند و تو باید با آن بنده خدایی که تو را آورده بروی». گفته بود:«من از یک من ریش تو نمیترسم» و قهرمان شده بود. حالا دایی دارد با همان مدیر کار میکند و خبری از قهرمان بازی نیست. طعنهآمیز است که دایی هنگامی که دولت دهم برای برکناری رویانیان از پرسپولیس تلاش میکرد، در مقام حمایت از او برآمده و گفت: «آقایان بهتر است اجازه دهند دولت منتخب برای پرسپولیس تصمیم بگیرد.»
اینها چیزهایی نیستند که به همین زودی از یادها برود. به همین دلیل است که یادآوری نزدیکی مایلیکهن با احمدینژاد، نگاهها را به سرمربی صبا منفیتر از چیزی که هست نمیکند. داستان «ریش» و «ریشه» از خاطر کسی نمیرود؛ و البته داستان «لابی کردن با آن بالایی». تصویر بازی تختهنرد دایی با بابک زنجانی هم همینطور.