روزنامه ایران نوشت:
نگهبان شوم يك مجتمع مسكوني در شهرك لاله اسلامشهر با ترساندن پسربچهها از چاه مرگ به اقدامات شيطاني دست ميزد. مربي فوتبال اين پسران 5 تا 12 ساله وقتي پاي درددل آنان كه وحشتزده بودند نشست، شوكه شد و به افشاگري پرداخت.
نقشه سياه
كابوسهاي شبانه پسربچهها آنها را آزار ميداد، ترس از مرگ در چاه مخوف، رازي بود كه خانوادههاي آنان از آن بيخبر بودند و هيچكس نميدانست فريادهاي كودكان كه نيمههاي شب از وحشت از خواب بيدار ميشدند، چيست!؟ كودكان، ديگر در محوطه مجتمع بازي نميكردند، چند هفتهاي بود كه كسي ديگر صداي بازي كودكانه آنان را نميشنيد. پسربچهها ديگر علاقه به بازي نداشتند، معلوم نبود چه اتفاقي افتاده است! چند روز پيش پسربچهاي 10 ساله نفسنفسزنان خود را به آپارتمان مربي فوتبالش رساند و با گريه از وي خواست تا كمكش كند. مربي فوتبال كه نميدانست چه اتفاقي براي پسربچه افتاده، وي را به خانه برد، از وي خواست ماجرا را برايش بگويد. پسر 10 ساله كه كمي آرامتر شده بود، به وي گفت كه نگهبان مجتمع ميخواهد وي را با چاقو بكشد و جسدش را به داخل چاه بيندازد.
مربي كه از حرفهاي شاگردش شوكه شده بود، به پدر وي زنگ زد و پرده از سرنوشتي سياه برداشت. هنوز چند دقيقهاي از ماجرا نگذشته بود كه يكي ديگر از اهالي مجتمع كه پي به ماجراي آزار و اذيت سياه نگهبان برده بود، سايه به سايه همه جاي مجتمع را زير پا گذاشت و موفق به يافتن مرد شيطانصفت شد، ولي اين مرد پس از درگيري موفق به فرار شد.
راز سياه
كسي نميدانست چه ماجراي تلخي در مجتمع مسكوني در منطقه قائميه رخ داده است، جز 3 پدر كه به تازگي به عمق فاجعه پي برده بودند.پدر يكي از بچهها كه از شدت عصبانيت قادر به كنترل خود نبود، به همسايهها گفت: چند روز پيش از كمد پسرم راديوي كوچكي پيدا كردم كه معلوم نبود از كجا آورده بود، وقتي از وي پرسيدم، پسرم ادعا كرد كه نگهبان مجتمع كه شهرام نام دارد، آن را يادگاري داده است. پیش خودم گفتم كه نيازي نيست مرد 33 سالهاي به پسرم هديهاي بدهد. به خاطر همين دوباره از پسرم خواستم تا واقعيت را بگويد و وي نيز گفت كه شهرام با تهديد چاقو وي را وادار به پذيرش پيشنهادش كرده بود و براي اينكه ماجرا را برايمان تعريف نكند، راديوي كوچكي نيز به وي هديه داده است!
جلسه پدرها
اهالي 3 بلوك اين مجتمع كه با شنيدن سرنوشت هولناك پسربچهها شوكه شده بودند، جلسهاي برگزار كرده و همه بچهها را دور هم جمع كردند تا عمق فاجعه را فاش كنند و پرده از ديگر اقدامات شيطاني نگهبان شوم بردارند.همه بچهها انگار ترسيده بودند، همه سكوت كردند تا اينكه مربي فوتبال آنها شروع به صحبت كرد و از بچهها خواست تا هر اتفاقي را كه افتاده است بگويند. باز همه ساكت بودند تا اينكه يكي از بچهها كه به مربي فوتبال پناه برده بود، حقيقت را گفت و جزئيات حادثه شومي را كه برايش اتفاق افتاده بود برملا كرد. هنوز حرفهاي وي به پايان نرسيده بود كه چند پسربچه ديگر نيز با بيان سرگذشت تلخي كه برايشان اتفاق افتاده بود، پرده از فعاليتهاي سياه «شهرام» برداشتند.
بازداشت مرد كفتارصفت
با ادعاهاي اين پسربچهها، خانوادههاي آنان به دادسراي اسلامشهر و كلانتري 11 شهرك لاله رفتند و از نگهبان شوم مجتمع مسكوني شكايت كردند كه با دستور بازپرس شعبه دوم دادسراي اسلامشهر مأموران پليس در عملياتي ضربتي موفق به دستگيري اين مرد فراري شدند كه وي در بازجوييهاي ابتدايي هر گونه اقدام شيطاني را نپذيرفت ولي پسربچهها چيز ديگري گفتند! مرد تبهكار پس از انتقال به پليس آگاهي وقتي تحت بازجوييهاي فني قرار گرفت ادعا كرد كه حرفهاي پسربچهها را قبول ندارد و چيزي كه آنان بيان ميكنند دور از واقعيت است.
بچهها چه گفتند
يكي از بچهها كه هنوز از شهرام ميترسید گفت: عمو شهرام نخستين بار مرا سوار موتور كرد و داخل مجتمع چندين بار با هم موتورسواري كرديم. چند هفته پيش هم مرا به بهانه غذا دادن به كبوترها به طبقه يازدهم برد و به داخل آپارتماني كه خالي بود رفتيم. وي در را بست و من خيلي ترسيده بودم. عمو با چاقويي كه از جيبش بيرون آورد تهديد كرد كه اگر اين ماجرا را براي كسي تعريف كنم مرا ميكشد و جسدم را داخل چاه مياندازد سپس با نشان دادن يك فيلم ناجور كه در گوشياش بود خواست تا هر چه ميگويد گوش بدهم.
يكي ديگر از پسر بچهها نيز در اين باره گفت: شهرام مرا به زيرزمين برد آنجا خيلي تاريك بود و من خيلي ترسيده بودم. وي پاهايم را گرفت و مرا تا نيمههاي بدن داخل چاه برد و گفت اگر به حرفهايش گوش نكنم مرا به داخل چاه مياندازد من هم قبول كردم و هنگامي كه به خانه برگشتم ماجرا را از ترس شهرام كه تهديد كرده بود من و خانوادهام را ميكشد به پدر و مادرم نگفتم و از آن روز جرأت نميكردم بيرون بروم. چون وي هميشه در محوطه مجتمع بود.
پسر 10 ساله ديگري نيز در ادامه اظهارات همبازيهايش گفت: عمو شهرام مرا براي بازي با رايانه به خانهاش برد و آنجا مرا مجبور كرد كه فيلمهاي ناجور را نگاه كنم من نميخواستم به فيلمها نگاه كنم ولي وي چاقويش را زير گلويم گذاشت و اذيتم كرد. سپس گفت بايد هر روز از پدر يا مادرم 2 هزار تومان بگيرم و برايش ببرم وگرنه مرا به داخل چاه خواهد انداخت.
مادر يكي از كودكان كه از مديريت مجتمع گلهمند بود گفت: پسرم چند روزي بيرون نميرفت و شبها هم كابوسهاي بد ميديد و فريادزنان از خواب بيدار ميشد. وقتي ميپرسيدم چه چيزي در خواب ديده است يا چه اتفاقي برايش افتاده است، جوابي نميداد تا اينكه دوشنبه شب كه همه اهالي دور هم جمع شدند و ماجراي اين نگهبان فاش شد دريافتيم كه چه شده است.
وي در ادامه افزود: شهرام آنقدر پسرم را ترسانده است كه با وجود اينكه بازداشت شده است پسرم ميترسد كه وي آزاد شود و به ما آسيبي برساند و اگر مديريت اين مجتمع در انتخاب نگهبان دقت بيشتري ميكرد شايد شاهد وقوع اين اتفاقات نبوديم.
پدر يكي از پسربچهها نيز با عنوان اينكه هيچ پارك يا تفريحگاهي در اختيار منطقه و مجتمعهاي مسكوني قرار ندارد، گفت: خانواده شهرام ما را تهديد ميكنند كه اگر نتوانيم شكايتمان را ثابت كنيم اعاده حيثيت ميكنند و انگار نه انگار كه اتفاقي افتاده است و سعي دارند با پروندهسازي پسرشان را يك بيمار روحي و رواني معرفي كنند.
وي افزود: اين مرد شماره تلفن همراهش را به بچهها داده بود كه اگر كاري داشتند به وي زنگ بزنند و وي كه شماره تلفن برخي از بچهها را داشت به آنان زنگ ميزد و ميخواست تا به خواسته شيطانياش تن بدهند و با اقدامهايي كه انجام داده خانوادهها را از نظر روحي و رواني به هم ريخته است.
فايل صوتي
پدر يكي از بچهها نيز فايل صوتي 21 دقيقهاي اظهارات پسربچهها را ضبط كرده است كه در آن كودكان بيگناه ماجراها را براي مربي فوتبالشان تعريف ميكنند و از اقدامهاي سياه مرد نگهبان پرده برمي دارند. يكي از بچهها در اين فايل ميگويد كه شهرام به عنوان خدمتكار در يكي از مدرسههاي چهاردانگه كار ميكند و برايشان تعريف كرده كه 30 مرد را با چاقو كشته است و ما با شنيدن اين حرفها از وي بشدت ميترسيديم و به خاطر همين نيز به پدر و مادرهايمان حرفي نميزديم.
شكار 11 كودك
تحقيقات خبرنگار ما نشان ميدهد 7 پسربچه در اين مجتمع در دام نگهبان شوم گرفتار شدهاند و به گفته اهالي 4 پسربچه ديگر نيز چند سال پيش با خانوادههايشان از مجتمع به جاي ديگر رفتهاند. اهالي مجتمع در اظهارات خود ميگويند كه شهرام در مدرسهاي در چهاردانگه خدمتكار است و چه بسا بچههاي مدرسه را نيز در اين دام كشانده باشد.
تجسسهاي پليس
بنابراين گزارش، كارآگاهان پليس اسلامشهر هم اكنون در حال بازجويي از اين مرد هستند و به گفته سرهنگ هداوند تا چند روز آينده نتايج تحقيقات و بازجويي آنان به نتيجه خواهد رسيد.